شهروند| تصور عمومی برآن است که «کودکان زود همه چیز را فراموش میکنند» و این طرز فکر باعث میشود که توجه کمتری به این گروه معطوف شود. حال آنکه معمولا کودکان با اضطرابهای شایعتری روبهرو هستند و مشکلات رفتاری کنترل نشده، افسردگی و شوک از بارزترین مسائلی است که میتواند زندگی آنها را تحتالشعاع قرار دهد. در زمان وقوع بلایای طبیعی همیشه آنچه مورد تأکید قرار میگیرد، اتفاقاتی است که ناگاه حادث شده و شماری از مردم را از جهات مختلف تحتتأثیر قرار داده است. به عبارتی آنچه بهعنوان خسارات قابل مشاهده است همچون هرمی کوه یخی میماند که پس از بحران از آب بیرون مانده و دیده میشود. اما بخش مغفول مانده مانند آسیبهای روانی که متاثر از این حوادث است، بخش دیگری از این کوه یخ را تشکیل میدهد که در زیر آب پنهان مانده است و کمتر به آن توجه میشود. پس از وقوع سیل در فروردین ماه 98 که خسارات بسیاری به مردمان لرستان و گلستان و خوزستان وارد شد، لزوم رسیدگی به بُعد بهداشت عمومی و روانی مردمان آسیبدیده میشود تا در کنار نجات جان انسانها، تأمین نیازهای اولیه غذایی و بهداشتی برای آنها به موضوع سلامت روان افراد متاثر از حادثه نیز توجه شود تا از ایجاد تاثیرات منفی بلندمدت و ماندگار جلوگیری شود.
سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر با درک همین مسأله اقدام به طراحی برنامههایی کرده که از آن با عنوان حمایتهای روانی و اجتماعی با تأکید ویژه بر کودکان در زمان بلایا نام برده است. رویکرد این برنامهها کمک به عبور کودکان، خانوادهها و جوامع در حال بحران است که آنها را در سازگاری با شرایط جدید و دستیابی به رشد روانی – اجتماعی یاری میدهند. در همین راستا با کبری محمدی، مشاور رئیس سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر به گفتوگو نشستیم تا با جزییات چگونگی شکلگیری کارگاههای آموزشی مداخله محور و کارگاه کمکهای اولیه روانشناختی در حوادث طبیعی با تمرکز بر افراد آسیبپذیر در مناطق حادثهدیده بیشتر آشنا شویم:
سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر با چه رویکرد و هدفی اقدام به طراحی کارگاه آموزشی مداخله اجتماعی محور کرد.
قبل از شکلگیری طرحهای حمایت روانی اجتماعی و ایجاد فضای دوستدار کودک درسال 90 پروتکل مداخلات اجتماعی و فرهنگی طراحی و در شورایعالی جمعیت تصویب شد و وظیفه اقدامات فرهنگی اجتماعی را به سازمان جوانان هلالاحمر واگذار کرد. در ادامه این فرایند سازمان جوانان شروع به تشکیل تیمها کرد و برای عضوگیری افرادی که در حوزهها و رشتههای مددکاری اجتماعی، جامعهشناسی و روانشناسی تحصیل و فعالیت میکردند، فراخوان داد.
پس از عضوگیری، کارگاههای آموزشی حمایت روانی و اجتماعی با هدف شناسایی کودکانی که نیازهای ویژه دارند، آموزش به خانواده و مداخلات اجتماع محور برای حمایت روانی اجتماعی از کودکان، چگونگی ارجاع کودکان برای دریافت خدمات بیشتر و پیگیری وضع آنان و درنهایت اصول مراقبت از خود تشکیل شد.
هدف سازمان جوانان از این آموزشها انجام کار تخصصی در فرایند مداخلات اجتماعی نبود، بلکه آشنایی شرکتکنندگان جوان با شرایط روحی روانی مردمان حادثهدیده بود و اینکه نحوه برخورد با مردمان آسیبدیده را یاد بگیرند و تابآوری بالاتری نسبت به شرایط داشته باشند.
