| میترا داور|
بسیاری میپندارند که میدانند «واقعیت» چیست. من چیزی در اینباره نمیدانم... ابتدا در «نوشتن» است که برای من اشیاء واقعی میشوند. واقعیت برای من مبدأ نیست بلکه مقصد است، من باید آن را ابتدا پدید آورم.
«از خطابه گونتر آیش»
بعضی از منتقدان، چیستی ادبیات را در زبان داستان، بعضی در ساختار و بعضی نیز در محتوای آن میدانند. درواقع پرسش درباره «ماهیت واقعیت» از دیرینهترین مسائلی است که در تاریخ فلسفه و هنر وجود داشته است. دکتر حسین پاینده در کتاب «داستانکوتاه در ایران»، یکی از این مهمترین چالشهای مبانی جنبش رئالیسم را تفاوت بین ظاهر و باطن میداند. او در این کتاب واقعیت را شاهواژه جنبش رئالیسم در هنر و ادبیات دانسته که صرفا در پی بازنمایی واقعیت است.
داستانهای مجموعه درخت، هرچند اندک اما تمامی این مؤلفهها را در ساختار خود جای داده است. نویسنده در این مجموعه سعی کرده است برای به تصویر کشیدن ارزشهای فردی، حتی از «ضدارزش»ها نیز استفاده کند. شخصیتهای مجموعه داستان درخت، هرچند قهرمان نیستند اما همانگونه که در جامعهشناسی مدرن، یک ضدقهرمان نیز نوعی قهرمان بهشمار میرود، در این مجموعه نیز از «ابتذال»، به شکل گوناگون اما با لعابهایی متفاوت استفاده شده است. گاهی لعاب ابتذال از بهشت هم خوشآبورنگتر است و گاه مثل یک جنین انسانی، از پدر و مادری مقدس یا شرور زاییده میشود.
برشی از کتاب «درخت»