شماره ۴۵۳ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۵ آذر
صفحه را ببند
گفت‌وگو با کاوه مظاهری کارگردان فیلم «گزارشی از مینا»
بیش از 3000 آدمی که دیده نمی‌شوند
طرح نو| فروغ فکری| زن، دور و بر فرش کوچکش را با جارو تمیز می‌کند. آب می‌پاشد و نگران است از حضور آشغال‌هایی که نزدیک فرش او هستند. نزدیک محل زندگی‌اش. نزدیک مشمعی که هر روز بر سرش می‌کشد و روی فرشش با یک پتو می‌خوابد. «مینا» از آشغال‌ها خوشش نمی‌آید و به هر که نزدیک می‌شود، بفرما می‌زند که بیایند روی فرشش بنشینند. روی فرشی که حالا خانه‌اش است. مینا 10‌سال است که کارتن‌خواب است و مواد مصرف می‌کند و حتی با قرار گرفتن در قاب دوربین کاوه مظاهری هم تغییری در زندگی‌اش رخ نداده. حتی وقتی مظاهری او را در «گزارشی از مینا» روایت می‌کند هم، همچنان زندگی‌اش بر همان روال گذشته است. مستندی که به گفته مظاهری می‌خواست تصور موجود درخصوص زندگی افرادی چون مینا را بر هم زند و نشان دهد که آنها هم برای خودشان زندگی دارند و حتی نوع خاص و جالبی چون مینا هم در این میان وجود دارد! کسانی‌که دیده نمی‌شوند. به بهانه نمایش فیلم «گزارشی از مینا» با کاوه مظاهری، مستندساز درخصوص چرایی انتخاب این سوژه و دغدغه‌های اجتماعی‌اش به گفت‌وگو نشستیم که در پی می‌آید:

 کمی درخصوص انتخاب این سوژه برای ساخت فیلم صحبت کنید. آیا این سوژه دغدغه اجتماعی شما بود یا صرفا به‌عنوان سوژه‌ای خاص برای فیلمسازی آن را انتخاب کردید؟
انتخاب این سوژه کاملا براساس دغدغه‌های من بود. چرا که خارج از فضای سینمایی و کار فیلمسازی، من دغدغه‌های دیگری نیز دارم که ازجمله اصلی‌ترین این دغدغه‌ها، همکاری با «ان‌جی‌او»‌هاست و من در حوزه کودکان کار و اعتیاد بسیار کار کرده‌ام. این فعالیت‌ها مرا به سمت خانواده این کودکان و خانواده  افراد معتاد نیز کشاند و من با دغدغه‌ها و مشکلات آنها آشنا شدم و پس از آن مشکلات کارتن‌خواب‌ها و ... اما در ابتدای این پروژه تصمیم داشتم تا درباره کودکانی که مواد جابه‌جا می‌کنند فیلم بسازم. اما این امر مشکلات بسیاری داشت چرا که مسائل اخلاقی در این زمینه به‌خاطر بچه بودن این افراد وجود داشت که اجازه چنین کاری را نداد. پس از آن من به همراه فاطمه عزیزی، محقق این طرح وارد کار میدانی و تحقیقاتی شدیم و تحقیقات را در دو بخش کتابخانه‌ای و میدانی انجام دادیم. به مناطق اطراف تهران، خاک سفید، ری و بسیاری مناطق دیگر رفتیم تا آن‌که به پارک شوش و بین همه اینها به سوژه مینا رسیدیم. البته من به دلیل این‌که مادربزرگم در آن منطقه سکونت داشت، نسبت به آن منطقه شناخت قبلی داشتم و درحقیقت آن‌جا را مثل کف دست می‌شناختم. مینا در پارک شوش بود و ما در ابتدا فکر کردیم که مرد است! اما آنچه در ساخت این مستند خیلی برای ما جذاب بود این نکته بود که مینا فرد بسیار متفاوتی بود. به‌عنوان یک کارتن‌خواب، برای خودش حریم و خانه خیالی داشت. لحظه اولی هم که به سمت او رفتیم او گفت بفرمایید داخل! تمام این موارد ما را جذب این سوژه کرد و ما چند ماه شبانه‌روز به آن‌جا می‌رفتیم تا این‌که درنهایت در عید تصمیم گرفتیم فیلم بسازیم.
 کارتن‌خوابی مینا در این فیلم بیش از اعتیادش در مرکز توجه است و اعتیاد تا حدی به‌عنوان امری حاشیه‌ای دیده می‌شود، دلیل این تأکید در چیست؟
ما نمی‌خواستیم درخصوص اعتیاد فیلم بسازیم، چراکه در این زمینه در ایران و دنیا فیلم‌های بسیار زیاد و عمیقی ساخته شده است و ما اگر چنین کاری انجام می‌دادیم کاری عبث بود. به این ترتیب سعی کردیم تمرکزمان را روی این مورد معطوف نکنیم. درخصوص مینا هم همان‌گونه که گفتم، شخصیت متفاوت این آدم برایمان اهمیت داشت که در میان سختی‌های زندگی کارتن خوابی برای خودش ماجرایی دارد و المان‌های کلیشه‌ای یک زندگی معمولی را در زندگی خودش بازسازی می‌کند. به نظافت محیط زندگی‌اش می‌پردازد، آب و جارو می‌کند و برای خانه‌اش حریم قایل است. در حقیقت من می‌خواستم تا تصور موجود درخصوص زندگی افرادی چون مینا را بر هم زنم و نشان دهم که آنها هم برای خودشان زندگی دارند و حتی نوع خاص و جالبی چون مینا هم وجود دارد.
