اصولگرايان تندرو افراد جالبي هستند كه با انواع و اقسام تضادهاي فكري و رفتاري زندگي ميكنند، ولي خم به ابرو نميآورند كه اصولا چرا صدر و ذيل افكار و رفتارشان متناقض است؟ يكي از جالبترين اين موارد هجومي است كه به وزارت اطلاعات آوردهاند كه چرا از يكي از سخنرانان تندرو شكايت كرده و وي به زندان محكوم و روانه اوين شده است. به همين دليل دولت را مخالف آزادي بيان معرفي ميكنند! چپ و راست سخنراني ميكنند و اطلاعيه ميدهند و فرياد آزاديخواهي سر ميدهند و دولت را متهم به عدم تحمل مخالف ميكنند!
حالا ببينيم اصل ماجرا چيست؟ اين خطيب تندرو در كنار اتهامهای ريز و درشتي كه زده، گفته است كه «نیت وزارت اطلاعات ایجاد تغییر و تحول در نظام بوده و همچنین مدعی شده بود وزارتخانه متبوع با کانال ضدنظام در ارتباط است.» فرض كنيد كه يك نفر غيرخودي اين جملات را عليه يك نهاد ديگر ميگفت، آيا به جاي دادگاهيكردن ابتدا خواهان بازداشت او نميشدند و بعد برايش چند اتهام ديگر در رسانههايشان رديف نميكردند؟
كسي كه مدعی داشتن شجاعت و شهامت است و ميخواهد با جهان بجنگد، بيش از هر چيز بايد شهامت دفاع از سخنانش و ادعاهايش را داشته باشد. اگر او از اظهاراتش دفاع ميكند، ديگر چه جاي نگراني است، بايد به او جايزه داد، ولي اگر نميتواند دفاع كند، بايد عذرخواهي كند؛ شهامت و شجاعت يعني اين.
فرض كنيم كه وزارت اطلاعات در برابر اين اتهام سكوت ميكرد. آيا جز اين معنا را ميداد كه آنان اتهام را پذيرفتهاند؟ هنگامي كه به يك نهاد يا فرد چنین اتهامي زده ميشود، در صورت سکوت که به معنای صحت و پذیرش آن اتهام است، آنان خائن شناخته ميشوند، در این صورت آيا نبايد شكايت كنند؟ آيا آزادي بيان به معناي آزادي در اتهامزدن است؟
به علاوه وزارت اطلاعات كه رأسا او را محاكمه و مجازات نكرده است. به دستگاه قضائي شكايت كرده است؟ دادگاه رسيدگيكننده يا متهم را تبرئه ميكند يا محكوم. اگر تبرئه میكرد، چه ميگفتيد؟ آيا جز اين بود كه اظهار خوشحالي ميكرديد كه اتهام دوست شما عليه وزارت اطلاعات درست از آب درآمده است؟ حالا كه محكوم كرده نيز از دو حال خارج نيست يا منصفانه و قانوني حكم دادهاند كه بايد از دستگاه قضائي تشكر كنيد و از دوست و رفيقتان بخواهيد كه با شهامت به زندان برود و ضمنا عذرخواهي كند و اگر حكم صادره غيرقانوني و غيرمنصفانه است، باز هم نبايد به وزارت اطلاعات حمله كنيد، بايد به دستگاه قضائي و دادگاه صادركننده حکم اعتراض كنيد. چگونه ميشود كه اين وسط دادگاه را فراموش و به شاكي حمله ميكنيد؟
فرض كنيد كه از خانه شما دزدي شده و دزد را هم ميشناسيد. آيا شكايتكردن از او كار زشتي است؟ آيا مخالف آزادي بيان و آزادي عمل او است؟ چه فرقي بين دزديكردن و ايراد اتهام به يك نهاد حكومتي يا حتي يك فرد عادي است؟ از قديم گفتهاند كه يك سوزن به خودتان بزنيد، يك جوالدوز به ديگران. حداقل خودتان و نهادهاي نزديك به خودتان قدرت تحمل يك سوزن را داشته باشيد و پس از آن يك جوالدوز به ديگران بزنيد.