حسام حیدری طنزنویس
هنوز چند ساعت از خبر حیرتانگیز، نگرانکننده و غیر قابل باور خداحافظی پولاد کیمیایی با سینمای ایران و تصمیمش برای مهاجرت نگذشته بود که خوشبختانه دوباره پشیمان شد و خبر داد: «میماند و میجنگد» اما در این چند ساعت فقط خدا میداند که چه بر سر ما و بر سر فوجفوج طرفداران آقا پولاد و سینمای ایران آمد. تصور سینمای ایران بدون بازیگر و کارگردانی مثل پولاد کیمیایی که قلب یک ملت را تسخیر خودش کرده، شدنی نیست. اگر پولاد کیمیایی نباشد، چه کسی در گشت ارشاد برایمان شلوارک بپوشد؟ کی برایمان تو فیلمهای پدرش چاقو بخورد و از رفاقت و ناموس و آبگوشت با پیاز بگوید؟ بسیاری از هنرمندان هم از این رفتن ناراحت شده بودند. آقای رضا رویگری چندینبار خواست در این مورد ابراز نظر کند که به زور جلویش را گرفتیم. در اینجا میخواهم چند خط خطاب به پولاد سینمای ایران بنویسم:
بمان پولاد. بمان و بجنگ. سینمای ایران به امثال تو احتیاج دارد. آنهایی که با تلاش و کوشش خودشان و در کمال شایستگی و بدون داشتن ژن خوب پا به سینما گذاشتهاند باید بمانند و همچون گذشته ما را از هنر نابشان سیراب کنند. خارج از کشور، قدر تو را نمیدانند. اصلا هالیوود مگر پسر کیمیایی بودن میفهمد؟ دیالوگهای زیبای فیلمت آنجا حرام میشوند. فرض کن یک خارجی بخواهد دیالوگِ «تصادفی که تصادفی نباشه تصادف نیست» را تلفظ کند. دهانش پاره میشود. بازی درخشانت در بین بازیهای تصنعی امثال کریستین بیل و بردلی کوپر دیده نمیشود. اینجا جای توست پسر. همین جا. هم جای تو هم ساعد سهیلی هم بقیه ژن خوبهایی که تا چشم باز کردهاند در سینما بودهاند و از همان کودکی برای این سینما جنگیدهاند. آه ای پولاد! بمان چون سینما به تو احتیاج دارد.
از اینکه قسمت اول کمی طولانی و احساسی شد، عذرخواهی میکنم. آنجایی که لک شده هم قطره اشک من بود که روی کاغذ افتاده، فکر بد نکنید. در ادامه به بقیه اخبار جشنواره میپردازیم: شنیدهها خبر از تلاش برخی فیلمسازان برای خرید آرای مردمی میدهد. اینطوری که برای یک عدهای بهصورت اتوبوسی بلیت میخرند و آنها میروند به فیلم رأی میدهند. امیدواریم به حق همین سینما هم که شده، خبر درست باشد و دعوا و درگیری و تقلب را به این جشنواره راکد و بیحال تزریق کند (ناخنهایش را به هم میزند و به سینه میکوبد). مسئولان جشنواره هم که هر روز یکی از فیلمهای آرای مردی را بدون اعلام کردن تعداد رأیهایش حذف میکنند. خب، همان فیلمی که خودتان دوست دارید سیمرغ آرای مردمی را ببرد، از همان اول اعلام کنید. این اداها و تعلیقهای الکی برای چیست؟
خبر دیگر هم اینکه آقای کیومرث پوراحمد بعد از اینکه فیلمش در روز اول جشنواره اکران شد و نظرات خوبی به همراه نداشت، رفته و سه روز وقت گذاشته و دوباره فیلم را از اول تدوین کرده و در روزهای اخیر فیلم تازهتدوین شده را اکران کرده. این هم برای خودش رکوردی است.
کلا این جشنواره را باید جشنواره کارهای شگفتانگیز اعلام کرد. شروع داوری قبل از شروع جشنواره؛ اضافهشدن دو فیلم بعد از گذشت چند روز از آغاز جشنواره و تدوین دوباره یک فیلم در طول جشنواره بخش کوچکی از شگفتیهای جشنواره فیلم فجر ماست که آن را از تمام جشنوارههای دنیا متمایز کرده است.