شماره ۱۶۲۷ | ۱۳۹۷ شنبه ۴ اسفند
صفحه را ببند
یادی از فداکاری «محمدحسن» امدادگر جوان هلال‌احمر در زمستان 92
آخرین ماموریت یک قهرمان

ریما محمدزاده|  نامش «محمدحسن قربی» است؛ امدادگر جوان هلال‌احمر شهرستان ورامین. وقتی از محمدحسن حرف می‌زنم، اصلا دوست ندارم از فعل «بود» استفاده کنم، چون اعتقاد دارم که او هنوز هست. محمدحسن در کالبد 6 فرد در گوشه و کنار کشور قدم برمی‌دارد و فداکاری‌اش را تکثیر می‌کند. محمدحسن هنوز هم در پایگاه امداد جاده‌ای امامزاده عبدالله درحالت آماده‌باش قرار دارد تا با شنیدن نخستین گزارش به داد حادثه‌دیدگان برسد. من اصلا دوست ندارم این خبر را باور کنم که «محمدحسن زمستان 92 در حادثه رانندگی دچار مرگ‌مغزی شد و رفت».
هر سال در زمستان، یاد محمدحسن را زنده نگه می‌داریم. او تابلوی فداکاریِ هلال‌احمری‌هاست. این امدادگر جوان به تازگی دوران سربازی را به اتمام رسانده بود که خداحافظی کرد و برای همکارانش دست تکان داد؛ برای همه آدم‌هایی که در دل جاده‌ها هوای‌شان را داشت. محمدحسن 6‌سال عضو جمعیت هلال‌احمر شهرستان ورامین بود و در طول دوران خدمت خود با حضور در پایگاه‌های امداد جاده‌ای هلال‌احمر امامزاده عبدالله و قلعه سین ورامین و شرکت در برنامه‌ها خدمات زیادی به شهروندان ارایه داد. درنهایت اعضای بدن این امدادگر جوان که در دوران حیات خود به عضویت بانک اهدای اعضا درآمده بود، با رضایت خانواده به 6نفر از نیازمندان اعطا شد. این «اهدا» را می‌توان آخرین ماموریت او در امدادرسانی دانست.
وداع در آخرین روز خدمت
محمدحسن متولد ١٣٧٠ است. از ١٥سالگی داوطلبانه به‌عنوان امدادگر خدمت‌رسانی به مردم را در جمعیت هلال‌احمر آغاز کرد؛ این خدمت خالصانه درست تا سوم بهمن ١٣٩٢ ادامه داشت، یعنی دقیقا تا آخرین روز خدمتِ او. نام پدرش «آقارضا»ست. آقارضا کارگر یک کارگاه کفاشی در خیابان شاپور است.
 پدر محمدحسن در کارگاه بوده که از بیمارستان فیاض‌بخش با او تماس می‌گیرند، یک خانم پشت خط خیلی مختصر خبر بستری محمدحسن در بیمارستان فیاض‌بخش را می‌دهد. چند روز از بستری‌شدنِ محمدحسن می‌گذرد که یک تماس مجدد با او گرفته می‌شود؛ این‌بار از بیمارستان مسیح دانشوری. خبر مرگ‌مغزی محمدحسن از طریق پزشکان این بیمارستان در جلسه‌ای به آقارضا و مادرش اعلام می‌شود. آقارضا در توصیف این لحظه می‌گوید: «هاج‌‌وواج مانده بودیم که چه کار کنیم؛ آخر سر تصمیم گرفتم به وصیت‌ نانوشته محمدحسن
عمل کنم.»
عمل به وصیت‌نامه فرزند
«آقا رضا» و «صغری خانم»
محمدحسن قربی کار خود در هلال‌احمر را با حضور در کانون‌های جوانان جمعیت هلال‌احمر آغاز می‌کند، یعنی وقتی که او در دبیرستان بوده، طرح اهدای زندگی اجرا می‌شود و او بر همین مبنا کارت اهدای عضو دریافت می‌کند. همین شد که بعد از مرگ‌مغزی، خانواده‌اش به اهدای اعضای بدنِ این امدادگر رضایت دادند. محمدحسن فرزند نخست آقا رضا و صغری خانم بود.
مادرش این‌طور می‌گوید که محمدحسن از 14سالگی عضویت در هلال‌احمر را با خانواده درمیان گذاشته: «خیلی‌جاها می‌رفت، هر پدر و مادری نگران فرزندش است، اما من همیشه خیالم راحت بود که کار درستی می‌کند، ولي وقتی این اتفاق افتاد، خیلی برای من باورنکردنی بود، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم پسرم را از دست بدهم. موقعی که به من گفتند واقعا شوکه شده بودم، اما بعد از نیم‌ساعت همسرم گفت خودش که کارت اهدا داشت، آرزویش هم که کمک بود، پس تو هم امضا کن. من هم قبول کردم و خواستم آرزوی پسرم را برآورده کنم.»
مثل قهرمان
در هلال‌احمر همواره بر مفاهیمی مثل گسترش دوستی، کمک به انسانیت و گسترش صلح و دوستی تاکید می‌شود. انسان‌های بسیاری در سراسر ایران جهت تحقق این اهداف، داوطلبانه و بی‌طرفانه سعی می‌کنند. آنها دنبال جهانی عاری از خشونت هستند و تا آخرین لحظه‌های زندگی، نجات جان آدم‌ها را از یاد نمی‌برند.
در جمعیت هلال‌احمر داوطلبان زیادی مثل محمدحسن قربی گام برمی‌دارند. این خبر را بخوانید: «محمدحسن قربی امدادگر ٢٢ساله سازمان امدادونجات ورامین هنگامی که برای دریافت کارت پایان خدمت به یگان خدمتی‌اش در جاده مخصوص کرج مراجعه کرده بود، با یک دستگاه خودرو تصادف کرد که بلافاصله به مراکز درمانی منتقل شد. پزشکان پس از هفت روز مرگ‌مغزی امدادگر ٢٢ساله را تایید کردند. پس از انجام آزمایشات لازم کبد، کلیه و دریچه قلب محمدحسن به ٦ بیمار نیازمند پیوند زده شد.
 این امدادگر از ‌‌سال ١٣٨٥ عضو سازمان امدادونجات هلال‌احمر ورامین بوده و در پایگاه‌های جاده‌ای به امدادرسانی می‌پرداخت.» با رضایت خانواده، محمدحسن 27 آبان ماه از بیمارستان فیاض‌بخش به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شد تا این‌که پزشکان پس از انجام مقدمات اولیه سه‌شنبه اول بهمن ماه و پس از 10 روز از حادثه‌ای که محمدحسن را راهی بیمارستان کرد، اعضای بدن او را به پنج‌بیمار نیازمند پیوند بزنند. اما داستان زندگی محمدحسن در این سطرها خلاصه نمی‌شود. محمدحسن بی‌نهایت است. او حالا در ذهن همه همقطارانش ماندگار شده. محمدحسن یک قهرمان است.


تعداد بازدید :  276