شماره ۴۴۴ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۳ آذر
صفحه را ببند
مردم از هنرمندان حمایت کنند

کامبیز درم‌بخش کارتونیست

اولین‌باری که اوستا حسن را دیدم، زیر پل کریمخان نشسته بود و نقاشی می‌کشید. بعضی از کارهایش را هم به عابران پیاده‌ای که دورش جمع‌ می‌شدند و نقاشی کشیدن او را تماشا می‌کردند به قیمت‌ هزار تومان می‌فروخت. اوایل توجه زیادی به او نداشتم و فقط هر روز موقع رفتن به محل کارم از کنارش رد می‌شدم. تا این‌که کم‌کم توجهم به او و نقاشی‌هایش جلب شد. نقاشی‌های او شبیه نقاشی‌ بچه‌ها بود. شروع به خریدن نقاشی‌هایش کردم، اولش فقط می‌خواستم به او کمک کنم؛ اما کم‌کم لابه‌لای نقاشی‌هایش کارهای قابل‌توجهی پیدا کردم که واقعا خوب بودند و شبیه‌ آنها را فقط در اروپا دیده‌ بودم. برای همین از او پرسیدم بازهم از اینها دارد و او مرا به خانه‌اش برد. آن نقاشی‌ها را با قیمت بالاتری یعنی بیست‌ هزارتومان از او خریدم. اوستا حسن وقتی دید که من نقاشی‌هایش را به قیمت خوبی می‌خرم، نقاشی‌ کشیدن را جدی‌تر دنبال کرد و همیشه کارهایش را برایم می‌‌آورد
تا ببینم.
چند ماه بعد دیدم که اوستا حسن، چوبی را برداشته و درحال تراشیدن آن به شکل یک زن است. می‌دانستم که او قبلا نجار بوده و بعد از آن‌که سکته می‌کند و به حالت کما می‌رود، نقاشی کشیدن را شروع کرده است؛ اما نمی‌دانستم می‌تواند مجسمه هم بسازد. بازهم به او پیشنهاد دادم اگر مجسمه خوبی درست کند، حتما از او خواهم خرید. تقریبا بعد از یک ماه حدود بیست یا سی مجسمه درست کرد که ارتفاع آنها به نیم‌متر و بیشتر می‌رسید. مردم مجسمه‌هایش را هم از او می‌خریدند.
من تا به حال سه نمایشگاه برای او در گالری‌های مختلف؛ گلستان، هما و... برگزار کردم. خودم برای نمایشگاه‌هایش پوستر چاپ می‌کردم و این‌طوری شد که خیلی از مردم با او به‌عنوان یک هنرمند خودآموخته آشنا شدند. حتی عباس کیارستمی یا سفیر‌های خارجی هم آثارش را می‌خریدند. علاوه بر این‌که کارهایش را پیش از برگزاری نمایشگاه می‌خریدم، بعد از برگزاری نمایشگاه هم حدود 10‌درصد از پول آثارش را به او می‌دادم. اوایل آثارش ارزان بود اما بعد‌ها در گالری‌ها به 700 تومان هم رسید.
گاهی شده بود که از او ایرادی بگیرم؛ اما نه آن‌قدر که از سبک و سیاق خودش خارج شود. او همه چیز را خودش درست ‌کرد. او با هر چیزی که مردم دور می‌انداختند نقاشی می‌کشید.
 اینجاست که فرق او به‌عنوان یک هنرمند خودآموخته با یک هنرمند آموزش‌دیده مشخص می‌شود. کارهایش طوری است که گویی آنها را از زیر خاک بیرون آوردند و کهنه هستند.
لازم نیست حتما هنرمندانی همچون من از این طور هنرمندان حمایت کنند. درواقع فقط مردم هستند که باید از آنها حمایت کنند. البته من واقعا روی او سرمایه‌گذاری کردم، چون همه کارهایش هم خوب نبودند؛ اما آنها را از او می‌خریدم تا تشویق شود. بعد از مدتی به من گفت جایی ندارد تا در آن‌جا نقاشی کند. برای همین مدیریت
«خانه صبا» با من صحبت کرد و یک انباری که در حیاط خانه صبا بود را به او دادند تا در آن‌جا مشغول به کار شود. در اروپا هم هنرمندانی شبیه آن‌چیزی که ما هنرمند خودآموخته می‌نامیم به نام «هنر نایف» وجود دارد. آثار هنرمندانی در این بخش هنر قرار می‌گیرد که تحصیلات آکادمیک ندارند و خودشان هنر را آموخته‌اند. جذابیت آثار آنان هم در این است که اگر مثل بقیه به آکادمی هنر می‌رفتند و آموزش می‌دیدند، شبیه بقیه می‌شدند. آنها بسیار کمیاب هستند و بدون این‌که کسی چیزی به آنان گفته باشد، استعداد ذاتی‌شان را بیرون می‌ریزند. مهم‌ترین نکته در مورد هنرمندان خودآموخته، کشف آن‌هاست. این روند در ایران با نقاشی‌های خانم مکرمه قنبری شروع شد، او قبل از اوستا حسن به‌عنوان هنرمند خودآموخته شناخته شد. به نظرم هر کدام از این ‌آدم‌ها قابلیت‌های خودشان را دارند؛ اما باید مواظب بود چون بعضی از افراد می‌خواهند خودشان را به زور جزو این هنرمندان کنند.
در کشورهای دیگر هم از این نوع هنرمندان وجود دارد و جالب است که بدانید گاهی آثارشان بسیار به هم شبیه است. مثلا آثار اوستا حسن شبیه ‌آثاری است که در آمریکای لاتین دیدم. بیشتر این هنرمندان در آن‌جا کتاب یا موزه دارند؛ اما در ایران برای هنرمندان شناخته شده موزه‌ای نیست چه برسد به هنرمندان خودآموخته! چقدر جالب می‌شود اگر یک موزه برای این هنرمندان تأسیس شود، کسی کارهای خوب‌شان را قبل از این‌که این طرف و آن طرف پخش شود بخرد و کنار هم جمع کند.


تعداد بازدید :  294