شماره ۱۵۶۶ | ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۹ آذر
صفحه را ببند
گفت‌وگوی «شهروند» با «سیدهادی ‌موسوی» ‌معلم‌هنر و طلبه فعال‌مجازی
می‌خواهیم آیه ها را نقاشی کنیم

حسام خراسانی | همه ما معمولا  یک تصویر و برداشت مشخص از معلم داریم. اما برای یک لحظه فکرش را بکنید معلم‌مان یک روحانی باشد، آن هم معلم درس هنر. «سید‌هادی موسوی»، طلبه درس خارج‌حوزه علمیه قم روحانی‌ای است که سعی دارد، آیات‌قرآن را با بهره‌گیری از هنر طراحی و به کودکان آموزش دهد. این طلبه جوان از نوجوانی همراه با آموختن علوم‌‌دینی ، اصول‌طراحی را نیز فرا گرفته و حالا نزدیک به پنج سال است که در فضای مجازی و حقیقی با عنوان طللبه هنرمند فعالیت می‌کند. او در موسسه زبان  حوزه‌علمیه درس‌خوانده و حالا در همان موسسه هم تدریس می‌کند. «سیدهادی» یکی از نخستین ادمین‌های صفحه‌‌های هنری- قرآنی در فضای‌مجازی هم است. صفحه‌هایی  با عنوان‌های  آیه‌گرام و دعاگرام و حدیث‌گرام که حالا این صفحه‌ها در حدود 200‌هزار بازدیدکننده دارد. این طلبه جوان درحال حاضر در حوزه علمیه قم هم مسئولیتی‌ در حوزه رسانه دارد. «شهروند» با او  گفت‌وگویی داشته است. در این گفت‌وگو این معلم هنر و فعال‌ فضای‌مجازی از شکستن تابوی حضور طلبه‌ها در این فضا
حرف می‌زند.
  «آموزش قرآن به کودکان غیرایرانی با بهره‌گیری از هنرنقاشی»؛ چه شد که تصمیم به چنین کاری گرفتید؟
چند ماه پیش از یک مدرسه‌ در قم با من تماس گرفتند و گفتند که ما مدرسه‌‌ای برای کودکان غیرایرانی هستیم و به استاد هنر نیاز داریم. به نظرم آمد، ظرفیت بسیار خوبی است، حضوری رفتم تا از نزدیک بیشتر با محیط آشنا شوم. یک فرصت فوق‌العاده برای من بود، ایده‌های بسیاری داشتم و می‌توانستم در بستر این مدرسه عملی کنم، بسم‌الله گفتم و قبول کردم.
  دقیقا چه ایده‌هایی؟
ما می‌خواهیم آیات قرآن را نقاشی کنیم، بهتر بگویم هنر با رویکرداسلامی. اما مشکل اینجاست وقتی شما هنراسلامی را در جست‌وجوگرها سرچ می‌کنید بیشتر مقالات سنگین و تئوری  را می‌بینید. این مفاهیم را چطور باید به کودکان 7 تا 10 ساله آموزش می‌‌دادم؟ قرار بود، بچه‌ها با توجه به معنی و شأن نزول آیه‌، آیات را نقاشی کنند. این به این دلیل بود که بچه‌ها بیشتر با آیات قرآن همراه شوند. البته دانش‌آموزان این کلاس از پیش با مضامین دینی آشنایی مختصری داشتند، خیلی‌هایشان حافظ  بخشی از قرآن بودند.  خودشان می‌آمدند و می‌گفتند:«من دوست دارم این آیه را نقاشی کنم.» گاهی هم با توجه به شناختی که از روحیات و اخلاقیات یک دانش‌آموز داشتم آیه را به دانش‌آموزان تکلیف می‌کردم. استقبال بچه‌ها هم از این موضوع عالی بود. حتی والدین بچه‌ها هم در طراحی‌ها مشارکت داشتند. من عادت دارم به همه 20 بدهم چه والدین، چه دانش‌آموز (باخنده). البته یک وقت برداشت نکنید که ما غافل از اصول طراحی بودیم، سعی‌ می‌کردم اصول‌حرفه‌ای را در یک محیط دوستانه در طول کلاس به دانش‌آموزان ارایه دهم.
  در مورد این مدرسه، بیشتر حرف بزنیم.
در این مدرسه دانش‌آموزان از کشورهای مختلف مثلِ استرالیا، اندونزی، هندوستان و کشورهای قاره آفریقا حضور دارند. 80‌درصد دانش‌آموزان هیچ آشنایی با زبان و ادبیات فارسی ندارند و اصلا نمی‌توانند ارتباطی با  فارسی‌زبانان برقرار کنند. به همین دلیل هم زبان رسمی این مدرسه زبان انگلیسی است.
  این موضوع کار را سخت نمی‌کند؟
در اوایل فعالیت، این موضوع مقداری کار را برای من سخت کرده بود، چون من با دایره لغات حوزه کودک و هنر آنچنان مسلط نبودم و بیشتر مطالعاتم در زبان‌انگلیسی در بخش مطالعات‌اسلامی بود.
  برخورد دانش‌آموزان نسبت به حضور یک روحانی با عنوان معلم چطور بود؟
این موضوع حتی برای من هم یک چالش بود. تصور من از معلم هنر در دوره دانش‌آموزی مردی با موهای‌فر، عینک‌گرد و سبیل بلند است که آستین پیراهنش هم کمی رنگی شده، معمولا همه ما هم چنین تصورهایی از معلم هنر داریم. ببینید هیچ‌کس در میان ما تصورش از معلم هنر فردی با ظاهر یک روحانی نیست! نخستین روز حضورم در سرکلاس هم بچه‌ها همین تصور  را داشتند. بلافاصله پس از حضورم سَرو صدا کردن که «آقا» این‌جا کلاس قرآن نیست و کلاس هنر است. من هم که از قبل انتظار  چنین برخوردی را داشتم بلافاصله پاسخ دادم، ما هم آمدیم نقاشی بکشیم، البته قرآن را نقاشی کنیم. همان لحظه  برای بچه‌ها یک باب اسفنجی کشیدم و دیدند انگار  این حاج‌آقا ظاهرا یک چیزهایی بلد است. به همین منوال حرکت کردیم و کم‌کم کارمان جدی جدی شد، شدیم یک معلم.

 


تعداد بازدید :  685