شماره ۴۴۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۷ آذر
صفحه را ببند
بحث‌هایی درباره رواج کم‌حرفی در خانواده‌های ایرانی
چقدر با هم حرف می‌زنیم؟

طرح نو  | «خانواده‌های ایرانی کم‌حرفی مفرط دارند» این را پدر و مادری نگفته‌اند که از کم‌معاشرتی فرزندانشان گله‌مند باشند. تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران در ایسنا اعلام کرده و ضمن گفتن این‌که خانواده پرآسیب‌ترین نهاد در ایران است، گفته است: «حرف‌نزدن و گفت‌وگو نکردن بین‌نسلی، بین‌فردی و بین‌جنسیتی در میان خانواده‌ها به چشم می‌خورد. حتی آن‌جا که خانواده‌ها با هم صحبت می‌کنند به دعوا و خشونت می‌انجامد.»
شاید یک نگاه اجمالی به آخرین باری که در خانواده با هم صحبت کرده‌ایم، این گفته را تأیید کند. فروغ که در شهر دیگری دور از خانواده زندگی می‌کند، می‌گوید: «آره، خیلی کم شده. خیلی زن و شوهر‌های اینجوری دیدم. نه‌تنها خانواده‌های ایرانی بلکه غیرایرانی‌ها هم کمتر حرف می‌زنند. فکر کنم تا حدی به شرایط زمانه هم برمی‌گردد. به این‌که خانواده کمتر دور هم هستند و کمتر فرصت دارند.» وقتی از او می‌پرسم که بیشتر در خانه با چه کسی صحبت می‌کند، می‌گوید: «ما پنجشنبه، جمعه‌ها دورهم جمع می‌شویم، غیر از آن دو روز، بقیه روزها هرکسی در خانه خودش است و فرصت نمی‌شود. من با پدرم فقط درمورد مسائل سیاسی و اخبار روز حرف می‌زنم ولی با مادرم بیشتر.»
معاشرت‌کردن با یکدیگر به‌حدی از تفاهم و فضاهای مشترک هم نیاز دارد که معمولا با بزرگ‌شدن فرزندان، کمتر می‌شود. با این حال هنوز حرف‌زدن از اتفاقات روزانه یا درگیری‌های ذهنی در صحبت‌ها بیشترین حجم معاشرت را تشکیل می‌دهد.
فروغ درمورد موضوع صحبت‌ها می‌گوید: «من توی خانه با مادرم از همه صمیمی‌ترم. با پدرم زیاد نه. آدم خشکی است. ساکت است و درکل زیاد حرف نمی‌زند. کلا از اول اینجوری بوده. اما با مادرم از اتفاقات روز بگیر تا حرفی که توی دلم مانده باشد یا اتفاقی که افتاده باشد، حرف می‌زنم. مثلا فلانی که یادت است، این‌طور شده یا از خودم، درس، کار، لباس و عموما همه‌چیز. چیزهایی که خوشحال یا ناراحتم کنند یا این‌که آینده چطور می‌شود.»
میترا هم شاغل است و تنها زندگی می‌کند و اعتقاد دارد که مشکل خانواده‌ها کم‌حرفی نیست بلکه تغییر شکل گفت‌وگو است. او می‌گوید: «الان بیشتر گفت‌وگو‌ها مجازی شده یعنی همه در وایبر و شبکه‌های اجتماعی دیگر هستند و حتی در آن‌جا گفت‌وگو قوی‌تر هم شده است. خانواده‌ها گروپ دارند. مثلا دخترخاله‌ها، پسرخاله‌ها و اقوام درجه دو آن‌جا هستند و هر روز با هم معاشرت می‌کنند. حتی آنهایی که تا قبل از این گروه‌های اجتماعی عید تا عید فرصت می‌شد با آنها معاشرت کنم، الان هر روز با هم حرف می‌زنیم.»
این نگاه دیگر آسیبی را ناشی از کم‌حرفی متوجه خانواده‌های ایرانی نمی‌داند. بلکه مدرن‌تر شدن و شکل‌گیری روابط جدید را امری در جهت نزدیک‌تر شدن و بهبود روابط می‌بیند: «به نظر من خانواده‌ها اتفاقا چون لایه‌های تحکمی از رابطه‌هایشان برداشته شده، دوستانه‌تر و البته مفید‌تر حرف می‌زنند. ممکن است کمتر باشد اما کیفیتش بالاتر است. البته تجربه من این را می‌گوید. بعد پدر و مادرها هم سعی می‌کنند که دنیایشان را به بچه‌هایشان نزدیک کنند که دیالوگ برقرار باشد، البته در یک کانتکست دیگر یعنی فضای مجازی.»
