شاید هیچ کشوری در پهنه اروپا سرگذشتی به پرفراز و نشیبی تاریخ ایتالیا نداشته باشد. کشوری که زمانی وارث امپراتوری روم باستان بود و روزگاری دیگر به ورطهای افتاد که لازم شد کسی چون جوزپه گاریبالدی ظهور کرده و این چکمه پاره پاره را دوباره و از نو به هم بدوزد! اما در دوران معاصر خصوصا دهه 30 میلادی، ظهور یک تفکر سیاسی و اجتماعی جدید در این کشور سرنوشتی متفاوت را برای ایتالیا در قرن بیستم میلادی رقم زد و آن را به ناکجاآبادی برد که حتی در دوران ملوکالطوایفی قبل از استقلال نیز نظیر آن دیده نشده بود؛ تفکری که از آن در تاریخ سیاسی جهان با عنوان «فاشیسم» یاد میشود.
انتخاب طرف پیروز در جنگ برای ائتلاف
ایتالیا در جنگ جهانی اول جبهه متفقین را برای اتحاد برگزید و به صف فرانسه، انگلستان، آمریکا، روسیه، صربستان، ژاپن و رومانی پیوست. برآورد ایتالیاییها درست بود و نهایتا این متفقین بودند که موفق شدند دوَل محور در جنگ جهانی نخست یعنی آلمان، اتریش، مجارستان، بلغارستان و عثمانی را مضمحل کنند. فرجام جنگ بینالملل اول معاهده ورسای بود که قدرتهای شکستخورده را با ابزاری چون تجزیه و تعیین غرامت مالی تنبیه کرد و به دولتهای پیروز پاداش داد. بسیاری معاهده ورسای و بندهای تحقیرآمیز آن در مواجهه با شکستخوردگان جنگ جهانی اول خصوصا آلمان را زمینهساز رشد و بروز «نازیسم» در این کشور برمیشمرند و حتما برایتان جالب خواهد بود اگر بدانید معاهده ورسای همین تأثیر مخرب را روی برخی از دولتهای پیروز در جنگ مثل ژاپن و ایتالیا نیز داشت و به نوعی مشوق ظهور میلیتاریسم ژاپنی و فاشیسم ایتالیایی شد.
تقسیم ناعادلانه غنایم و ایتالیای خشمگین
ایتالیا و ژاپن ازجمله کشورهای پیروز در جنگ جهانی اول بودند که حداقل از دید خودشان به آن پاداشی که در خور آن بودند، دست نیافتند. تاریخنگاران حمله ژاپن به منچوری و علاقه نشاندادن مردم ایتالیا به حزب فاشیست این کشور را از تبعات همین بیعدالتی در تقسیم غنایم جنگ بینالملل اول برمیشمرند و عقیده دارند اگر انگلستان، فرانسه و روسیه توجه بیشتری به برخی متحدان خود نشان میدادند، یحتمل در جنگ بینالملل دوم ایتالیا و ژاپن در سمت و سویی جز جبهه هیتلر و نازیسم قرار میگرفتند. 100 سال پیش در چنین روزی، برابر 23 ژانویه 1919 میلادی، حزب ملی فاشیست توسط بنیتو موسولینی استوار ارتش و روزنامهنگار ایتالیایی تأسیس شد. شعار موسولینی بازگرداندن ایتالیا به عظمت روم باستان بود و با همین حربه عاقبت مردم، کلیسا و پادشاه ایتالیا را مجاب کرد که بهترین شخص برای در دستگرفتن سکان هدایت ایتالیای ورشکسته در صحنه سیاسی و اقتصادی است. تحدید آزادیهای مدنی با راهاندازی تشکیلات پلیس مخفی، سانسور شدید مطبوعات، اعطای نقش نمایشی به پارلمان ایتالیا، حمله به لیبی و اتیوپی و نهایتا ورود به جنگ بینالملل دوم ازجمله دستاوردهای 21 سال حکمرانی فاشیستها بر ایتالیا بودند که همه آنها امروز جزو سیاهترین خاطره ایتالیاییها در قرن بیستم میلادی هستند.