| رامبد خانلري |
علم شيمي ميگويد، يك واكنش بدون دخالت كاتاليزورها و عوامل بيروني در جهت افزايش بينظمي پيش ميرود. بيشتر نمايشنامههاي ياسمينا رضا هم اينچنين هستند؛ ماجرا از فضايي به ظاهر ناآرام شروع ميشود، ناآرام اما منظم. بهانهاي پرسوناژها را دورهم جمع ميكند. شخصيتها به اين بهانه شروع به معاشرت با يكديگر ميكنند و در خلال اين صحبتها، سوالها و جوابها ما با آنها به خوبي آشنا ميشويم. اين يعني يك سوم اول نمايش و درست از همينجا و بعد از اين شناخت است كه شخصيتها با تكيه بر همان ويژگيهايي كه پيش از اين به ما شناساندهاند با يكديگر به مشكل ميخورند و اتمسفر داستان را به سمت بينظمي پيش ميبرند. اين بينظمي در انتهاي كار به مقدار بيشينه خودش ميرسد، چيزي شبيه انفجار و نمايش در اولين لحظه آرامش بعد از طوفان تمام ميشود. اين الگوريتم هر سه نمايشنامهاي بوده كه تا به اينجا از ياسمینا رضا خواندهام يا ديدهام. «نمايش اسپانيايي» يكي از همانهاست كه شيوا اردوئي بهعنوان اولين تجربه كارگردانياش در فرهنگسراي نياوران به روي صحنه برد. از آنجايي كه نمايشنامههاي ياسمينا رضا بيشتر از هرچيز بر فراز و فرودهاي شخصيتي تحت تاثير عوامل بيروني و دروني سوار هستند پس بازي بازيگران بيش از هرچيزي به چشم ميآيد و بازي درست گرفتن از آنها تبديل ميشود به اصليترين وظيفه كارگردان. نمايش اسپانيايي 5 شخصيت دارد كه همه به يك ميزان در ساختن موقعيت داستاني سهيم هستند و نقش دارند. فرزانه نشاطخواه، رامين ناصرنصير، مزدك رستمي، شقايق دهقان و بهاره رهنما بازيگران نمايش اسپانيايي هستند. در مورد دهقان و رهنما بايد گفت كه بيشتر از آنكه آنها خودشان را به شخصيتها نزديك كرده باشند، شخصيتها خودشان را به آنها نزديك كردهاند. هم شقايق دهقان و هم بهاره رهنما دوباره خودشان را در اين نمايش تكثير كردهاند و نميدانم كه اين خوب است يا بد؟ طبيعي است كه يكي از اصليترين عوامل فروش اين نمايش وجود اسمهاي رهنما و دهقان در پوستر اين نمايش است و طبيعي است هر كه به خاطر آنها به تماشاي نمايش بيايد، دوست دارد آنها را همانطور كه تا به امروز ميشناسد روي صحنه ببيند. ناصر نصير شبيه به آنچه تا به حال ديدهايم نيست، كم سر و صداتر و آرامتر است و همين يعني كارش را به درستي انجام ميدهد. فرزانه نشاطخواه و مزدك رستمي را كمتر از ديگر بازيگران كار ميشناسيم. هر دو ايفاگر نقشهاي شلوغ و پرديالوگي هستند و هركدام براي دقايقي بار كل اثر را به تنهايي به دوش ميكشند. هر دو نقشهايشان را خوب ايفا ميكنند و اگر از بازيگران معروف اين اثر بهتر نباشند بدتر نيستند. بايد گفت كه اردوئي در مهمترين وظيفهاش كه بازي گرفتن از بازيگران اين تئاتر است، بيشتر از نمره قبولي ميگيرد. جاي ديگري كه اردوئي از شما بهعنوان تماشاگر اثر نمره قبولي كار ميگيرد لحظه قبل از سكانس پاياني است، يعني آخرين لحظه طوفان كه بعد از آن قرار است با آرامش انتهاي اثر را ببينیم. با توجه به ويژگيهاي آثار اينچنيني، اين لحظه استراتژيكترين لحظه كار است. همان لحظهاي است كه نظر مخاطب را به پايان جلب ميكند. در حقيقت لحظه برداشت هر آن چيزي است كه مجموعه تا به حال كاشته است. مخاطب عام و خاص ندارد، اين لحظه پاشنه آشيل اثر است اگر تا به اينجا همهچيز درست رعايت نشود، مخاطب با پايان نمايش احساس راحتي نميكند؛ در مورد پايان «نمايش اسپانيايي» بايد بگويم كه درخشانترين بخش اثر است...