| آزاده جعفریان |
نخستين نمايش گروهى «گالرى بوم» با نخستين حضور زنان نقاش در اين نگارخانه استاندارد همراه شده است؛ سه بانوى نقاش: بيتا وكيلى، طاهره صمدى طارى و بهار بهبهانى در نمايشگاهى با عنوان «سه نگاه» در سه فضاى مستقل اما به هم پيوسته و همه زير يك سقف، روايتهاى خاص خود را با مخاطب در ميان مىگذارند كه اگر چه در نگاه اول و بر مبناى المانهاى تصويرى از هم دور به نظر مىرسند اما دقايقى تعمق كافى است تا حلقههاى وصل و سيمهاى ارتباطى را ما بين آثار بيابيد؛ راستش صبورى و حوصله و مداقه مثلث كشف و شهود در يك اثر تجسمى است كه بكارگيرى آن در ادراك فصل مشترك سه نگاه الزامى است.
بومهاى لبريز از رنگ
اين روزها پيش مىآيد در بومهاى نقاشى قحطى رنگ باشد، انگار نقاش محترم در استفاده از رنگ خست به خرج داده اما خوشبختانه در گالرى بوم، ضيافتى از رنگ و نقش است؛ البته پالت رنگى هنرمندان در عين تنوع و فراوانى، آگاهانه و در خدمت موضوع است؛ فضاى خاص گالرى توانسته براى هر يك از هنرمندان محيطى اختصاصى فراهم آورد؛ در ورودى آثار وكيلى است در گالرى پشتى آن، آثار بهبهانى و در گالرى فوقانى آثار صمدى است كه فيگوراتيوترين آثار در اين مجموعه است؛ هفت تابلوى نقاشى بیتا وكیلى، پنج تا بدون عنوان و دو تا با عنوانهاى كوبانى و پل به سیاق همیشگى هنرمند فضایى انتزاعى دارند اما رد اتفاقات این روزهاى خاورمیانه را مىتوان در آنها جستوجو كرد؛ از داعش و كوبانى گرفته تا تحولات اجتماعى كه اتمسفرى اكسپرسیو دارند؛
طاهره صمدى طارى اما با پنج نقاشى از مجموعه «شتابزدگى بىپایان» به بوم آمده است؛ آثارش نام مجموعه را بر خود دارند غير از يك تابلو «تو خود حقيقى من نيستى» كه با زبانی صریح و شخصی از کنار هم قرار دادن فضاهای معماری با دیگر عناصر موجود در زندگی معاصر، به حضور مادی، حسی و پیچیده بشر هزاره سوم اشاره و تصویرى از زندگى تكنولوژى زده ارایه مىدهد؛
و بهار بهبهانى در قالب هشت نقاشى مخاطبان را به دیدار «باغهاى ایرانى» دعوت مىكند.
اسم باغها، اسم تابلوهاست: باغ فين، فيروزآباد، هشت بهشت، كاخ ساسانى، هشت ضلعى جهاننما و ... همه ترکیببندیهایی آراسته شده با خاطره جمعی که درونمایه فلسفه شرقی را از منظر یک شرقشناس بازآفرینی مجدد میکنند و فرهنگ معماری باغهای ایرانی را از دریچه چشم جهانگردان غربی در ابتدای قرن نوزدهم میلادی نشان میدهند، پشت نقاشىهاى آرام او دنياى پرهياهويى است كه بعدتر به آن اشاره كردهايم.
خلاصه اينكه اين روزها اين نمايشگاه بازتابى دلانگيز از پاييز هزار رنگ است و زمان نمايش آثار با اين فصلسال كاملا منطبق است.
