شماره ۱۶۰۳ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۲ بهمن
صفحه را ببند
بنزین خشخاشی

شهرام شهیدی طنزنویس
[email protected]

مادرم بشقاب‌ها را گذاشت روی میز ناهارخوری و گفت: باز تو خونه بنزین نیست؟ هیچ کدومتان بلند نشدید ‏بروید سر کوچه دو لیتر بنزین خشخاشی بگیرید؟ خانم باجی گفت: دخترجان حالا می‌خواهی سیاه‌نمایی کنی و ‏بگویی پسر من زندگی خوبی برایت فراهم نکرده؟ فکر می‌کنی با خرید بنزین و خودسوزی کسی برایت تره خرد ‏خواهد کرد؟ گذشت دوران این لوس بازی‌ها. مادرم گفت: خانم باجی خودسوزی دیگه چه صیغه‌ای است؟ وزیر ‏نفت گفته«بنزین مثل نان شب است» من دیدم این تنبل‌ها دو کوچه آن طرف‌تر نمی‌روند نان بگیرند، بلکه یک ‏تک پا تا سر کوچه بروند بنزین بخرند شب گرسنه سر بر بالش نگذاریم. برادرم گفت:   همان یک دوره‌ای که نفت ‏آوردند سر سفره‌مان برای هفت پشتمان بس است. من حاضر نیستم بخشی از این ماجرا باشم. بعدش هم نفت قرار ‏بود سر سفره بیاید نه بنزین. پدرم گفت:   احتمالا بنزین همان نفت ِ پالم‌دار است. یا نفت هموژنیزه شده. یا...‏
مادرم گفت به جای این درافشانی‌ها پاشو برو نان بگیر بیاور. پدرم گفت: می‌دانی چرا ما به نان اهمیت نمی‌دهیم؟ ‏چون صنعت نان درست راه نیفتاده. خانم باجی پرسید: یعنی نان باید چه بشود که راه بیفتد؟ پدرم جواب داد: نان باید ‏گران شود. تا گران نشود صنعت نان، به قول آن هندی در دایی جان ناپلئون، بهوت افسرده است! ‏
همه ما با هم گفتیم: عجب! پدرم گفت:  تعجب کردن ندارد. مگر نشنیده‌اید که وزیر صنعت در پاسخ به این سوال ‏که آیا با افزایش قیمت، مشکلات صنعت خودرو حل شده است یا خیر گفته «شما ناراحتید که خودروسازی راه ‏افتاده؟» پس می‌بینید که گرانی هر محصول باعث راه افتادن آن محصول می‌شود. ‏
برادرم گفت:  پس یعنی این‌که پسر من دیروز راه افتاده و تاتی تاتی می‌رود یعنی یک کالایی در ایران گران شده؟ ‏مثلا پوشک گران شده یا کفش بچه؟ عمه جان گفت:  اول این‌که  تو چرا هر چیزی را با آن تحفه‌ات می‌سنجی؟ ‏دوم، مگر در ایران روزانه یک کالا گران می‌شود؟ اگر بین راه رفتن بچه و گرانی رابطه‌ای باشد، آن رابطه شامل ‏تمام کالاها می‌شود.‏
دخترخاله‌ام گفت: حرف از پوشک بچه و گرانی‌اش زدید یاد تغییر مدیرعامل سایپا افتادم. مادرم گفت: ارتباط ‏تغییر مدیرعامل سایپا با پوشک بچه چیست؟ ‏
دخترخاله‌ام جواب داد: با پوشک بچه هیچی. اما با گرانی چرا. چون به محض تغییر مدیرعامل، پراید چند‌میلیون ‏تومان گران شد. ‏پدرم گفت:  چه تغییر هنرمندانه‌ای! ‏
عمو گفت: اما رئیس‌کل اسبق بانک مرکزی گفته این‌که کیفیت خودروی تولید داخل بالا نرود و در عین حال ‏مرزها هم بسته شود تا مردم ناچار به خرید خودرو داخلی شوند، هنر نیست!‏
من گفتم: اصلا در این مملکت هنر ارج و قرب ندارد. قیمت که هیچ. برای همین اصلا هر چیزی که گران شود حتما ‏هنرمندانه نیست!‏
صدای روح آقابزرگ از داخل کمد شنیده شد: یکی سیم این پسر را از پریز برق بکشد. باز حر‌ف‌هایی زد که هیچ ‏کس معنی آن را نمی‌فهمد. ‏


تعداد بازدید :  231