شهروند| کاپیتان اسماعیل وحید، پیشکسوت امداد هوایی و نخستین خلبان امداد هوایی جمعیت هلالاحمر بود که صبح دیروز به دیار باقی شتافت. با شنیدن خبر درگذشت کاپیتان به سراغ یکی از قدیمیترین دوستان او رفتیم. کاپیتان منوچهر تقیبیگی از دوستان صمیمی و همدوره مرحوم کاپیتان اسماعیل وحید است که بیش از 40سال در کنار او به خدمترسانی به همنوعان خود پرداخته است. او از سال 54 در کنار کاپیتان وحید به استخدام هوانیروز درآمد و پس از راهاندازی امداد هوایی در جمعیت هلالاحمر، سال 1387 وارد این نهاد شد. او خاطرات و تجربیات بسیار خوبی در کنار مرحوم کاپیتان وحید داشته است و او را نماد اخلاق و انسانیت میداند.
از چه سالی با کاپیتان وحید آشنا شدید؟ از خصوصیات اخلاقی ایشان برایمان بگویید.
از سال 54 به همراه ایشان وارد هوانیروز شدم و در آنجا استخدام شدیم. پس از آن در سال 1370 کاپیتان امداد هوایی هلالاحمر را با وجود مشکلات بسیار تشکیل دادند و وارد این سازمان شدند. من از نزدیک با کاپیتان و خانواده ایشان آشنایی داشتم. کاپیتان خصوصیات اخلاقی خاصی داشت. بینهایت انسان شریف و شادی بود. نکات منفی اخلاقی نداشت. اگر ناراحتی یا مشکل خاصی داشت، هیچوقت در جمع خانواده بروز نمیداد. حتی به من هم تذکر میداد که اگر مشکلی داری در خانواده منعکس نکن، زیرا بار منفی دارد. من زمان بسیاری را با ایشان سپری کردم. از شاخصههای اخلاقی ایشان میتوان گفت که بسیار انسان نوعدوستی بود. هیچ وقت به دنبال آن نبود که برای فردی مشکلی ایجاد کند، حتی زمانی که مشکلی پیش میآمد جمله خوبی را میگفت که همیشه در ذهن دارم: «اگر نفر خطا و اشتباه یا بیانضباطی کرد، حقوقی که میگیرد حق خانوادهاش است. شما میتوانید فرد را تنبیه کنید، اما خانواده او را نمیتوانید.»کاپیتان وحید بینهایت انسان چشمپاکی بود. در تمام بخشهای هلالاحمر اسم ایشان گفته شود، همه او را میشناسند. اگر با هلالاحمر همه شهرها تماس بگیرید، از ایشان به حسن اخلاق و نیکی یاد میکنند و خاطرات خوبی با او دارند.
در محیط کار و برخورد با همکاران چگونه بود؟
در محیط کار همیشه آرامش خاصی داشت. هیچوقت تنشی به وجود نمیآورد. اگر با مسألهای مواجه میشد، هیچ وقت سریع تصمیم نمیگرفت و زمانی که آرام میشد، منطقی تصمیم میگرفت. کاپیتان یک مدیر واقعی بود، زیرا عمری را در هلالاحمر گذرانده بود و با تمام قسمتهای آن کار کرده و در کارش خبره بود. از حسن اخلاق او هر چقدر بگویم، کم گفتهام. برای من یک الگو بود و احساس میکنم برادرم را از دست دادهام.
شما بیش از 40 سال با کاپیتان وحید دوست و همکار بودید. از خاطرات خود با ایشان بگویید.
تمام زندگی من در کنار کاپیتان خاطره است. از همان سال 54 که برای استخدام خلبانی به هوانیروز رفتیم و من در کنار ایشان ایستاده بودم، خاطرات من با کاپیتان شروع شد. تمام شادی و روحیهای که بچههای یگان داشتند به دلیل حضور کاپیتان وحید بود. کاپیتان بسیار انسان باگذشتی بود. در طول مدتی که با ایشان همکار بودم و زندگی کردم، هرگز ندیدم با فردی دعوا یا بحث کند.امداد هوایی جمعیت هلالاحمر چند سالی است که به اینصورت شکل گرفته است. زمانی تنها دو فروند بالگرد 205 داشتند با چهار نفر خلبان. حتی از نیروهای فنی برای کمک استفاده میکردند. تمام ارتفاعات عشایری و روستایی که میرویم، همه کاپیتان را میشناسند. یکبار سمت شهرکرد به روستایی رفتیم. اهالی روستا کاپیتان را میشناختند. در آنجا پیرمردی بود که گفت یک روز آقا وحید آمد اینجا روی ساختمان نشست و به ما کمکرسانی کرد. کاپیتان وحید و کاپیتان عدالتخواه زمانی به تنهایی امداد هوایی هلالاحمر را هدایت میکردند و زحمتهای بسیاری در این کار کشیدند. خدا را شکر، امروز وضع بهتر شده است، اما نباید از زحمات ایشان چشمپوشی کرد که با آن امکانات کم عملیاتهای بسیاری را انجام میدادند. با آنکه چرخه سیستم اداری هیچوقت متوقف نمیشود، اما جای خالی کاپیتان وحید احساس خواهد شد.
کاپیتان وحید از بنیانگذاران امداد هوایی جمعیت هلالاحمر است. در این راه چه زحماتی کشیدند؟
ابتدا امداد هوایی هلالاحمر به شکل امروزی پیشرفته نبود. بخش نوپایی بدون امکانات با ماموریتهای بسیار بود. در آن زمان کاپیتان وحید و دیگر همکاران به صورتی برنامهریزی و عمل کردند که به هلالاحمر ثابت شود واحد امداد هوایی بسیار لازم است، چنین تلاشی نقطه عطفی برای کار ایشان بود. کاپیتان وحید ثابت کردند که وجود امداد هوایی در چه مناطقی لازم است و چه کارهایی با آن میتوان انجام داد. اگر امروزه نیروی امداد هوایی با این عظمت وجود دارد، نمیتوان گفت مدیون شخص خاصی است اما کاپیتان وحید در ایجاد آن بسیار دخیل بود.
از مشکلات و سختیهای امداد هوایی بگویید.
هر کاری سختی خاص خود را دارد. کار امداد شاید به ظاهر سخت باشد اما اگر به باطن آن نگاه کنید، بسیار زیبا و لذتبخش است. زمانی که انسان بتواند به فرد گرفتاری کمک کند و حتی آبی به او برساند بسیار شیرین و لذتبخش است. در زلزله کرمانشاه گروه پروازی با یکدیگر برای پرواز رقابت داشتند. همه مشتاق بودند در این کار نقش داشته باشند. برگرداندن افراد به زندگی واقعا شیرین است و سختی آن به آدم میچسبد.
چه شد که هلالاحمر را انتخاب کردید و خدمت کردن در آن چه حسی برای شما دارد؟
هلالاحمر یک نهاد عامالمنفعه است. همه با عشق کار میکنند. بارها در عملیاتهای مختلف دیدهام امدادگران با چه عشقی کار میکنند و تمام تلاششان آن است که به افراد کمک کنند. زمانی که به هلالاحمر ورود پیدا میکنید به آن مبتلا میشوید. آن چیزی که همه افراد را در جمعیت نگه داشته، همین عشق به کمک و امدادرسانی است. کاپیتان وحید نیز یکی از افرادی بود که با عشق وارد جمعیت هلالاحمر شد و از تمام تلاش و تجربیات خود برای خدمترسانی به همنوعان استفاده کرد.