از ٤٥هزار دلار تا هتل هايت و هاوايى
اگر در زمره آنهايى هستيد كه تا رزومه هنرمندان را ندانند به ديدن آثارش نمىروند، اين چند خط را حتما بخوانيد زيرا لابد چهارچشمى نقاشىها را تماشا خواهيد كرد؛ بيوگرافى هر سه اين خانمهاى نقاش لبريز از موفقيتهاى بزرگ بينالمللى است؛ بيتا وكيلى متولد ١٣٥٢ حایز ركورد ٤٥هزار دلارى در كريستي سيزدهم دوبى است، او در هفت دوره كریستی، سه دوره حراج تهران حاضر بوده و آثارش در نگارخانههاى معتبرى مانند City Escape، ونکوور، شهرک بینالمللی هنرهای پاریس، گالری « Sem-art » موناکو، نگارخانه «James Gray» کالیفرنیا، هنرهای بینالمللی بیجینگ چین، مسقط، ارمنستان، گالرى شیرین نیویورك و ... به تماشا بوده است.
اما طاهره صمدى متولد ١٣٦٠ توانسته ركورد چشمگير ١٩هزار دلار در كريستي دوازدهم دوبى بيافريند كه با توجه به سنش براى يك دختر در خاورميانه بسيار جالب توجه است؛ او در چهار دوره حراج كریستی، سه دوره حراج تهران و یك دوره حراج ساتبیز، ركوردهاى درخورى داشته است؛ آثار صمدى در گالرىهاى معتبر اروپایى مانند AB Gallery لوسرن سوئیس، Art Fair Volta نیویورک، Unbowed Iran، Candles هتل هایت لندن، Mall Galleries ,Candlestar، لندن انگلیس، Mall Galleries لندن و ... با اقبال روبهرو بوده و بهار بهبهانى كه هفت سال است مقيم نيويورك است، دانشآموخته رسانههای گوناگون هنری است و آثارش در دوسالانه سیدنی، دوسالانه شارجه، دوسالانه هونالولوهاوایی، موزه کویینز نیویورک، موزه هنر براد آرت الی و ادیت در میشیگان، موزه هنرهای معاصر ایتالیا، جشنواره فیلم ترایبهکا در نیویورک و دوسالانه هنر آسیا در بنگلادش به نمایش گذاشته شدهاند. مدارج و سمتهای درخوری نظیر بورسیه 2013 بنیاد پولاک کراسنر، بورسیه 2011 کانون جامعه آزاد بوداپست تحت عنوان شبکه فرهنگ و هنر، انتخاب ویدیویی از وی توسط خانم سوزان کاتر، مدیر موزه گوگنهایم نیویورک برای دهمین نمایشگاه دوسالانه شارجه و معرفی ویدیویی از او با عنوان «معلق» بهعنوان بهترین ویدیو درحال اکران توسط خانم کری اسپرینگر، دستیار ارشد ریاست موزه هنری ویتنی در آمریکا، نیز در زمره افتخارات بهار بهبهانی است.
آثار چه مىگويند: از كوبانى تا آشفتگى و جاسوس سيا!
انتزاعىهاى وكيلى در عين اينكه بهطور همزمان آبستن حوادثى درحال شدن يا از هم پاشيدن است، از هميشه بيشتر فيگوراتيو شده است؛ آثار او مثل گذشته چندان كهكشانى نيستند و گويا نقاش فاصلهاش از زمين را كم كرده است؛ اما حضور منگنه، متر فلزى و ... شايد دهها پيچ و مهره روى بوم نقاشى از دنياى ابزارآلود آدمى حكايت مىكند؛ در ميان آثار او سه اثرى كه به كوبانى و مقاومت دليرانه مردمان كرد اشاره دارد شايد بيشتر جلب توجه مىكند؛ در این آثار روشنایی بزرگی توسط یک تیرگی که از چوب و خاک در آن استفاده شده در محاصره است. شهر خاموشی به تصویر کشیده شده که تحت فشار است، اما زندگی در آن جریان دارد و فرمهای چنینی که اغلب در آثارش به چشم میخورند، در این آثار نیز دیده میشوند اما با رنگهای لطیف و زرد نیستند بلکه تحتتأثیر خشونت قرار گرفتهاند.
