شماره ۴۵۴ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۶ آذر
صفحه را ببند
در گذر از آذرماه؛ ماه میلاد استاد نادر گلچین
صاحب صدایی همیشه بهاری

محمدرضا ممتازواحد

 

موسیقی آوازی ایران تا قبل از ورود دستگاه‌های پخش صدا و ادوات تقویت کننده، نگرش و رویکردهای دیگری داشت. در آن مقطع زمانی که شاید بیش از چند دهه هم از آن نگذشته باشد، عام و خاص ِ موسیقی، صدا – به معنای کلی کلمه را – حایز مباحث و مؤلفه‌های کمی می‌دانستند. در این میان حجم و تناژ صدا بسیار حایز اهمیت بود.
همان‌طور که بیان شد عدم وجود دستگاه‌های پخش و تقویت صدا، در این نوع نگاه و زیبایی‌شناسی هنری تأثیر داشته و البته این مسأله با نگاه به تاریخ نیز توجیه‌پذیر جلوه می‌نماید. به‌طور مثال در عصر قاجار و در تکیه دولت، با آن تعاریف و تفاسیری که از هیمنه و شکوه آن صورت گرفته، آواز خواندن بدون میکروفن و باندهای صوتی و دستگاه‌های آمپلی‌فایر (آن هم به‌طوری که چند ‌هزار نفر، صدای خواننده را بشنوند!)؛ گواه تاریخی و عینی رویکرد فوق در آن مقطع زمانی است. اما این نکته نیز شایان ذکر است که درخصوص برخی از آوازخوانان و خوانندگان آن ایام که شاید از آنها معدود آثاری در فرهنگ صوتی ما باقی مانده باشد، نامطبوع بودن صدا کاملاً محسوس است. که البته این واقعیتی علمی است که در ادامه نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
اما پس از ورود دستگاه‌های پخش و تقویت صدا که تقریباً با تأسیس رسانه رادیو مصادف می‌شود، نگرش و رویکرد مذکور تا حدی تغییر یافت. از آن مقطع، موسیقی آوازی ایران شاهد ظهور صداهایی شد که مباحث کیفی در آنها نمود بیشتری می‌یافت. یعنی خوانندگانی که در عین دارا بودن حد مناسبی از مولفه‌های کمی صدا، پارامترهای کیفیت صدا را با بالاترین سطح حایز بوده‌اند. یکی از این هنرمندان، استاد نادر گلچین می‌باشد.
گلچین ازجمله آوازخوانانی است که محدوده صدایی خود را به‌طور کامل می‌شناسد که این مهم بسیار حایز اهمیت است. در موسیقی غربی درجات گام به درجات تُنال و درجات مُدال قابل تقسیم است. درجاتی که جهت تثبیت تنالیته یا در جهت تغییر تنالیته به کار می‌روند. درجات و رنگ‌هایی که درواقع شخصیت‌ساز بوده و در جهت انگیزش شنوایی مخاطب و تحریک آن بسیار موثر می‌باشد. این تعبیر در موسیقی کلاسیک ایرانی نیز قابل تعمیم است و موسیقیدانی موفق است که در جهت شناسایی و بهره‌برداری درجات فوق، به درستی و استادی همت گمارد.
نادر گلچین حایز صدایی است که مولفه‌های کیفی صدا، به بهترین شکل ممکن در صدای وی متجلی است. جنس صدا، رنگ صدا، گیرایی صدا، حس صدا و از همه مهم‌تر بهره‌گیری گلچین از بهترین تنالیته و ظرفیت صدایی خود، که شخصیت صدای او را تشکیل داده و به آن شخصیت بخشیده است. به‌زعم نگارنده «استقلال صدا» و «سبک و شیوه اجرایی»، مسائلی است که مبحث مهم بینش در موسیقی را موجب می‌سازد. چه بسا سالیان ‌سال تلمذ و شاگردی در خدمت استادان مختلف که فقط به دانش صرف منجر گردد و از قضا خودپژوهی و دانشجویی که به فراسوی مرزهای دانش بینجامد و بینشی را موجب سازد که صدای فاخر نادر گلچین را در تاریخ موسیقی آوازی ماندگار نماید. هنرمندی که نبوغ ذاتی را همراه با ذوق و سلیقه هنری و هوش موسیقایی عالی به کار بست و صدایش را به تأیید استادان عصر خود رسانید.
نادر گلچین در آواز بهترین درک و دریافت ادبی را از شعر و حس واژگان داشته و حق مطلب را واضح و شمرده و به بهترین شکل ادا می‌کند و این مهم از دیگر رموز مانایی آثار استاد نادر گلچین می‌باشد. ادای تحریرهای بجا و شمرده‌ای که همچون دانه‌های مروارید، زینت‌بخش آوازهای نادر گلچین است، به انضمام تطبیق و تلفیق صحیح شعر و موسیقی؛ گلچین را در صدا و آواز به مرتبتی رسانده که وی را صاحب مُهر و امضای خود در آثار آوازی‌اش ساخته است.
صدای پخته‌ای که با محدوده صدایی معین و مشخصی بهترین و زیباترین موسیقی را با بهترین رنگ و تنالیته به گوش شنونده می‌رساند. این دانش و بینش استاد گلچین از مقوله آواز و صحیح‌خوانی، تازگی و طراوت صدای ایشان را با گذشت هفت دهه و اندی از عمر وی موجب ساخته است و چه بسا بهره‌گیری نامناسب از صدا و در اوج خواندن‌های مکرر، که سبب آسیب و صدمه به بافت حنجره گشته و همان‌طور که در بدو نوشتار هم آمد، در برخی آثار به جای مانده از هنرمندان قدیم نیز به خوبی محرز است. با تمامی این اوصاف صدای گلچین، به مثابه دُر مکتوم در صدف است و بسیاری از ظرایف و دقایق آوازی ایشان یا ناشناخته مانده یا غیرقابل توصیف است. صدایی همیشه بهاری که تمام چهار فصل صدایش، بهار است. با این‌که تمامی فصول ‌سال زیبایی‌های خود را داراست ولی در این بین، رستاخیز طبیعت فقط در بهار صورت می‌پذیرد. صدای استاد نادر گلچین به حقیقت چونان رستاخیزی است که بهترین احساسات بشری در آن جریان دارد.


تعداد بازدید :  227