سالار عقیلی خواننده
مردم از هنرمندان توقع دارند. مردم دوست دارند هنرمندشان را همیشه با لبهای خندان و با روی گشاده ببینند. آنها معتقدند، هنرمندان به خاطر کاری که درحال انجامش هستند (منظورم فعالیت هنری است)، باید خوب باشند. حداقل باید وانمود کنند که همهچیز خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد. این درحالی است که میدانیم هدف اصلی هر هنرمند، ارایه کار هنری و خدمت کردن به مردم سرزمینش است. کار ما دقیقا مثل مهمانداران هواپیماست. یک مهماندار به خاطر وضع شغلیاش، همیشه باید خندان باشد؛ حتی اگر چند لحظه پیش پدرش را از دست داده باشد. اگر بخواهد به خاطر غمی که در دل دارد و به واسطه اتفاق ناخوشایندی که در زندگیاش افتاده، به مردم اخم کند، کارش پیش نمیرود. ما هم همیشه باید در مواجهه با مردم (حتی اگر مشکلی داریم) لبخند بزنیم و جلوی آنها خوش باشیم. ممکن است قبل از کنسرت تصادف کنیم و خودرومان از بین برود، با این وجود باز هم باید با همان کیفیتی که از ما سراغ دارند روی صحنه برویم. سعی همه هنرمندان آن است که همیشه خودشان را خوب نشان دهند اما حال و روز آنها در چنین وضعی کاملا تصنعی است. گاهی اوقات باید وانمود کنیم حالمان خوب است. این درحالی است که اتفاقاتی که در مملکت ما میافتد (خودکشی و اسیدپاشی و ...) و البته اوضاع نابسامان هنر در ایران، برای هیچکس حال و رمقی باقی نگذاشته است. این مسائل همیشه مرا رنج میدهد. به همین خاطر است که بارها گفتهام میخواهم صحنه را ترک کنم اما بعد که بیشتر تأمل کردم، دیدم همانطور که هنرمند به مردم نیاز دارد، مردم هم به هنرمندان نیاز دارند. بنابراین هر حرکتی که از سوی ما انجام میشود، باید خواست و نیاز مردم را در درون خود لحاظ کرده باشد. با این وجود همه ما داریم میسوزیم و میسازیم. برخی از مردم فکر میکنند هنرمندان نه چک دارند نه اجارهخانه و نه خیلی از مشکلات دیگر را. یادم است خانمی مرا در خیابان دید و گفت: «خیلی ممنون که خوب برخورد کردید، پیش از این هنرمند بزرگی را در گلفروشی دیدم که با من خیلی بد برخورد کرد»! من از شنیدن سخنان این خانم تعجب کردم. میدانید چرا؟ چون هنرمندی که این خانم اسمش را آورد، برای من نمونه بارز اخلاق است. گفتم: «خانم شما چه انتظاری داشتید که برآورده نشد؟ حتما در آن برهه گرفتاری داشته که نتوانسته آنگونه که شما دلتان میخواسته جوابتان را بدهد». حرف من با مردم این است که نباید در همان لحظه قضاوت کنید. هر هنرمند، مشکلات خودش را دارد. هنرمندان هم مثل شما با مسائل و مشکلات زندگی دست به گریبان هستند. حالا ممکن است همین هنرمند در برهه زمانی دیگری حالش خوب باشد. همه در این وضع میگویند: عجب هنرمند خوش اخلاق و خوبی! بعد ممکن است حالش بد شود و همان مردم بگویند عجب آدم بداخلاقی! بعضیوقتها پیش میآید آدمها در یکی از این دو وضع آن فرد را ببینند. بنابراین قضاوت سطحی باعث میشود پیشداوریهایی، رخ دهد. به هر روی، مردم از هنرمندان انتظار دارند در مواجهه با آنها نوعی رفتار تصنعی داشته باشند؛ همان چیزی که در کلام عامه به «فیلمبازی کردن» معروف است، آنها دوست دارند ما خودمان نباشیم.