شتابزدگى بىپايان صمدى طارى حكايت امروز من و شماست؛ تكنولوژى و مواجههاش با انسان تم محورى آثار اوست؛ مجموعه جدید طاهره صمدى، روایت نقاشانه پركششى دارد؛ محيط آثار او در نگاه اول شيك و پيشرفته است، اما معماری دفرمه شده، حرکتهای دوار ساختمانها و آدموارههايى كه نهتنها هويت بلكه حتى چهره هم ندارند، فضاى وهمآلودى پديد آورده كه همه در خدمت «شتابزدگى بىپایان» است. چترهاى وارفته سپر حفاظ انسانوارههايى هستند كه در سيطره آهن و سرعت سرگيجهآور مچاله شدهاند؛ دنياى او سايه باران و دچار كژتابى است. نوعى ابهام كه در عين رازآلودگى، فاش مىگويد چه بر سر بشر معاصر آمده است. از منظر سبك نيز صمدى تلاش مىكند در مرزى ميان واقعيت و انتزاع راه برود تا معناى مورد نظرش را بهتر تبيين كند. اما مبناى آثار بهبهانى، شناخت باغ ايرانى از «سفرنامه غربیها» است؛ او به گفته خودش مىكوشد ببيند تا چه اندازه توصیفی که آنها از باغ ایرانی کردهاند به واقعیت نزدیک است. باغ ایرانی از نگاه نقاش به یک شعر مىماند تخيل برانگيز، داراى نظم و ريتم و زيبايىهاى تصويرى است.
بهبهانى اما در پروسه تحقيق درباره اين نمايشگاه متوجه نكته غريبى شد: در این تحقيق نگاههاى شخصیت شرقشناسان، معماران و تاریخنویسانی را که از اواخر قرن 18 تا به امروز به ایران آمدند رصد كردم و هر چه بیشتر کنکاش کردم متوجه شدم علاوهبر علاقه این افراد به باغ ایرانی و معماری اسلامی مسأله پیچیدهتری هم وجود داشته که به ایران آمدهاند. یکی از افرادی که وقتی دانشجو هستیم آن را بهعنوان شرقشناس مرجع قرار میدهیم «دونالد ویلبر» است. متوجه شدم او جاسوس سازمان سیا بوده و نهتنها تاریخنویس، معمار و شرقشناس بلکه معمار اصلی کودتای 28مرداد بوده است، من این دوگانگی را به شکل دیگری در کار انتزاعی خودم در نمایههای عقل و خرد و در فروریختنها و نقاط مبهمی که گاهی آنها در این نقشهها قالب هستند و گاهی خطوط سیال به تصویر کشیدم.
معمارى فصل مشترك
مهمترين فصل مشترك اين آثار روايت هر نقاش از معمارى است؛ صمدی طاری در اينباره مىگويد: «فکر میکنم نمیتوان معماری را نادیده گرفت. من در آثارم در مورد فضای شهری بحث میکنم، شهر بدون معماری که ساختاری را برای آن مشخص نکنیم مفهومی ندارد؛ در عین حال تمامی فیگورها در آثارم با محیط پیرامونشان، فضاهایی که در آن هستند، اشیایی که با آن زندگی میکنند و حتی لباسهایی که میپوشند معنا پیدا میکنند. درواقع تمام این چیزها است که به انسان بودن یا نبودنش مفهوم میبخشد. دغدغه من در این کارها این است که محیطی را نشان دهم که برای مخاطبانم ناآشنا نباشد. اگر من کمپوزیسیون آثارم را در فضای خالی قرار دهم برای مخاطبانم ملموس نیست. اما اکنون وقتی نقاشیهایم را میبیند احساس میکند بخش یا برشی از زندگی است که آن را مشاهده میکند و از این طریق ارتباط بیشتری با آن برقرار میکند. در كل فكر مىكنم هيچچيزى را نمىتوان نديد گرفت. وقتى ما هر روز با تكنولوژى سرو كار داريم و مرتب در فضاهاى عمومى درحال رفت و آمد هستيم بنابراين جدا و منفك از فضاهاى اطرافمان نيستيم و انسان در همين فضاها معنا پيدا مىكند.»
