هالیوودیزه کردن عرصه اخبار جدی سابقهای بسیار طولانی دارد و مختص این روزهایی که همه ما اسیر راست و دروغهای فضای مجازی شدهایم، نیست. یکی از آخرین اخبار به ظاهر جدی که گویی پلان به پلان از یک فیلم علمی تخیلی تأثیر پذیرفته، مربوط است به ماجرای اعدام یک ژنرال ارتش کرهشمالی به جرم خیانت. خود اعدام البته خیلی عجیب نیست، آن هم در کشوری مثل کرهشمالی، اما کیفیت اجرای آن چرا! براساس آنچه که این روزها نقل میشود، این ژنرال خیانتکار داخل مخزنی حاوی ماهیهای گوشتخوار «پیرانا» انداخته شده تا زندهزنده توسط این آبزی خطرناک خورده شود. البته ظاهرا ماموران اعدام این را هم یادشان بوده است که قبل از انداختن محکوم بختبرگشته به مخزن باید چند نقطه از بدن او را زخمی کنند تا بوی خون ماهیهای گرسنه را برای اجرای حکم مصممتر کند! آه راستی، میخواهید بدانید محل استقرار مخزن ماهیهای گوشتخوار کجا بوده؟ جواب: اقامتگاه رهبر کرهشمالی!
اعدام وزیر دفاع با ضدهوایی!
از دو حالت خارج نیست؛ یا خبر فوق حقیقت دارد یا ساخته و پرداخته ذهنی خلاق است، اما اینکه چرا چنین اخباری مورد استقبال قرار میگیرند، احتمالا به همان روح هالیوودی و سینماییشان برمیگردد. حالا این وسط اگر کسی بپرسد چرا رهبر کرهشمالی باید یک مخزن پر از ماهی پیرانا که بومی منطقه آمریکای جنوبی است، داشته باشد، احتمالا توجه کسی را برای جستوجو و دستیابی به جواب درست جلب نخواهد کرد. اخباری از این دست کم نیستند و از حق هم نگذریم، به خاطر وضع خاص کرهشمالی این کشور پتانسیل جذب هر نوع وصله ناجوری را دارد. هنوز یادمان نرفته چندسال پیش چطور خبر اعدام وزیر دفاع این کشور با گلولههای ضدهوایی، آن هم فقط به جرم چرتزدن در جلسه سخنرانی کیم جونگ اون، دهان به دهان میگشت. اما وقتی چند روز بعد یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور خودمان به اشتباه صحنه اعدام یک سرباز سوری (با ضدهوایی) توسط داعش را به اسم فیلم اعدام وزیر دفاع کره منتشر کرد، آنهایی که تیزبینتر بودند، فهمیدند که باز اسیر یکی دیگر از داستانهای هالیوودی شدند.
شیرهای گرسنه و حاکم گرسنهتر!
همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، ساختن داستانهای ترسناک درخصوص سران حکومتهای بسته چیز جدیدی نیست. یکی از ستارههای قصههایی از این دست بیشک عیدی امین حاکم نظامی اوگانداست که از 1971 تا 1979میلادی بر این کشور آفریقایی حکم راند. در واقع عیدی امین به قدری آدم عجیبی بود که حتی لازم نبود کسی برایش داستان بسازد! مثلا به القابی که برای خود ساخته بود، توجه کنید: «فیلد مارشال، حاجی، دکتر» یا «خداوندگار همه جانداران روی زمین و ماهیان دریاها و فاتح قلمرو امپراتوری بریتانیا در آفریقا و خاصتا در اوگاندا»! اما خب همین آدم عجیب و غریب هم قصههای ترسناکی دارد. مثلا اینکه میگفتند او مخالفانش را جلوی شیرهای گرسنه میاندازد، یا حتی بدتر، اجساد آنها را در فریزرهای بزرگ انبار کرده و هرچند وقت یکبار تکهای از آن را کباب کرده و میخورد! حالا این ترسناکتر- یا به عبارت بهتر جذابتر- است یا اعدام با ماهیهای گوشتخوار!؟