سعید 22 ساله است. یک پسر جوان که اتفاقا رابطه خوبی با خانواده دارد و هر روز حرف‌های جالب و اتفاقات روزمره‌اش را برای اعضای خانواده‌اش تعرفی می‌کند. «من حرف زدن را دوست دارم. مخصوصا اگر قرار باشد حرف‌هایی که می‌زنیم در مورد موضوعات هیجان انگیز و شاد باشد. احساس می‌کنم این هیجان را می‌توانم به طرف مقابلم منتقل کنم برای همین هم هیچ وقت فکر نمی‌کنم که یک گفت‌وگوی رو در رو می‌تواند جای گفت‌وگو در فضای مجازی را بگیرد. من فکر می کنم یک بخشی از حرف نزدن خانواده ها به شخصیت ذاتی اعضای خانواده بر می‌گردد. این‌که در کل آدم‌های آرام یا درونگرایی هستند. مثلا پدر من کلا آدم آرامی است. برای همین سخت اتفاقاتی که دوروبرش می افتد را برایمان تعریف می‌کند. این رفتار او حتی درمحیط کارش هم ثابت است. برعکس آدم‌های پر انرژی هرگز قید حرف زدن را نمی‌زنند و برایشان تفاوتی هم ندارد که با مادر خود حرف می‌زنند یا دوست‌هایشان. شاید هر حرفی را نتوان به هر کسی گفت اما این دلیل نمی‌شود که ما کلا قید گفت‌وگو را بزنیم. همه چیز به دوست‌داشتن طرف مقابل و تمایل برای معاشرت بیشتر بستگی دارد.»
تینا 31 سال سن دارد و دلیل کم صحبتی‌های موجود در جامعه را به دلیل بی حوصلگی می‌داند و می‌گوید: « شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل کم صحبت کردن به خاطر کم‌حوصلگی باشد. چرا که خیلی از وقت‌ها مادر و یا پدرم می‌خواهند با من صحبت کنند اما یا من به دلیل کار روزانه یا سایر چیزها آنقدر خسته‌ام که نمی‌توانم پا به پای آنها بیایم و هم صحبت‌شان شوم. اما پدر و مادرم شاید به‌خاطر باحوصله بودنشان برای حرف زدن و تعامل با من و دیگر اعضای خانواده همیشه حاضرند ولی این حاضر بودن هم خیلی وقت‌ها تحت الشعاع تلویزیون قرار می‌گیرد. در حال حاضر دور هم نشستن‌ها و حتی شب‌نشینی‌ها و مهمانی‌ها هم تحت تاثیر تلویزیون است و احتمالا همه ما با این صحنه مواجه شده‌ایم که در مهمانی عده‌ای پای تلویزیون نشسته اند و دیگران را هم به سکوت دعوت می کنند تا کسی حرف نزند و آنها بتوانند به راحتی تلویزیون تماشا کنند!»
اما حتی بین جوان‌تر‌ها که اکثر گفت‌وگویشان با خانواده یا حتی دوستانشان در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد هم کسانی هستند که هنوز اصالت گفت‌وگوی رودررو را مهم می‌دانند. فروغ می‌گوید با آدم‌هایی که رابطه صمیمانه داری مثل مادر روابط مجازی نمی‌چسبد و ادامه می‌دهد: «حتی با تلفن هم که حرف می‌زنی، حرفت را نصفه می‌گویی و دلت می‌خواهد که در دیدار حضوری صحبت‌ات را کامل‌تر کنی. حضوری یک چیز دیگر  است. در گفت‌وگوی مجازی می‌مانی چه بگویی. من بارها شده وسط همین چت و مسیج گفتم: باید ببینمت... این‌طور نمی‌شود. با آدم‌هایی که خوب نمی‌شناسی یا صنمی نداری یا در همان حد دور دوست داری، گپ‌وگفت مجازی خوب است اما برای خانواده یا دوستان نزدیک که گاهی از خانواده به آدم نزدیک‌ترند به نظرم به درد نمی‌خورد. ولی خب برخی بنا به شرایطشان مجبورند.»


تعداد بازدید :  379