داستان فداکاری داوطلبان و امدادگران جوان هلالاحمر به همین جا ختم نمیشود. قهرمان دیگر ما، نسترن علیجان طرقی است. چند روز از سال 94 گذشته بود که یک خبر هلال احمریها را غافلگیر کرد. اعضای بدن نسترن، عضو فعال کانون دانشجویی هلالاحمر پس از مرگمغزی، به 14 فرد نیازمند اهدا شد. نسترن 4 فروردین به دنبال پارگی مویرگ و انتقال به بیمارستانی در تهران دچار مرگمغزی شد که خانواده وی برای اهدای اعضای بدنش رضایت دادند. همچنین بافتهای بدن نسترن دانشجوی دوره کارشناسی نیز به دو مصدوم حادثه اسیدپاشی اصفهان اهدا شده است. او در زمان حیات هم ضمن توزیع فرم مربوط به اهدای عضو خود، این فرم را تکمیل کرده بود. علیجان طرقی دانشجوی رشته آی.تی ورودی سال 90 دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند و عضو فعال كانون دانشجویی جوانان هلالاحمر این واحد بود. پدر نسترن میگوید: «وقتی که نسترن از خانه به بیمارستان رفت، میدانستم که دیگر برنمیگردد. فرزند من از دست رفته بود، اما از اینکه توانستیم اعضای بدنش را اهدا کنیم، خدا را شاکرم.» مادر این فردِ هلالاحمری هم درباره فرزندش میگوید: «دخترم به قدری برای ادامه زندگی شور و اشتیاق داشت که نمیتوانم بپذیرم او دیگر در کنارم نیست. فقط یک ترم دیگر مانده بود تا مدرک کارشناسیاش را بگیرد؛ تصور واژه مرگ برای دختری در آن سنوسال غیرممکن است و جز حکمت خدا چیز دیگری نمیتوانم بگویم. فرزندم امانتی از طرف خدا بود و به او بازگرداندم و چه چیز از این بهتر که با خواست خدا توانستیم اعضای بدنش را به بیماران اهدا کنیم، تا آنها بتوانند به زندگی ادامه دهند. همه چیزهایی که در فیلمها اتفاق میافتد، برای خانواده ما تکرار شد و ما در واقعیت دور یک میز نشستیم که درنهایت تصمیم گرفتیم اعضای بدن دخترمان را اهدا کنیم و تنها چیزی که این روزها این داغ را برایم کمی قابل تحمل میکند، همین است و خوشحالم که توانستیم تصمیم درستی بگیریم و همانطور که دخترم در زندگی بسیار مهربان و ازخودگذشته بود، ما نیز کاری خداپسندانه انجام دهیم. از عضویت نسترن در هلالاحمر و فعالیتهای او در این زمینه بیخبر بودیم، اما اینطور که به ما گفتند در برنامههای کانون دانشجویی که در آن عضو بوده، برگههای اهدای عضو پخش میکرده است.»