شماره ۱۷۴۴ | ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۷ تير
صفحه را ببند
گلاب آدینه حامی بزرگ مهدی‌هاشمی

شهروند| وقتی در آن بعدازظهر عجیب، زلزله مهدی‌هاشمی و مهنوش صادقی فضای رسانه‌ای ایران را لرزاند، در ‏کنار انواع‌واقسام حرف‌وحدیث‌ها و کامنت‌های له یا علیه طرفین ماجرا، عده زیادی هم بودند که در این داستان دلشان برای خانم ‏گلاب آدینه لرزیده بود. قطب مظلوم این داستان پرسروصدای سینمای ایران که آن روزها دل‌های بسیاری با او لرزیدند. ‏بخصوص بعد از این‌که مهدی‌هاشمی دقایقی بعد از لو رفتن رابطه‌اش با خانم صادقی با لبخند از این گفت که «بعضی‌ها از ‏موضوع خبر ندارند» که این خود زلزله‌ای دیگر بود و مهدی‌هاشمی را که دیرزمانی از محجوبان و محبوبان این سینما بود، در ‏پلک به‌هم‌زدنی بدل کرد به بدمن ماجراهای عاشقانه سلطان و سلطان‌بانو. بعدتر مهدی‌هاشمی گفت که سال‌هاست جدا از گلاب ‏خانم زندگی می‌کند و گلاب خانم هم از ماجرای مهنوش خبر دارد و بسیار حرف‌های دیگر که البته برای تماشاگران ‏فضول داستان عشقی مهدی و گلاب معنای زیادی نداشت، چون زندگی ما نبود و ما تمام دقایق آن زندگی را نزیسته بودیم. ‏برای ما ملت مظلوم دوست، تنها چیزی که مهم بود این بود که گلاب خانم در این رابطه آزار دیده و بنابراین حق باید با او باشد. ‏وقتی در جشن حافظ روی صحنه آمد و انگار نه انگار که طوفانی چنین زندگی‌شان را درنوردیده، از دینی که به مهدی‌هاشمی ‏دارد، گفت، افسانه مهربانی گلاب آدینه در فضای مجازی شکل و شمایلی دیگر گرفت: «عجب خانومیه این خانم آدینه» که تا چند ‏روز بیشترین حرف‌وحدیث‌های مجازی سر این اتفاق و
 این «خانومی» بود!‏
حالا در ادامه آن حال‌وهوا، هر جا را سر می‌زنی می‌بینی حرفی، تعریفی، خاطره‌ای، چیزی از گلاب آدینه است. حتی از زبان ‏کسانی‌که تاکنون ندیده بودیم به این داستان‌های خاله‌زنکی علاقه داشته باشند. کسانی مثل عباس یاری، دبیر تحریریه مجله فیلم، که ‏او نیز از این جو دور نمانده و در پستی اینستاگرامی خاطره‌ای از گلاب آدینه نقل کرده که خواندنی است‎.‎
یاری نوشته: «دو سه هفته پیش [از این داستان] داشتم تلفنی با خانم آدینه حرف می‌زدم، با لطف بسیار از من دعوت کرد تا به دیدن فیلم ‏دوباره زندگی بروم. گفتم من عادت دارم هر هفته همراه جمعی از دوستانم به سینما می‌روم، این فیلم هم در لیست برنامه‌های‌مان ‏هست. قرار شد چنانچه سالن و ساعت نمایش این فیلم در یکی از سینماهای نمایش‌دهنده برایمان مناسب باشد با هماهنگی قبلی ‏همراه با او به دیدن فیلم بنشینیم. البته که در تمام این سال‌ها یادم نمی‌آید بدون بلیت وارد سینما شده باشم. موقع خداحافظی طبق ‏عادت همیشگی سراغ آقای‌هاشمی را گرفتم‎. گفت که مهدی‌جان نوه را برده پارک... بعد اشاره کرد که چند روز پیش فیلم تگزاس را ‏هم که نقش اصلی را مهدی‌جان بازی می‌کند با خانواده دیده، اولش نگران بوده که نکند تگزاس فیلمی مبتذل و سبک باشد و چهره ‏آقای‌هاشمی را مخدوش کند، اما همگی از فیلم خوش‌شان آمده و خیلی هم خندیده‌اند. خب خبر نداشت که چند روز بعد از چپ و ‏راست آدم‌هایی پیدا می‌شوند که به طرفداری از او چهره مهدی جان را لجن‌مال می‌کنند!»‏‎

 


تعداد بازدید :  235