شهروند | محمدرضا تابش، رئیس فراکسیون محیطزیست مجلس نسبت به 151 همکار نمایندهاش که نامه احداث جاده ابر به رئیسجمهوری را امضا کردند گلایهمند است.
نماینده مردم اردکان یزد در گفتوگو با «شهروند» گفت: ضمن احترامی که برای تمام همکاران نمایندهام در مجلس قایلم و میدانم که حق دارند در تمام زمینهها تحقیق و دخالت کنند و طرح ارایه دهند اما گلایهمند هستم از این دوستان که امضایشان را جاهایی خرج میکنند که محل نزاع و مناقشه است. من از این بابت خیلی دلگیر هستم.
وی افزود: جنگل ابر جنگل استثنایی است که اکوسیستمش در ایران فقط در همین منطقه وجود دارد. در دنیا هم یک اکوسیستم ممتاز است. جنگل ابر مدتهاست که محل مناقشه است. از یک طرف مقامات محلی و برخی از نمایندگان مجلس استانهای همجوار این منطقه به دنبال احداث جاده هستند و از سوی دیگر متخصصان، فعالان، دوستداران و NGOهای محیطزیست و خود سازمان محیطزیست قرار دارند که مخالف احداث این جاده هستند. در چنین مسأله حساسی که سالهاست مورد نزاع و مناقشه است، نمایندگان عزیز ما به خودشان اجازه میدهند بدون تحقیق و بررسی نامهای را امضا کنند که آثار و تبعات سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی بسیار بالایی دارد.
تابش اظهار کرد: درباره این قضیه یعنی جاده ابر تا به حال مراجعات مکرری به من به واسطه ریاستم بر فراکسیون محیطزیست شده است. هم از طرف نماینده منطقه و هم از طرف سازمان محیطزیست. من بهشان گفتم اگر هر دو طرف مرا بهعنوان حَکَم قبول دارند و این را مکتوب مینویسند من وارد عمل میشوم. هر دو طرف نوشتند که نظر شما فصلالخطاب است. من سابقه این موضوع را از دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور، سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان جنگلها و مراتع، مرکز پژوهشهای مجلس و کمیسیون کشاورزی و منابع طبیعی و کمیسیون اصل 90 استعلام کردم. از همه این ارگانها خواستم که نظر و راهکارشان و اطلاعاتشان در این خصوص را به من ارایه دهند. خود نماینده منطقه که این امضاها را جمع کرده هم در جریان است. من از ایشان بسیار گلایهمندم. یا آدم، حکمیت را قبول میکند یا به روشهای دیگری عمل میکند. علیایّحال من این استعلامها را خواستم و به این نهادها گفتم که اگر میخواهید نمایندهای داشته باشید وی را معرفی کنیم تا با استانداری و مقامات دیگر جلساتی را داشته باشیم. ما هنوز منتظر پاسخ این نهادهای نظارتی هستیم تا با حضور نمایندگانشان به محل برویم و ظرف دو سه هفته آینده درباره این موضوع به یک جمعبندی کارشناسی برسیم. باید ببینیم که اگر قرار بر احداث جاده باشد چه مصالح و نکاتی باید رعایت شود و اگر احداث جاده به صلاح و به مصلحت کشور نیست دیگر صحبتش هم نشود و این قبیل نامهها نوشته نشود. این نامهنگاری کار خوبی نیست. بعضی از نمایندگان در حمایت از نماینده رفیقشان نامهای را امضا میکنند اما باید به اصول اخلاقی هم پایبند باشند که وقتی هم نماینده منطقه که خودش تهیهکننده نامه بوده و هم سازمان محیطزیست مسأله حکمیت را قبول کردهاند منتظر نتیجه این حکمیت بمانند. حال که دوستان مبادرت به چنین کاری کردند من هم ممکن است در اعتراض به این رفتارشان مسأله حکمیت را ملغی کنم تا ببینیم آخر این قضیه به کجا میرسد.
وی درباره انگیزه نمایندگانی که این نامه را امضا کردند، گفت: اکثریتشان به دلیل رفاقت با نماینده منطقه که این نامه را نوشت امضا کردند. حال بعضیها هم خدای نکرده ممکن است بهخاطر درگیریهایی که با سازمان محیطزیست دارند این نامه را امضا کرده باشند.
تابش درباره تبعات احداث جاده میگویم: از آنجایی که بنده را بهعنوان حکم انتخاب کردند نمیتوانم نظر شخصیام را در این قضیه دخیل کنم اما میدانم که شما نمیتوانید روی ژیان به اندازه یک تریلی بار بگذارید. این موضع درباره اکوسیستم و زمین هم صدق میکند. بارگذاری بیش از حد روی اکوسیستم، زمین را مضمحل میکند. شریانهای حیاتیاش قطع میشود. مثال دیگری میزنم. شما میخواهید دستتان را عمل جراحی کنید و غدهای را خارج کنید. پزشک باید اینقدر حاذق باشد که رگهای عصبی دست را قطع نکند. در اکوسیستم هم شریانهای حیاتی پیوند عجیب و غریب و پیوستهای با هم دارند که هرکدام از اینها را اگر قطع کنیم و از بین ببریم باعث میشود اکوسیستم خاصیتش را از دست دهد و مورد تخریب قرار بگیرد. پس این موارد بسیار حساس، پیچیده و فنی هستند و نیاز به نظر متخصصان و تحقیقات علمی دارد. صرف اینکه یک نفر بیاید و بگوید این کار باید بشود و بقیه هم بدون مطالعه و تحقیق پشتش قرار بگیرند که مشکلی حل نمیشود. در این مورد باید یک تیم متخصص تحقیق کند و هزینه و فایدهها را بررسی کند. البته توسعه هم امری اجتنابناپذیر است. جامعه هم نیاز به شغل دارد. جاده میخواهد که تردد کند و سریعتر به مقصدش برسد ولی تمام اینها باید با کمترین هزینه باشد. هم باید توسعه مورد توجه قرار بگیرد و هم اکوسیستم و محیطزیست. ما باید داراییهای طبیعیمان را برای نسلهای بعدی هم باقی بگذاریم. اگر مسائل آنی و زودگذر را فقط مورد توجه قرار دهیم و به مسائل آتی بیتوجه باشیم تکلیف باقی اکوسیستمها هم میشود سرنوشت دریاچه ارومیه. میشود زایندهرود. میشود کمبود آب. میشود افزایش سرطان و بیماریهای دیگر.