بهار بهبهانى مىگويد: «معمارى را تعريفى از فضا مىدانم كه در آثار طاهره صمدى طارى بهعنوان معمارى شهرى مجسم شده و در كار من به شكل نقشههاى يك نوع جغرافيا و در كار بيتا وكيلى به شكل يك دنيا و فضاى شهرى است. درواقع تعريف يك فضا و تعريف يك جغرافيا است كه در آن يك نوع ساختار معمارى هم ديده مىشود. چيزى كه براى من جالب است اين است كه هركدام از اين مجموعهها زمان دارد كه اتفاقا با معمارى در گفتوگو است؛ آثار خانم صمدى طارى چنان است كه گويى به آينده مىنگرد؛ كار خانم بيتا وكيلى را با زمان حال ارتباط مىبينم و بخش آثار مرا مىتوان گذشته ناميد كه به زمان حال و شايد در دنياى خيال هر كسى به زمان آينده هم بسط داده مىشود. اما معمارى در تمامى اين آثار مستتر است و در شكل كلىتر تعريف يك نوع فضا است كه هركدام به نوعى با تعريف اين فضا و جغرافيا به يك نوع هويت كه مىتواند هويت شخصى، تاريخى و معمارى باشد دست پيدا مىكند.
او با اشاره به آنکه ترکیببندیهای آثارش جهت ندارد، گفت: وقتی به یک باغ ایرانی نگاه میکنید مشخص نیست از کدام جهت آن را میبینید و حالتی بیانتها دارد، من هم هنگام نقاشی کردن این آثار نمیخواستم به کارها جهت دهم تا خصوصيت معمارانهاش ثابت بماند.
اما بيتا وكيلى مىگويد، در سايه سفرها به فرم تازهاى از فضا و معمارى در آثارش رسيده است و مىافزايد: «من با نظر دوستان موافقم، زمان ويژگى بارز در هر سه مجموعه است. به نظرم با تعريف خانم بهبهانى مىتوان عنوان نمايشگاه را ديروز، امروز، فردا گذاشت و به اين حالت نيز نمايشگاه مىتوانست معنا داشته باشد، البته اين نگاهى است كه بعد از برپايى نمايشگاه به آن رسيديم.»
حال شما بايد به ديدار از اين آثار برويد و قضاوت كنيد معمارىهاى كدام يك از اين بانوان نقاش مشابه خارجى دارد.
سه روايت از شكلگيرى «سه نگاه»
اما روند شكلگيرى اين نمايشگاه چگونه بوده است؛ چيدمان سه نقاش با سه دنياى متفاوت كه هم نبوغ و تنوع نگاه و تكنيك زنان نقاش ايران را نشان مىدهد هم از فصل مشترك جهانبينىها مىگويد:
بیتا وکیلی تعريف مىكند: «مدت زیادی بود که گالری بوم تصمیم داشت نمایشگاه گروهی برپا کند و قصد داشت آثار هنرمندانی از یک نسل نزدیک به هم را نمایش دهد که سابقه کاریشان به هم نزدیک باشد. من و خانم صمدی طاری با هم از قبل سابقه آشنایی داشتیم و در حراجیها و نمایشگاههای گروهی با هم همکاری داشتیم. هنرمندانی برای حضور در این نمایشگاه پیشنهاد شدند که شرایط حضورشان مهیا نشد، پس از مدتی گالری بوم، خانم بهبهانی را پیشنهاد دادند. من از دوران دانشگاه و حتی قبل از آن از زمان هنرستان با او آشنا بودم و سابقه آشنایی ما به ۲۰سال قبل برمیگردد. خیلی خوشحال شدم زیرا او هم هنرمندی باسابقه و شناخته شده در ایران است و هم ویژگیهای خاص دیگری دارد و به خاطر آنکه در آمریکا