فضای دوستدار کودک در چه راستایی فعالیت میکند؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که تسهیلگران در جلسات بحث گروهی مطرح میکردند، این بود که تغییرات ایجاد شده در محیط زندگی کودکان سبب به مخاطره افتادن امنیت روانی آنها شده است. از همین رو در فضاهای دوستدار کودک لازم بود که هریک از اعضای تیم نحوه برخورد با کودکان آسیبدیده را یاد بگیرند. یعنی اگر کودکی تحت فشارهای استرسی زیادی است یا رفتارهایی که گرایش به ناسازگاری و نابهنجاری دارند را بتوانند شناسایی کنند به افراد ذیصلاح و مراکز تخصصی که بهصورت ویژه روی کودکان آسیبدیده فعالیت میکنند، ارجاع دهند و تحت شرایط روحی حساس که به عبارتی رفتارهای ناسازگارانه دارند را یاد بگیرند.
در اوایل سال 90 پروتکل فعالیت و اقدامات این دورهها تهیه و به اعضای هر یک از تیمها در سراسر کشور آموزش داده شد که این تیمها تحت عنوان (تیمهای سحر) معروف و شناخته شدند. تیمهای سحر بیشتر در مناطق حادثهدیده وارد عمل میشوند. یکی از ورودهای موثر تیم سحر در زلزله کرمانشاه دیده شد. بچههای تیم سحر در مناطق متأثر از حادثه زلزله توانستند بهخوبی فضای دوستدار کودک را ایجاد کنند و با همکاری صداوسیما و دعوت از جُنگهای شادی تلویزیونی و برگزاری برنامههای مفرح، سرگرمیهای بسیاری برای کودکان فراهم کردند.
این اقدامات قسمتی ازفعالیتهای تیم سحر بود که سبب کاهش نگرانی و فشار روانی بر خانوادههایی شد که علاوه بر دغدغه معاش و خساراتی که به آنها وارد شده بود، کودکان آنها نیز وضع خوبی نداشتند. فضای دوستدار کودک بسیار مورد استقبال خانوادهها قرار گرفت؛چراکه میتوانستند با فراغ بال بیشتری نسبت به مسائل و مشکلاتشان عمل کنند. کودکانی که تحتفشار روانی و استرس هستند با حضور در فضاهای دوستدار کودک از نگرانیها و فشارهای روانی والدین جدا میشوند، به عبارتی این فضاها باعث میشود که بچههای کم سن وسال فارغ از فضاهای پراسترس کودکی را معنا کنند.
لازم است گفته شود که وجود تیمهای سحر در شرایط بحرانی سبب تلطیف بار و فشار روانی حاصل از حوادث رخداده میشود. برنامه طرحریزی تشکیل تیمهای سحر را میتوان اقدامی اندیشمندانه و هوشمندانه در سازمان جوانان هلالاحمر دانست.
نقش سازمان بینالمللی یونیسف در تشکیل کارگاه آموزشی کمکهای اولیه روانشناختی چگونه بود؟
سازمان جوانان در راستای فعالیتهایی که انجام میدهد با سازمان یونیسف همکاریهایی در برنامههای مختلف دارد. ماحصل این همکاری کتابی تحت عنوان (حداقل استانداردها برای حمایت از کودک در اقدام بشردوستانه) بود. در سالهای 95-94 اجرای برنامه آموزشی برای معاونان امور جوانان و نمایندگان دستگاههای مختلف اجرایی سبب ایجاد همافزایی بیشتر نسبت به کودکان شد. اصول اصلی این کارگاههای آموزشی براساس این کتاب بود. این کتاب با مشارکت یونیسف و اساتیدی از خارج کشور برای معاونان امور جوانان و نمایندگان دستگاههای ذیربط برگزار شد.
در این کارگاه آموزشی مفهوم کمکهای اولیه روانشناختی، فرایند ارایه کمکهای اولیه روانشناختی (آمادهسازی، Look, listen &link)، ملاحظات فرهنگی و اخلاقی در کمکهای اولیه روانشناختی و روشهای مراقبت از خود، از مهمترین محورهای آموزش به تسهیلگران بود.
