سما بابایی| «عباسِ کیارستمی» فیلمِ جنگی نساخته است، ادعای همراهی با شهیدان را نکرده است و هرگز نخواسته با استفاده از نامشان، به جایی و نانی برسد اما یک روز بیسر و صدا، بیهیچ ادا و اصولِ معمول همراه با «علیرضا سمیعآذر» که باید او را بیهیچ اغراقی، مردِ این روزهای هنرهایِ تجسمی دانست، به موزه صلح میرود تا با جانبازان دیدار کند. فیلمسازی که همیشه از زندگی گفته و برای پاسداشتِ زندگی کار کرده، با جانبازان دیدار میکند و میگوید از این لحظه تا ابد، ذهنش درگیرِ آن چیزی خواهد بود که در این دیدار دیده است. نامی موزه صلح است، برای همین است که سربازانِ قدیمیِ ایران و عراقی، با هم مسابقه کشتی میدهند و فیلمش را پخش میکنند. یا کتابهایی که از زندگیِ جانبازان است به زندانیان میدهند تا تاثیراتش را بررسی کنند.
جانبازانِ شیمیایی خود میزبانِ کیارستمی و سمیعآذر در موزه صلح بودند و این دو هنرمند را با فاجعه بکارگیری سلاحهای شیمیایی در زمان جنگ عراق علیه مردم و رزمندگان ایرانی آشنا کردند. حبیب احمدزاده هم آنها را همراهی میکرد. خود جانبازان، موزه را میگرداندند و با وجود تمامِ مشکلاتِ جسمانیشان، راهنما و روایتگرِ موزه بودند. آنها سیر رشد و بکارگیری این سلاحها در جهان تا مرحله هشتسال جنگ تحمیلی و نیز چگونگی پشتیبانی دولتهای غربی از صدام در این ماجرا را تشریح کردند و همچنین ماجرای هماهنگی برای جلوگیری از ذکر نام رژیم بعثی صدام در تمامی طول جنگ بهعنوان بهکارگیرنده سلاحهای شیمیایی در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و ابعاد تحریمهای ظالمانه کنونی برای جلوگیری از دریافت داروهای حیاتی خود را برای آنها توضیح دادند.
عباس کیارستمی پس از ابراز شگفتی و اظهار تأثیر عمیق این بازدید بر جان و روحش، میگوید: «با بازدید از این موزه متوجه شدم که بیشک شما عزیزان جانباز دو بار بر گردن ما حق دارید؛ یکی آن موقع که در موقعیت دفاع و فداکاری برای همه ما بودهاید و دیگری الان که با تمام صدمات بدنی و با انرژی عجیب موزه صلح تهران را روایتگری میکنید، چون مرور این فجایع توام با حماسه به یک توان مضاعف نیاز دارد که باید از صمیم قلب اعتراف کنم که واقعا غیراز شما کسی این توان عظیم را ندارد. آدمهای عادی در بیرون از این موزه که درحال قدمزدن و تفرج در میان همین پارک شهر هستند و در میان درخت و گل و بوته سیر میکنند با ورود به این موزه، ناگهان به جهان تازهای وارد میشوند و بیشک دچار دو نوع عذاب وجدان و سوال خواهند شد که اولا چرا با آنکه همه ما به نوعی کم و بیش با موضوع جنگ و این دفاع آشنا هستیم تاکنون از ابعاد عظیم این ماجرای بدین نزدیکی این همه غافل بودهایم و در مرحله دوم که از قبلی قطعا مهمتر است قیاس احساس مسئولیت شما با خود است که چطور شما با تمام مشکلات بدنی دلسوزانه هنوز اینگونه درحال سعی، تلاش و فعالیت برای آگاهیبخشی به مردم هستید؟ و حتما این تلنگری است به هرکس و ازجمله خود من که هر کاری میتوانیم با تمام وجود و احساسمان برای کمک به شما عزیزان و راهتان انجام دهیم.»
کارگردان فیلم «طعم گیلاس» یادآور شد: به همین دلیل بهجز آنکه به همه پیشنهاد خواهم کرد تا حتما این موزه را بازدید و شما عزیزان را دیدار کنند این درخواست را هم از شما دارم که در مقابل روشها و هزینههای هنگفت همسو، حداقل 50 موزه مشابه با همین موزه صلح با روایتگری اصیل شما جانبازان در سراسر کشور بسازید تا این لذت کشف برای دیگران نیز حاصل شود تا بیشک همه مردم نیز در این حرکت انسانی مددکار شما شوند. من واقعا با یک ذهنیت عادی وارد این موزه شدم ولی از الان تا ابد به شدت درگیر تمام موضوعاتی خواهم بود که در اینجا مشاهده کردم بهخصوص تصویر دو چشم اشکریزان، سرخ و پیوندی جناب حسنی سعدی که خود به تنهایی اثباتی بر تمامی اسناد این موزه است.
در ادامه این بازدید، جانبازان موزه صلح تهران نیز از عباس کیارستمی بهدلیل ساخت فیلم «دو راه حل برای یک مساله» تشکر و اظهار کردند که تاکنون از این فیلم برای آموزشهای ساده صلحطلبی به کودکان بازدیدکننده بسیار استفاده کردهاند.