زندگی میکند، خارج از ایران نیز فعالیت میکند. گالری بوم قصد داشت این نمایشگاه بهعنوان اولین تجربهاش در برگزاری نمایشگاه گروهی باشد. البته این نمایشگاه را میتوان نمایشگاه انفرادی هر سه ما دانست زیرا فضای بزرگ گالری باعث شده تعداد آثارمان به اندازه یک نمایشگاه انفرادی باشد، برای من تجربه حضور در کنار دو هنرمند زن دیگر از نسلی نزدیک به هم و سابقه کاری مشابه بسیار جالب است. روايت صمدی طاری اين است: «گالری بوم بعد از برگزاری چندین نمایشگاه برای هنرمندان پیشکسوت چون عباس کیارستمی، نصرت الله مسلمیان، غلامحسین نامی، پرویز کلانتری و... ترجیح میداد نمایشگاه گروهی از هنرمندانی از نسل جوانتر برگزار کند. زیرا هم نمایش دیدگاههای متفاوتی نسبت به نمایشگاههای قبلیاش است و هم بعد از برگزاری نمایشگاههایی از آثار پیشکسوتان و اساتید میتواند برای مخاطبان جذاب باشد. من و خانم وکیلی از قبل در جریان برگزاری چنین نمایشگاهی بودیم، وقتی بهار بهبهانی بهعنوان سومین نفر انتخاب شد من بسیار خوشحال شدم زیرا او را از زمانی که در گالری اثر نمایشگاه میگذاشت میشناختم. میدانستم که در خارج از کشور فعالیت میکند. روزهای قبل از نمایشگاه برای چینش کارها و عکاسی در گالری بوم همدیگر را دیدیم و از دیدن آثار یکدیگر بسیار لذت بردیم و احساس میکنم هر سه بسیار خوب با هم مچ شدیم. در کل از اینکه در نمایشگاهی حضور دارم که سه هنرمند زن که رزومه کاری خوبی دارند در کنار همدیگر قرار دارند بسیار خشنودم.
و بهار بهبهانی مىگويد: «من از ابتدا در جریان شکلگیری این نمایشگاه نبودم و خوشحال هستم که داستان روند شکلگیری آن را از دوستان شنیدم. حدود2 ،3 ماه پیش با آتلیه من در نیویورک تماس گرفتند و پیشنهاد برگزاری چنین نمایشگاهی را به من دادند. من 10سال بود که در ایران نمایشگاه برگزار نکرده بودم همین موضوع باعث شده بود که دچار وسواس شوم که اگر بخواهم بعد از 10سال نمایشگاه برپا کنم باید معنایی داشته باشد و ضرورتی حس شود. به همین دلیل بهدنبال برگزاری نمایشگاه گروهی نبودم وقتی این پیشنهاد به من شد، قدری تأمل کردم و با تعمق و مشورت با همکاران و دوستانم احساس کردم حضور در این نمایشگاه میتواند برایم قدم خوب و مبارکی باشد. از قبل با بیتا وکیلی و آثارش آشنا بودم و میدانستم در این سالها فعالیتهای زیادی انجام داده است، با طاهره صمدی طاری آشنا نبودم ما هم نسل نیستیم زیرا طاهره صمدی طاری از نسل پیشروتری است اما خوشحالم که در این نمایشگاه با او آشنا شدم.»
نمايشگاه سه نگاه حاصل هفت نقاشى از بیتا وكیلى، پنج نقاشى از مجموعه «شتابزدگى بىپایان» صمدى طارى و هشت نقاشى از مجموعه «باغهاى ایرانى» بهار بهبهانى تا ١٢ دىماه در گالرى بوم واقع در خیابان ولیعصر، بالاتر از نیایش، ارمغان غربى، پلاك ١١ منتظر ديدار شما خواهد بود.