از شرایط لازم شرکتکنندگان در این کارگاه تحصیل در رشتههای مددکاری اجتماعی، روانشناسی و جامعهشناسی، سابقه مهارتهای آموزش و تسهیلگری، فن بیان و مهارتهای کلامی و تجربه در زمینه ارایه خدمات در شرایط بحرانی بوده است.
هدف از برگزاری این کارگاه برای همکاران دستگاههای اجرایی آشنایی آنها با حداقل استانداردهای لازم برای حمایت روانی از کودکان و همینطور ایجاد همافزایی بیشتر در بین دستگاههای اجرایی بود.
بهطور مثال اگر وزارت بهداشت یا بهزیستی نقشی درخصوص حمایت روانی از کودکان آسیبدیده دارند، با تشریکمساعی با یکدیگر نقش و نوع فعالیت سازمان مربوط به خود را پیشبینی و تعیین کنند یا اگر کودکی دچار اختلال روانی شده است و بهزیستی کار تخصصی حمایت روانی در این حوزه را انجام میدهد، باید کودک به چادر سازمان بهزیستی ارجاع داده شود. هلالاحمر در این شرایط وظیفه تسهیلگری و شناسایی موارد نیازمند به حمایت و کمک را عهدهدار است.
تفاوت دورههای کمکهای اولیه روانشناختی در بلایا با دورههای مداخلات اجتماعمحور حضور اعضا و تیمهای آموزشدیده در روزهای اول حادثه است اما مداخلات اجتماعمحور 3،2ماه بعد از حادثه وارد عمل میشوند.
تسهیلگران کارگاه آموزشی مداخله اجتماعیمحور از چه موقع و با چه هدفی وارد عمل شدند؟
دوماه بعد از زلزله کرمانشاه در سال 96 کارگاه آموزشی تخصصی با همکاری یونیسف و سازمان جوانان برای 40نفر از اعضای تیم سحر برگزار شد. در این کارگاه آموزشی از اعضای تیم سحر خواسته شد تا به مدت 6ماه مداخله اجتماعمحور داوطلبانه در مناطق شناساییشده کرمانشاه را داشته باشند. طی ارزیابیهای انجامشده 5 منطقه در کرمانشاه که دچار آسیب و حادثه بیشتر شده و کودکانی که نیاز به حمایت روانی و اجتماعی بیشتری داشتند، انتخاب شدند.مداخلات اجتماعمحور در این روستاها با رویکرد اجتماعی بود؛ یعنی تیمهای سحر با تشکیل تیمهای مردمی اجتماعمحور مشکلات و مسائلی که مستقیم یا غیرمستقیم به کودکان مربوط بود را شناسایی کردند. طبیعتا کار اجتماعمحور برای مردمی که همیشه خواهان کمک از نهاد و مراکز بالاتر بودهاند، بسیار مشکل است و نیاز به تلاش فراوان دارد تا یاد بگیرند منتظر عوامل بیرونی نباشند. برای رسیدن به این هدف برخلاف مقاومت اولیه اهالی روستا تیمهای سحر با سختکوشی بسیار بالغ بر دوماه فقط به شناسایی افراد کلیدی در روستاها و برگزاری جلساتی مکرر برای اقناع اهالی روستا پرداختند، چراکه اهالی روستاها انتظار کمکهای مستقیم از سوی تیمهای مستقرشده داشتند، درحالی که از اهداف اصلی تیمهای مداخلات اجتماعیمحور، مشارکت و همکاری مردمان آسیبدیده در یافتن مسائل و مشکلات و انتخاب راهحل مناسب برای آنها بوده است؛ اینکه مردمان محلی همیشه به دنبال کمکهایی از عوامل بیرونی نباشند و خود را در حل و فصل مسائل سهیم بدانند.یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره 6ماهه، مداخله اجتماعمحور مناطق زلزلهزده این بود که اهالی محلی بالغ بر 20 تا 25 پروژه تعریف کردند و در راستای حل و بررسی مشکلاتشان گامهایی برداشتند.