 به گمان شما بازخوردهای اجتماعی چنین آثاری تا چه حد است و آیا شما به شخصه بازخوردی دریافت کردید؟
خیر. واقعیت این است که از بازخوردهای اجتماعی چنین آثاری اطلاعی در دست نیست و من هم نمی‌دانم. از طرفی چون فیلم اکران عمومی نمی‌شود، بسیاری از مردم عادی هم این فیلم و فیلم‌هایی از این دست را نمی‌بینند، در نتیجه درباره بازخورد اجتماعی آنها نیز نمی‌توان صحبت کرد. این فیلم از لحاظ روایت نیز مقداری رادیکال است و من همواره سعی کردم تا به مخاطب بگویم که در فیلم غرق نشود چرا که مشغول دیدن یک واقعیت اجتماعی است که بدون دخل و تصرف رخ داده و همین امر هم به مذاق بسیاری از مخاطبان خوش نمی‌آید. اما تنها بازخوردی که می‌توانم از آن صحبت کنم این است که، خانم‌هایی که فیلم را تماشا کردند به نسبت مردان بسیار راضی‌تر بودند و با آن ارتباط بهتری برقرار کرده بودند. چرا که یک‌سری خصوصیاتی در زندگی مینا وجود داشت که آنها بیشتر درک می‌کردند و نکاتی را دیده بودند که حتی خود من نیز آنها را ندیده بودم. اما در کل باید بگویم که بازخورد چنین فیلم‌ها و مواردی خیلی زیاد نیست یا حداقل من آن بازخورد را در جامعه دریافت نکرده‌ام.
 نگاه شما به مینا، نگاهی از بالا نیست و از طرفی تنها مینا را دنبال می‌کنید و سعی در القای نگاه خاصی به سوژه ندارید. چطور به چنین زاویه‌ای دست یافتید چرا که در بعد اجتماعی چنین نگاهی به این سوژه‌ها وجود ندارد ...
احساس راحتی که شاید وجود دارد به این خاطر است که بیشتر از هرچیز ما سعی کردیم تا رفتاری مانند آنها داشته باشیم و این امر در ساخت فیلم مستند بسیار دارای اهمیت است. به این معنی که بتوان با سوژه کنار آمد و او با ما احساس راحتی داشته باشد. ما 8 ماه با مینا و دیگر افرادی که با او در آن پارک بودند زندگی کردیم و کاملا مثل آنها بودیم. برای مثال یکی از پسرهایی که آن‌جا بود و در کل مراحل ساخت هم حضور داشت، از من پول خواست و من هم گفتم که ندارم و اصلا برای چه باید به تو پول بدهم؟ او گفت که دروغ می‌گویم، پول دارم و من هم گفتم محتوای جیب‌هایمان را عوض کنیم! هرچه من دارم برای تو و هرچه تو داری برای من! پذیرفت! او در جیبش یک تراول 50‌هزار تومنی بود درحالی‌که من تنها 10‌هزار تومان پول داشتم! ما در چنین فضایی کار کردیم و سوژه‌ها به ما اعتماد داشتند و در مقابل دیگرانی که قصد اذیت کردن ما را داشتند نیز از ما دفاع می‌کردند و من هم از تمامی کسانی‌که مایل نبودند تا از آنها فیلم بگیرم، فیلم نمی‌گرفتم و در تمام مراحل کار نیز ال‌سی‌دی دوربین باز بود که ببینند از چه چیزی تصویر برداشته می‌شود.
 بعد از تمام شدن مراحل فیلمبرداری هم پیگیر وضع مینا و بقیه افرادی که آن‌جا حضور داشتند شدید؟
بله. البته آخرین باری که به سراغ مینا رفتم تابستان امسال بود. مینا بارها محل زندگی‌اش را عوض کرد. محل زندگی مینا در پارک شوش توسط شهرداری تخریب شد و او تا آن‌جا که من می‌دانم به مناطق دیگری نقل مکان کرد. اما زندگی‌اش در این سال‌ها و با وجود پیگیری‌ها تغییر نکرد. طی دیدارهایی که در این سال‌ها از زندگی این افراد داشتیم، هر بار که وضع زندگی هرکس بهتر شده بود؛ او را از فیلم درمی‌آوردم و اصلا این نگرانی را نداشتم که فیلم خراب شود و اینهایی که در فیلم حضور دارند، قاعدتا وضعشان بدتر شده است. اما مسأله اینجاست که این قشر دیده نمی‌شوند و این دیده نشدن درحالی است که براساس اعلام رسمی مسئولان ما در حدود 3000 زن کارتن‌خواب داریم!


تعداد بازدید :  384