شماره ۱۷۵۴ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ مرداد
صفحه را ببند
شهر را سراسر مه گرفته است

مریم نراقی دبیر گروه فرهنگ

پافشاری برخی مسئولان برای این‌که سُرنا را از سر گشادش بنوازند عجیب است. دیروز فرماندار محترم تهران اعلام کرد گروه‌های موسیقی که در خیابان‌ها اقدام به اجرای موسیقی می‌کنند برای فعالیت‌شان باید مجوز داشته باشند.
عیسی فرهادی معتقد است که موسیقی‌های خیابانی به نحوی تبدیل به تکدی‌گری نوین شده است و برای برخی مردم و خانواده‌ها مزاحمت ایجاد می‌کند. این اظهار نظر عجیب در حالی است که هر بار که مجبور می‌شوی پشت چراغ قرمزی بایستی باید به انواع ترفندها فکر کنی تا از مزاحمت متکدیان مختلفی که با اشکال متفاوتی جلوی راهت سبز می‌شوند در امان بمانی. شیشه ماشینت که پایین باشد، مجبور می‌شوی به یکی پول بدهی از یکی دستمال بخری و از دیگری گُل. این در حالی ا‌ست که هرگز از سوی گروه‌‌های موسیقی خیابانی شاهد چنین مزاحمت‌هایی نیستی. گروه‌های موسیقی در ایران هم به رسم آن‌چه در تمام دنیا رخ می‌دهند در گوشه‌‌ای از خیابان مستقر می‌شوند و می‌نوازند، کیف سازشان را باز می‌کنند و هر کس دلش خواست می‌تواند مبلغی را بدون هیچ اجباری پرداخت کند.
1. اولین سوال این‌که چگونه فرماندار تهران برای جمع‌آوری متکدیان شهر اولین اقدامی که به ذهنش رسیده محدودکردن گروه‌های موسیقی خیابانی است؟ کاش آقای فرماندار گشت‌وگذاری در شهر می‌کرد تا دریابد تعریف متکدی چیز دیگری است و وضع متکدیان و دستفروشان در شهر به قدری طاقت‌فرسا شده که نیازمند اقدامی اساسی است. دست‌‌یافتن به این نتایج زمان زیادی هم نمی‌برد، با عبور از دو سه چهارراه همه این فجایع رخ می‌نماید و آن‌ وقت است که آقای فرماندار می‌تواند برایش راهکار مناسبی ارایه دهد.
بیان این‌که نوازندگان موسیقی خیابانی متکدی هستند، نشان می‌دهد که شناختی از موسیقی وجود ندارد.

موسیقی خیابانی گونه‌ای از موسیقی و هنر شهری است که از گذشته تا امروز در کشورهای مختلف وجود داشته است. در جوامع مختلف کمتر کسی را می‌توان یافت که در طول زندگی خود نوازندگان و خوانندگان خیابانی در خیابان‌ها و اماکن عمومی ندیده و صدای سازشان را نشنیده باشد. آن‌چه در بحث موسیقی خیابانی مطرح است،‌ حضور آن در جوامع و فرهنگ‌ها مختلف است. در مطالعاتی که در این زمینه انجام شده، آمده است که این نوع از هنر شهری، قرن‌هاست که در شهرهای مختلف جهان جایگاه خاصی دارد اما در هر دوره به تناسب شرایط و اقتضای آن دوره، صورت‌های خاصی به خود گرفته است و جالب این‌که علیرغم تاثیرگذاری این نوع موسیقی بر جوامع انسانی، در ایران هنر اجرای آن در فضاهای عمومی شهر کمتر مورد توجه و استقبال مسئولان و مدیران شهری قرار گرفته است؛ نمونه‌اش هم اظهار نظر آقای فرماندار!
2. چند روز پیش وزیر بهداشت در اجلاس روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی درباره اهمیت سلامت روان گفته بود که در جامعه شادی نداریم و بحث سلامت روان موضوعی بسیار مهم است که باید به ‌طور جدی به آن بپردازیم. سعید نمکی گفته بود ما ۱۴ تولد در شیعه داریم با ۱۳ وفات اما همیشه دل‌مان می‌خواهد گریه کنیم و ضجه بزنیم. باید این فضای غم‌انگیز را شکست و آن را تعدیل و تلطیف کرد. این افسردگی عامل خودکشی و بسیاری از خشونت‌های اجتماعی است. باید روان‌های پریشان را دریابیم. سوال دیگر از فرماندار محترم تهران این است که با توجه به شرایطی که وجود دارد، بهتر نیست به‌ جای محدودکردن گروه‌های موسیقی خیابانی به یاری‌شان بشتابید و شرایطی را فراهم کنید تا در فضایی آرام‌تر بتوانند به کارشان ادامه دهند؟ در جامعه‌ای که قیمت بلیت‌های رسمی کنسرت بین صد تا سیصدهزارتومان است و فقط‌ درصد بسیار محدودی از جامعه می‌توانند کنسرت بروند، آیا بهتر نیست جلوی راه نوازندگان موسیقی خیابانی سنگ نیندازیم؟
3. موسیقی خیابانی قدمت بسیاری در تاریخ دارد و در تمام کشورهای دنیا مخاطبان خاص خود را دارد. حتی بسیاری از چهره‌های سرشناس هم طرفدار این سبک موسیقی هستند، بسیاری از آنها یا کار موسیقی جدی را از موسیقی خیابانی آغاز کرده‌اند یا با وجود این‌که موزیسین‌های سرشناسی هستند، هر از گاهی در خیابان‌ها به صورت نمادین می‌نوازند و می‌خوانند. نمونه ایرانی‌اش کاوه آفاق است که موسیقی را از خیابان‌ها شروع کرد و نمونه غیروطنی‌اش آقای استینگ است. استینگ که موسیقی‌اش را از خیابان‌ها شروع کرده، هنوز که هنوز است گاهی نمادین در میدانی در جمع مردمان شهر می‌خواند.


تعداد بازدید :  688