تفاوت این دورههای آموزشی مداخله اجتماعیمحور کوتاهمدت با بلندمدت چیست؟
دورههای آموزشی مداخلات کوتاهمدت که برای منطقه لرستان انجام شد، به جوانان داوطلب پلدختر آموزش داده شد تا در این دوره کوتاهمدت با تهیه فرمهای ارزیابی جهت شناسایی خانوادههایی که مشکلات خاصتری نسبت به بقیه دارند، بپردازند. به عبارتی با نیازسنجی به عمل آمده، اولویتی از خانواده و افراد نیازمند تهیه میشود و به ارگان ذیربط ارجاع داده میشوند. از طرف دیگر این جوانان آموزش میبینند ظرفیتهای بومی و محلی که توانایی ارایه خدمات و کمکهای اساسی به خانوادههای آسیبدیده دارند را شناسایی کنند و موردهایی که دارای شرایط خاص بودند و پس از حادثه سیل دچار شرایط بحرانی شدهاند را به حد تعادل برسانند. تفاوت اساسی این دورههای کوتاهمدت با دورههای بلندمدت اقدام جوانان داوطلب در حین حادثه و شرایط بحرانی است؛ چراکه در این شرایط خانوادهها و افراد آسیبدیده توانایی مطالبهگری ندارند و این درحالی است که در مداخلات اجتماعی 3 یا 6ماهه درشرایط پس از بحران صورت میگیرد. یعنی مردم در شرایط نسبتا باثباتی قرار گرفتهاند و با تسهیلگری جوانان داوطلب میتوانند در راستای حل مسائل و مشکلات خود گام بردارند. لازم به ذکر است دوره کوتاهمدت مداخلات اجتماعی در استان گلستان از نیمه دوم اردیبهشت آغاز میشود.
با توجه به پیشینه فعالیتهای موثر سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر در مواقع بحران درحال حاضر برای مناطق سیلزده چه برنامههایی درنظر دارید؟
در راستای شناسایی مسائل و مشکلات مناطق حادثهدیده لرستان، گلستان و خوزستان تیمی برای ارزیابی نیازها و مشکلات موجود به این سه استان فرستاده شد. این تیم به ارزیابی نیازها و مشکلات مردمان آسیبدیده بهویژه مسائل روانی- اجتماعی کودکان و اینکه در این سه استان چه اتفاقاتی به لحاظ روانی و اجتماعی رخ داده، پرداخته است.
با توجه به ارزیابیهای به عمل آمده در لرستان و گلستان لزوم برگزاری دو کارگاه آموزشی کوتاهمدت و میانمدت مداخلات اجتماعیمحور دیده شد.
دوره آموزشی کوتاهمدت با رویکردcase managementbasic در لرستان برای 40نفر از اعضای جوان شهرستان پلدختر برگزار و در تاریخ 9 اردیبهشت به پایان رسید. محوریت این دوره بر «مدیریت مورد» بوده است، به این معنی که جوانان هلالاحمر در این کارگاه آموزش میبینند تا مواردی که درشرایط ویژه و خاصی قرار دارند؛ چه به لحاظ سلامت روان یا مشکلات معیشتی که مغفول مانده است و نیاز به حمایت و ارجاع به مراجع ذیصلاح دارند را شناسایی کنند یا نحوه حل مسائل و مشکلاتشان را به آنها آموزش دهند. این دوره آموزشی کوتاهمدت دارای سرفصلهای واکنش روانی پس از بحران،case managementbasic، ارزیابی اولیه، شناسایی گروههای آسیبپذیر در معرض خطر، تریاژ (شناسایی گروههای آسیبپذیر با اولویت بالاتر) حمایتیابی یا استفاده از ظرفیتهای محلی در حل مسائل و مشکلات بوده است.
همچنین طی ارزیابیای که از استان خوزستان انجام شد، متوجه شدیم 50 روستای حاشیهای این استان که در اطراف سد کرخه، کارون و دز قرار دارند و در معرض مخاطرات مین هستند، از همینرو برنامهای تحت عنوان آموزش مخاطرات مین برای جوانان داوطلب هلالاحمر در این استان طراحی کردهایم که این جوانان پس از گذراندن دورههای آموزشی به آموزش 50 روستا در خوزستان که در معرض مین هستند، به مدت یکماه از نیمه دوم خرداد میپردازند.