روی کار آمدن شهردار جدید تهران به اندازه کافی حاشیه و جنجال داشت، اما هنوز گرد و غبار این جنجالها نخوابیده، انتشار تصاویری از او که با دوچرخه به سمت ساختمان بهشت میرفت، ماجرای تازهای شروع کرد. البته پیروز حناچی در روزهایی که سرپرست شهرداری تهران بود هم یک روز با مترو به محل کارش رفت تا از نزدیک وضع حملونقل عمومی را ببیند و با شهروندان هم حرف بزند، اما دوچرخهسواریاش و پیوستن به کمپین سهشنبههای بدون خودرو، آن هم در دو هفته پیدرپی باعث شد که واکنشهای مختلفی دریافت کند. بیشتر کاربران شبکههای مجازی از این کار شهردار جدید تهران بهعنوان شروع فرهنگسازی استقبال کردند. این استقبال تا حد زیادی هم تحتتأثیر محبوبیت حناچی در شبکههای مجازی بود. عدهای هم این کار را نمایشی اعلام کردند و از او خواستند که سراغ کارهای اساسیتر برود. واکنشها به اهالی فضای مجازی و کاربران عادی ختم نشد؛ کمکم چهرههای دیگر هم درباره این کار شهردار تهران اظهار نظر کردند. بیشتر این واکنشها مثبت بود و حتی بعضیها مثل فراهانی، عضو شورای شهر تهران اعلام کردند که مانند او به کمپین سهشنبههای بدون خودرو میپیوندند، اما مخالفتها بیشتر به چشم آمد؛ مثلا صادق خرازی که یکی از دیپلماتهای سابق کشور است، در اینستاگرامش، زیر عکس حناچی نوشت: «خدا کنه عوامفریبیهای هیجانی پایان بگیرد. روزی نخستوزیر یک کشور اروپایی دیر به پارلمان رسید و در اعتراض نمایندگان گفت: نخستوزیر شما مشغول واکسزدن کفشهایش بود. به این نخستوزیر بایست افتخار کنید. رندی از نمایندگان مجلس گفت خاک بر سر کشور و نخستوزیرش که کشورمان را علاف ۲ لیر پول و پرداخت آن کرده است. مرد حسابی پول واکس کفش تو را میدهیم، کشور را که در زمان جنگ است، درست اداره کن. جناب شهردار لطفا به داد شهر و حرمانهایش، به داد مردم و گرفتاری ایشان برسید بهدنبال این عوام ...ها نباشید. اگر خوب کار کنید مردم نیک داوریتان میکنند.» اگرچه خرازی به جای عوامفریبی نقطهچین گذاشته بود، اما در قسمت هشتگها بیشتر از متن از خجالت حناچی درآمد. یکی دیگر از منتقدان هم غلامحسین کرباسچی، شهردار سالهای دور تهران بود که او هم در اینستاگرام به حناچی حمله کرد و نوشت: «ای کاش آقای حناچی به جای دوچرخه، صبح زود بدون ترافیک با ماشین میرفت در دفتر کارش و پیگیری و تلاش میکرد که زودتر صدها واگن معطل مانده مترو به خطوط مترو ملحق شود که صدهاهزار مسافر مترو راحتتر و سریعتر برسند و دهها هزار اتومبیل کمتر بیرون بیایند.»
چند ساعتی از این انتقادها نگذشته بود که خود منتقدان مورد حمله قرار گرفتند؛ مثلا حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و عضو حزب اتحاد ملت خطاب به کرباسچی به تلاشهای حزب او برای به دست گرفتن شهرداری تهران کنایه زد و نوشت: «جناب کرباسچی صاحب تجربه طولانی مدیریت است. برابر متن اینستاگرامی ایشان، گویا الان «صدها واگن معطل مانده مترو» به این بستگی دارد که جناب حناچی با دوچرخه به شهرداری نیاید و صبح زودتر با ماشین بیاید، آنگاه مشکل ترخیص این واگنها حل میشود! من اگر جای جناب کرباسچی باشم، به جای حساسیت روی اقدام بجا و ابتکاری حناچی، از این مواظبت میکردم که خدایی نکرده، حزب کارگزاران به حزب «تضعیفکننده شهرداران منتخب شورای شهر پنجم» معروف نشود.»
محمد فاضلی یکی دیگر از اساتید جامعهشناسی که یکی از چهرههای فضای مجازی هم هست، حرفهای کرباسچی را بیجواب نگذاشت و در عین حال که او را مبدع سبک بتونیسم و ساخت و سازهای افسارگسیخته نامید، نوشت: «توسعه مترو معطل پیگیری نیست، موانع دیگری دارد از اقتصاد حملونقل تا سیاست شهری. تفکری در پس ذهن برخی مدیران سنتی هست که هر کس خروسخوان بیاید و دیرهنگام برود، مدیر خوبی است. مدیران بسیاری هستند که روزی شانزده ساعت یا بیشتر کار میکنند، آخر هفته هم کارتابلهایشان را به خانه میبرند، اما یک تصمیم درست نمیگیرند و اصلا وقتی برای فکر کردن، خواندن و برگزاری چند جلسه معدود، اما کارآمد ندارند. ساعات کار بسیار، نشانه مدیر خوب بودن نیست.»
خلاصه تا همین الان هم حرف و حدیثها درباره رکابزنی شهردار تهران جریان دارد و احتمالا سهشنبه هفته آینده با انتشار عکسهای جدید باز هم داغ خواهد شد.