شماره ۱۶۲۷ | ۱۳۹۷ شنبه ۴ اسفند
صفحه را ببند
پیرمرد 60 ساله که برای پیاده‌روی از خانه‌شان خارج شده بود از سوی امدادگران نجات یافت
پایان 30 ساعت عذاب در بیابان

شهروند| سی ساعت تمام در بیابان سرگردان بود. یک ‌شبانه‌روز را در سرما ماند. راه خانه را گم کرده بود و هیچ امیدی به نجات خودش نداشت. چندین ساعت پیاده راه رفته بود، آن هم بی‌آن‌که به مقصدی برسد. سرما و خستگی داشت او را از پا درمی‌آورد. جایی مثل یک خانه خرابه را پیدا کرد و در آن‌جا پناه گرفت. کم‌کم همه چیز جلوی چشمانش تار شد و در اوج خستگی و گرسنگی از هوش رفت. درنهایت پس از چندین ساعت سخت و طاقت‌فرسا، این پیرمرد 60 ساله از سوی نجاتگران هلال‌احمر نجات یافت و به زندگی بازگشت، آن هم درست در لحظاتی که جان این پیرمرد بیمار در خطر بود. پیرمردی که به قصد پیاده‌روی از خانه‌شان در بم بیرون رفت و درنهایت خود را در بیابان برهوت دید.  ساعت 9 صبح روز 30 بهمن ماه بود که پیرمرد از خانه‌شان در بم خارج شد. مثل هر روز صبح می‌خواست پیاده‌روی کند، اما این پیاده‌روی کمی با هر روز متفاوت شد و مسیرش تغییر کرد، پیرمرد 60 ساله‌ای که به بیماری قند خون هم مبتلا بود. او رفت‌ورفت تا این‌که درنهایت خود را سرگردان در بیابان دید. خانواده این پیرمرد وقتی چند ساعت از بازنگشتن او به خانه گذشت، نگرانش شدند و با کمک همسایه‌ها و اهالی محل به دنبال او گشتند. پسران این مرد گمشده، همه جا را به دنبال پدرشان گشتند، ولی اثری از او پیدا نکردند، تا این‌که درنهایت موضوع را با هلال‌احمر در میان گذاشتند و تیم‌های امدادونجات عملیات خود را در بم آغاز کردند.
عملیات 28 امدادگر در بیابان
محمد حیدری‌پور، معاون امدادونجات هلال‌احمر کرمان درباره جزییات این ماجرا به خبرنگار «شهروند» گفت: «ساعت 8 شب سی‌ام بهمن ماه بود که به امدادگران هلال‌احمر خبر ناپدید شدن این پیرمرد را اطلاع دادند. بلافاصله پنج تیم شامل 28 امدادگر به همراه یک قلاده سگ به محل اعزام شدند. تیم‌های ما جست‌وجوهای خود را آغاز کردند و به اطراف محل زندگی این پیرمرد و بیرون از شهر رسیدند. این ماموریت چندین ساعت ادامه داشت. همه جا را به دنبال این پیرمرد گشتیم، تا این‌که درنهایت ساعت 2:30 ظهر بود که او را در یک ساختمان متروکه که آجرهایش ریخته بود، پیدا کردیم. این پیرمرد هنگام پیاده‌روی از شهر دور شده و به بیابان‌های اطراف بم رسیده بود. درست در 20کیلومتری بم و در یک بیابان بود که پیدایش کردیم. این پیرمرد بیهوش شده بود و از فرط خستگی و سرما هیچ توانی نداشت. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم و الان حالش بهتر شده است.»
معجزه بعد از 30 ساعت
همچنین در ادامه خواهرزاده این مرد درباره پیدا شدن دایی‌اش به خبرنگار «شهروند» چنین گفت: «دایی‌ام هر روز صبح به پیاده‌روی می‌رفت. تا به حال سابقه نداشته که گم شود یا مسیر را پیدا نکند. آن روز هم بعد از چند ساعت پسردایی‌ام با من تماس گرفت و گفت که پدرش هنوز به خانه نیامده؛ خیلی نگران بودند. به خانه آنها رفتم و به همراه سه پسردایی‌ام همه جا را به دنبالش گشتیم، اما نبود. او معمولا در روز یک ساعت پیاده‌روی می‌کرد و بعد به خانه برمی‌گشت، اما چند ساعت گذشته بود و هیچ اثری از او نبود. تصور می‌کردیم شاید جایی رفته و به‌زودی به خانه برمی‌گردد، اما هیچ خبری نشد. زن‌دایی و دختردایی‌ام خیلی بی‌قراری می‌کردند، تا این‌که موضوع را با هلال‌احمر در میان گذاشتیم. تیم‌های امدادونجات آمدند و به کمک مردم محل جست‌وجوها را آغاز کردیم. همه جا را به دنبالش گشتیم. شب تا صبح در اطراف محل بودیم و جست‌وجو می‌کردیم، تا این‌که دایی‌ام در 20 کیلومتری شهر بم و در بیابان پیدا شد. بیهوش شده بود و حال خوبی نداشت. او را به بیمارستان منتقل کردیم. چند ساعت اول حالش خیلی خوب نبود، اما کم‌کم بهتر شد. دایی‌ام بیماری قند دارد و به خاطر همین بیماری بود که حالش بشدت بد شده بود. اگر کمی دیرتر او را پیدا می‌کردیم، ممکن بود اتفاق بدی برایش بیفتد. خدا به او رحم کرد و معجزه شد که زنده پیدایش کردیم، الان همچنان در بیمارستان بستری است، ولی حالش بهتر شده و به خاطر بیماری‌اش، چون چندین ساعت در سرما بوده، باید تحت نظر پزشکان باشد.»


تعداد بازدید :  309