مهدی غنی پژوهشگر دینی
نسبت به واقعه کربلا از زاویههای مختلف نگریسته شده و هرکس بنا به زاویه دید خود تأثیرات متفاوتی از این حماسه بزرگ گرفتهاست. برخی بر جنبههای تراژیک و غمگنانه آن تأکید میورزند و میکوشند با شهیدان و اسیران کربلا اظهار همدردی کنند. این رویکرد بیشتر به بازگویی شدت خشونت و قساوت دشمنان امام حسین (ع) در روز عاشورا پرداخته و رنج و درد را در این حماسه پررنگ میکند. اظهار همدردی هرچه بیشتر با نقشآفرینان کربلا مهمترین ویژگی این جریان است که برای آن، آثار اخروی بسیاری نیز برمیشمارند. این گرایش در سالهای اخیر رواج بیشتری یافت و محافل سنتی به آن گرایش بیشتری نشان دادند. گرچه در واقعه کربلا جنبههای تراژیک و غمانگیز و صحنههای دردآور بسیار است اما خلاصه کردن این نهضت به این جنبه، ستمی مضاعف بر نقشآفرینان این حماسه بزرگ است. ضمن اینکه تأکید بر شور بدون افزایش و پالایش شعور و آگاهی چه بسا میان پیروان با اهداف آن رهبران فاصله افکند.
دیگری بر جنبههای حماسی و سیاسی و انقلابی نهضت حسینی پای میفشارد. از واقعه کربلا ظلمستیزی، شهادتطلبی، ایستادگی و مقاومت را الهام میگیرد و با بازگویی این ویژگیهای حرکت امام حسین (ع) و الگوگیری از آن، میکوشد خلق را علیه دشمنان امروزین برانگیزد. میتوان گفت نگاه غالب در میان مبارزان قبل از انقلاب و نیز رزمندگان دوران جنگ تحمیلی به این رویکرد نزدیک بود. در برخورد با حرکت اربعین هم گاه دیده میشود برخی به حرکات دشمن یا قدرتهای رقیب یا مخالف اشاره و شرکت گسترده مردم را هشداری برای آنان تلقی میکنند. بیتردید نمیتوان از واقعه کربلا، انگیزههای عدالتخواهی و آزادیخواهی و ظلمستیزی را جدا کرد، اما تأکید یکجانبه و تکبعدی براین ارزشها هم میتواند کنشگران را از تعمیق و تداوم این انگیزهها بازدارد. چنانکه اوج هدف را پیروزی و غلبه بر دشمن قرار دهند و نه تحقق عدالت و آزادی در مناسبات اجتماعی خود.
به واقعه کربلا از زاویه دیگری هم میتوان نگریست و آن جنبه اخلاقی انسانی و سبک زندگی است. چراکه امام حسین (ع) درعین اینکه درمقابل مستبد زمان خویش موضعگیری کرد، با سایر نیروها، دوستان، خانواده، منتقدان، همراهان، مخالفان و حتی سپاهیان دشمن رویهها و رفتارهایی داشت که با سایرین و ازجمله رفتار برخی شیعیان امروزینش متفاوت بود. حتی در زمینه اعتقادی و عرفانی از ایشان آموزههای گرانقدر و عمیقی در دست است که کمتر بدان توجه میشود. با این نگاه میتوان گفت شیوه برخورد با دشمن یکی از دهها موضوعی است که میتوان در واقعه کربلا جستوجو کرد. دعای عرفه که گویا نیایش امام حسین (ع) در روز عرفه است از متون پرباری حاوی مضامین عرفانی و اعتقادی است که کمتر در میان مردم رواج داده شده و در آموزههای دینی مورد توجه قرار گرفته است.
نگاهی به نحوه برخورد رسانهها با شرکت گسترده مردم در مراسم اربعین امسال، این رویکردهای متفاوت را نشان میدهد. یکی در مراسم اربعین «اوج تنفر مردم از گروههای تکفیری و حامیان آنها» را میبیند. یکی بر اخلاقیات تأکید میورزد که «افرادی که به زیارت امام حسین(ع) میروند به دنبال شهرت، قدرت و هوای نفس نیستند و سعی در رسیدن به کمال و انسانیت دارند».
دیگری بر کثرت جمعیت حاضر تأکید میکند و از آن نتیجه میگیرد که شیعیان امام حسین (ع) قدرت قابل توجهی هستند و آن را پیامی برای دگراندیشان میداند. این جریان میکوشد هرچه بیشتر به گستردگی و ازدحام جمعیت توجه و نظر رسانهها را بدان سو جلب کند.
اما فارغ از این گرایشهای مختلف مسأله شرکت مردم در این حرکت از جنبه رفتارشناسی هم قابل ارزیابی است. به راستی کسی که از چرخه تکراری زندگی روزمره خارج شده و چند روز پیاده به سوی هدفی انسانی و اعتقادی حرکت کرده، نوعی زندگی جمعی را تجربه کرده، سختی راه و خطرات جانی احتمالی را بر جان خریده، از این حرکت احساسی عاطفی و شورانگیز چه تأثیری میتواند پذیرفته باشد؟ مسلما چنین فردی با کسی که همچنان در روزمرگی خویش غوطهور است متفاوت خواهد بود. او از این تجربه عرفانی و انسانی بهره گرفته و با روحیهای دیگر به زندگی بازمیگردد. اما مهم نهادینهکردن و تداوم این تفاوت و تأثرات است که به چند روز و چند هفته خلاصه نشده و بتواند در مناسبات فردی و اجتماعی ما نمایان و ماندگار شود. با توجه به افول اخلاقی که در جامعه خود شاهد آن هستیم و گستردگی آسیبهای اجتماعی مختلف باید دید نیاز امروزین جامعه ما چیست؟ یادآوری این معضلات این نیایش مرحوم شریعتی را به گوش میرساند که خطاب به حضرت زینب (س) گفت: «ای خواهر؛ بگو که ما چه کنیم؟ دمی به ما گوش کن تا مصائب خویش را با تو بازگوییم، با تو ای خواهر مهربان! این تو هستی که باید بر ما بگریی!»
اکنون با توجه به علاقه مردم ما به یاران کربلا، بر فرهیختگان و واعظان و رسانههاست که با درسگیری از رفتار و افکار آن بزرگان از چنین فرصتهایی بهره گیریم و به اصلاح درون و تهذیب اخلاقیات جامعه خویش بپردازیم. چرا که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان خود را تغییر دهند (قرآن).