فرشاد توکلی| «جوانان و نوجوانانی که از سنین پایین وارد جمعیت هلال احمر میشوند، پر از شور و شوق هستند؛ پرانرژی و دارای ایدههای نو و ابتکارهای جدید. جوانان هلال احمری با هدف مشترک کمک به همنوعان و خدمترسانی به مردم کار میکنند.» اینها بخشی از صحبتهای یک جوان هلال احمری است؛ میلاد رسام بیستوچهار ساله است و درس طلبگی میخواند و در عین حال مسیر خدمت به همنوع و کمک به بندگان خدا را در همکاری با جمعیت هلال احمر پیدا کرده است. دبیرکانون طلاب جمعیت هلال احمر شهرستان درهشهر در گفتوگو با «شهروند» از روحیه کار مضاعف جوانان هلال احمر در بحران و هدفی که پر از انسانیت و محبت به همنوع است، میگوید.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
میلاد رسام متولد 1374 هستم، در شهرستان درهشهر به دنیا آمدم و مقاطع تحصیلی را تا پیشدانشگاهی رشته علوم تجربی در شهرستان درهشهر گذراندم. پس از مشورت با بعضی از دوستان و خانواده طبق علاقه قبلی این سعادت را پیدا کردم که در نوزده سالگی پنجره زندگی خودم را به سمت فضای مقدسی به نام حوزه علمیه باز کنم و هماکنون مدت چهار سالی است که توفیق خدمت در این وادی مقدس را دارم.
نظرتان در مورد فعالیت کانون طلاب در حوزه علمیه چیست؟
با گسترش کانونهای طلاب در زمینههای مختلف علاوه بر اثرگذاری در جمعیت هلال احمر، زمینهساز آشنایی طلاب با فعالیتهای بشردوستانه و امدادی این نهاد بشردوست فراهم میشود. طلاب در حوزههای علمیه با تقویت علم، ایمان، تقوا و البته با توجه به حرکت در مسیر فعالیتهای جمعی میتوانند نقش خطیری در ابعاد مختلف اجتماعی ایفا کنند.
از چه زمانی با هلال احمر ارتباط پیدا کردید؟
قبل از ورود حوزه آشنایی مختصری با هلال احمر داشتم و از نوع کارهایی که انجام میدادند و هدفی که پر از انسانیت و محبت به همنوع بود، خوشم میآمد تا اینکه در حوزه علمیه شهرستان با هماهنگی که پیش آمد به عضویت هلال احمر درآمدم و پس از مدتی بهعنوان دبیر کانون طلاب هلال احمر شهرستان درهشهر فعالیت جدیتر را آغاز کردیم. همچنین کلاسهای آموزشی پرمحتوایی که توسط هلال احمر شهرستان در حوزه برگزار میشد، باعث شد که طلاب بیشتر با کارهای این نهاد آشنا و مشتاق به فعالیت شوند.
به نظر شما جوانان جمعیت هلال احمر چه ویژگی دارند؟
به نظر من تمام جوانان و نوجوانانی که از ابتدایی وارد جمعیت هلال احمر میشوند پر از شور و شوق و پرانرژی هستند و ایدههای نو و ابتکار جدید دارند و با یک هدف مشترک کمک به همنوعان و خدمترسانی به مردم کار میکنند.
فعالیت در مجموعه هلال احمر چه حسی را در شما بیشتر ترغیب میکند؟
فعالیت در هلال احمر یعنی نگاه به بشریت، حس نوعدوستی و کمک. نام هلال احمر را هر کس میشنود پشتوانهای برای کمک و کمکرسانی به ذهنش میرسد. ما در هلال احمر بیشتر این را احساس میکنیم که بدون هیچگونه چشمداشت و غرض بتوانیم خدمت صاف، صادق و پاک را به نوع بشر ارایه دهیم که هیچ تفاوتی هم ندارد از چه نژادی باشد. این حسی است که برای انسانیت و بشر همه وجود خود را میگذارم تا ارزش پیدا کنم.
لطفا از فعالیت خود در جمعیت هلال احمر بگویید؟
فعالیتهایی که تاکنون انجام دادهام حضور در طرح همای رحمت، مانور زلزله در مدارس، برپایی ایستگاه سلامت، اردوهای جهادی و امدادرسانی به سیلزدگان پلدختر بوده است.
از حضور و کمک رسانیتان در پلدختر صحبت کنید.
در ماجرای سیل که در کشور اتفاق افتاد، طلاب حوزه همانند دیگر اقشار و نهادها مشتاق کمکرسانی به مناطق سیلزده بودند. سپس با هماهنگیهایی که با هلال احمر شهرستان داشتیم، توانستیم به صورت جهادی سه روز در شهرستان پلدختر مشغول کمکرسانی شویم. با نگاه به حجم خرابیها و صدمات سیل اشک در چشمان آدمی جمع میشد، تصور اینکه خانههای هموطنان تا ارتفاع دو متر زیر خاک حبس شده باشد، سخت و دشوار است؛ اما حضور جهادگران جوانان هلال احمر و دیگر اقشار باعث دلگرمی بود.
وقتی جوانان جهادی همزمان برای پاکسازی منازل از سروکول ساختمان بالا میرفتند، از شدت این درد سنگین کاسته میشد. تا ساعت هفت عصر همان روز بیوقفه به همت داوطلبان توانستیم سه منزل مسکونی را بهکل تمیز کنیم؛ روز بعد با همان گروه برای پاکسازی یکی از محلهها و مدارس راهی شدیم. از همه جای ایران برای کمک آمده بودند؛ از ارتش و سپاه گرفته تا مردم عادی که کوچه به کوچه برای کمک به مردم سیلزده تلاش میکردند. در این سفر غمهای زیادی دیدیم؛ اما با این همه کمکرسانی مردم و همه نهادها بدون تعارف سیل و خسارتهایش را از ذهن مردم پاک کرده و روحیه ما برای کمکرسانی مضاعف شده بود.
خاطرهای از فعالیت خود در جمعیت هلال احمر دارید؟
تمامی لحظات که ما در جمعیت هلال احمر هستیم پر از خاطرات تلخ و شیرینی است و پر از تجربههای شیرین که هر کدام از آنها زیبایی خاص خودشان را دارد. خاطرهای که هنوز هم در ذهن من هست آن لحظات زیبای کمکرسانی به سیلزدگان بود که همبستگی را به زیبایی میتوانستیم در بین جوانانمان ببینیم. با وجود اینکه مسئولیت هر نفر مشخص بود ولی اعضا بدون هیچ چشمداشتی و با شور و شوق بسیار به همراه دوستانشان کار میکردند و مهمتر اینکه خستگی در چهره هیچ کدامشان پیدا نبود و من واقعا آن لحظه معنی واژههایم را یافتم.