حسام مهدوی روزنامه نگار
این روزها پای هر شبکه تلویزیونی که بنشینی، انواع تبلیغات رنگارنگ را میبینی که سعی دارند به مخاطب القا کنند که کالا یا خدمات ما بهترین است و باید از کالا و خدمات آنها استفاده کنید. البته برای پی بردن به این موضوع نیازی نیست که چندان هم وقت خود را پای تلویزیون صرف کنید بلکه به صورت گذرا هم میتوانید این تبلیغات گوناگون را در شبکههای تلویزیونی ببینید. البته در این شکی نیست که تبلیغات یکی از راههای کسب درآمد رسانه محسوب میشود و بیشتر رسانهها راه ادامه حیات خود را در تبلیغات دیدهاند؛ حتی اگر این رسانه ملی باشد و نفوذ سراسری داشته باشد!
موضعی که در این میان مطرح است، تعارضی است که در برنامههای تلویزیونی با تبلیغات این شبکه دیده میشود. الزامات اقتصاد مقاومتی در نگاه تمام کارشناسان صداوسیما مورد تأکید است و بسیاری از شبکههای تلویزیونی پیگیر تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی برنامهسازی کردهاند، اما وقتی که همان برنامه تمام میشود انواع تبلیغاتی که روی آنتن رسانه ملی میرود، نافی اقتصاد مقاومتی است. در نظر بگیرید که تبلیغ انواع کالاهای رنگارنگ چه تأثیری بر بیننده قشر آسیبپذیر (که صدالبته در سالهای اخیر رو به افزایش نهادهاند) خواهد گذاشت. قصد نداریم بررسی کنیم این همه پولی که در صداوسیما وارد میشود چه خروجی داشته و چقدر در رشد و ارتقای برنامههای صداوسیما و اهداف سیاستهایی چون اقتصاد مقاومتی نقش داشته، اما مهم است که رسانه ملی به برخی پرسشها پاسخ دهد. رسانهای که خود داعیه پرچمداری تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی را دارد، چرا در برنامهها و تبلیغات خود سردمدار تبلیغ زندگی مصرفگرایی است؟ در نظر بگیرید که سازمان صداوسیما علاوه بر پول کلانی که برای هر ثانیه تبلیغ در شبکههای مختلف خود دریافت میکند، بودجه مشخص و صدالبته کلانی هم از دولت دریافت میکند اما درنهایت باز هم در جواب چرایی این همه تبلیغ گوناگون موضوع کسب درآمد بیشتر عنوان میشود.
شاید برای این سازمان عریض و طویل فرقی نداشته باشد که تبلیغات با کودک فقیری که پای تلویزیون نشسته چه میکند یا الزامات اقتصاد مقاومتی چگونه در انبوه این تبلیغات مصرفگرایی محقق خواهد شد. این سازمان به ثانیههای بیشتر تبلیغ و جیب پرپولتر میاندیشد.