شماره ۱۶۰۴ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۳ بهمن
صفحه را ببند
درباره یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی که اوایل دهه 70 پخش شد
روزی روزگاری... مُرادبیگ

ریما محمدزاده|
مرادبیگ: من ادعایی ندارم.
خاله لیلا: همینم کم‌ادعایی نیست...
آن‌ سال‌ها این‌قدر کانال نداشتیم. بین کانال‌های انگشت‌شمار اوایل دهه70 مجموعه تلویزیونی‌‌ای درخشید که کارگردان و نویسنده‌اش «امرالله احمدجو» بود. «روزی روزگاری» داستان راهزنی را روایت می‌کرد که طی درگیری با گروه دیگری از راهزنان مجروح می‌شود و در ادامه اتفاقاتی برایش می‌افتد که او را دگرگون می‌کند. در واقع این سریال درباره «مرادبیگ» و سیر تحول اوست. «مرادبیگ»ی که حالا یکی از ماندگارترین کاراکترهای تلویزیونی است. این کاراکتر در بستر فضای واقعی که از گروه‌های مختلف (راهزنان، روستاییان و...) به تصویر کشیده شده بود، شکل گرفت. نقش «مرادبیگِ» لجوج و مغرور را خسرو شکیبایی بازی می‌کرد. در ذهن خیلی‌ها شکیبایی با «مراد بیگ» تصور می‌شود؛ با سبیل‌های بلند و کلاه سفید.
«امرالله احمدجو» 10سال بعد سعی کرد با «تفنگ سرپر» خاطره «روزی روزگاری» را زنده کند و با همان سبک و سیاق کار بسازد، اما موفق نبود. انگار «روزی روزگاری» چیزهایی داشت که نمی‌توانست در زمان حرکت کند و تکرار شود!
احمدجو 20سال بعد هم سریال «پشت کوه‌های بلند» را ساخت تا سه‌گانه‌شان را تکمیل کند؛ اما باز هم موفق نبود و نتوانست خاطره وسترن ایرانیِ «روزی روزگاری» را زنده کند. از سه‌گانه امرالله احمدجو تنها تصویر راهزنان، کوچ‌نشینان و روستاییان در «روزی روزگاری» در ذهن‌ها ماندگار شده است. این سریال پُر از دوئل بود؛ دوئل‌های هیجان‌انگیزی که با شخصیت‌های ایرانی و در دشت‌ها برگزار می‌شد.
احمدجو بازیگران قوی‌ای برای کارش انتخاب کرده بود: خسرو شکیباییِ تازه‌نفس در کنار بازیگرانی مثل ژاله علو، محمود پاک‌نیت، منوچهر محمدی، حسین پناهی و جمشید اسماعیل خانی قرار گرفت و تصویرهای به یاد ماندنی‌ای در تلویزیون ساخت. آدم با دیدن مرادبیگ فکر می‌کرد شکیبایی سال‌هاست که راهزنی می‌کند! البته نباید از بازی قابل توجه پاک‌نیت (حسام بیگ) و ژاله علو (خاله لیلا) گذشت که نقش‌های بی‌نظیری را آفریدند. این سه در کنار هم یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی را ساختند.
البته این سریال فقط در کارگردانی و بازیگرانش خلاصه نمی‌شد؛ یکی دیگر از امتیازهایش موسیقی آن بود. آهنگسازی این سریال را فرهاد فخرالدینی برعهده داشت. هنوز هم با شنیدن اثر فخرالدینی تمام کاراکترهای سریال احمدجو برایمان زنده می‌شود. افسوس که این کارگردان با «تفنگ سرپر» و «غیبیش»‌اش نتوانست در همان حال و هوا قدم بردارد. «غیبیش» هر چقدر که زور زد، برای ما «مراد بیگ» نشد. درست مثل همه سریال‌های آن سال‌ها، که هیچ‌وقت تکرار نشدند و تکرارنشدنی باقی ماندند!
برزوخان: میای من و تو هم لج و لجبازی کنیم و ببینیم که ما زودتر می‌رسیم یا نوکرامون؟
خان خله: خان جلو نوکرش لج و لجبازی نمی‌کنه. تو فهمیدگی نداری؟!
برزوخان: میخوای یه مزاح خنده‌دار با این بکنیم؟
خان خله: بی‌معنی نباشه.

 


تعداد بازدید :  600