امین فرجپور روزنامهنگار
چند وقتی میشود؛ یعنی درست از روزهایی که نام هادی رضوی و محمد امامی و دادگاهیشدنشان در رسانهها پیچیده؛ که میبینیم هجمه آگاهانه و فراگیری علیه یکی از سرمایهگذاران جدید سینما آغاز شده و در این راه همه کاری آزموده شده و حتی شنیدهام که از سفارش مطلب به نویسندگان و منتقدان سینمایی هم ابا نشده- که فلان مبلغ را بگیر و فلانی را زیر سوال ببر؛ که اگر نگاهی داشته باشید به رسانههای هفتههای اخیر، بهراحتی میفهمید منظور از فلانی کسی نیست جز محمدصادق رنجکشان- که انگار با توپ پر آمده و این توپ پر هم انگار خواب خیلیها را آشفته! اگر هدف از این حملات و تهاجمات نجات سینمای ایران از ورطهای بود که «پولهای کثیف» و «سرمایههای مشکوک» میخوانند، حرفی نبود؛ که مگر کسی با پاکسازی سینما مشکلی دارد یا میتواند داشته باشد؛ اما مشکل در اینجاست که کسی در این چندوقتی که سرمایهگذار فیلمهایی چون سرخپوست و متری شیشونیم پا به این سینما گذاشته، فعالیتی، حرفی یا ادعایی ندیده که فرض را بر این بگیریم که سینمای ایران بیوجود او اوقات و اوضاعی بهتر میداشت، یا میتوانست داشته باشد. محمدصادق رنجکشان را نمیشناسم. البته او تنها کسی نیست که در حدود بیست سالی که درباره سینما مینویسم و چند فیلمی که نوشته یا ساختهام، ملاقات رخبهرخ با هم نداشتهایم؛ به عنوان یک ژورنالیست همیشه ما اینور میز بودهایم و او آنسوی میز اما این نافی این نیست که از اینسوی میز نتوانیم قضاوتی منطقی درباره آنسو داشته باشیم یا مثلا فکر کنیم صدور دستور هجمه گروهی به سرمایهگذاری که رد پایش را در شماری از بهترین فیلمهای این یکی دو سال اخیر میبینیم، در راستای حمایت از سالمسازی سینما است!
درست در میانه ادعاهای مدعیانی که خواستار این بودند که –مثلا- شهرزادیها باید دریافتیهایشان را بازگردانند، نوشتم که وظیفه بازیگر یا کارگردان داروغهگی نیست و کنکاش در داراییها و مال سرمایهگذار هیچگاه جزو شرح وظایف هنرمندان تعریف نشده است. بازیگر و هنرمند وظیفهاش انتخاب درست آثار و ایفای درست نقشی است که برعهده دارد و این نهادهای قانونی هستند که میتوانند درباره حضور یا عدم حضور شخصی در این وادی تعیین تکلیف کنند و حتی همان شهرزادیها هم تا وقتی که این نهادها جرایمشان را احراز نکرده باشند، حق سرمایهگذاری و ایفای نقش در تولید هنری را دارند؛ چه رسد به سرمایهگذاری که تاکنون، حداقل در رسانههای رسمی، حرفوحدیثی تاییدشده درباره منابع سرمایهگذاریاش درج نشده است.
بیایید ماجرا را از زاویهای دیگر نگاه کنیم. در این چند وقتی که از حضور محمدصادق رنجکشان در سینما میگذرد، رسانهها از نقش او در تولید فیلمهای متری شیشونیم به کارگردانی سعید روستایی، سرکوب رضا گوران، سرخپوست نیما جاویدی، بیحسی موضعی حسین مهکام، قاتل و وحشی حمید نعمتالله و روسی امیر ثقفی گفتهاند. فیلمهایی که دوتاشان (متری شیشونیم و سرخپوست) تکخالهای سینمای ایران در جشنواره گذشته بودند، یکیشان (بیحسی موضعی) پدیده جشنواره جهانی فجر شناخته شد و سه فیلم دیگر هم البته تاکنون دیده نشدهاند، با اینکه نام حمید نعمتالله و البته شنیدهها درباره سرکوب و روسی نشان از این دارند که این فیلمها هم در بدترین فرض ممکن از استانداردهای مرسوم سینمای بدنه بالاتر خواهند بود. فیلمهایی که در هیاهوی سینمای مبتذل بازاری و سینمای سفارشی- شعاری پرچم سینمای متفکر را بالا نگه داشتهاند.
با این اوصاف منطقی نیست اگر بگوییم که تاکنون حضور رنجکشان در سینمای ایران به نفع سینما بوده؟ مگر اینکه اتفاقات دیگری رخ دهد و حقایقی دیگر عیان شود؛ که آن حکایتی است دیگر- که از الان نمیشود پیشبینیاش کرد!