مهتاب جودکی| «بَت گوران»، پرستشگاه هندوها، بُغ کرده در گرمای بازار روز بندرعباس. سالها پس از بازگشت هندوها، تصویر بازمانده خدای «کریشنا» رنگ باخته، گچهای دیوارها ریخته و طرح ساعتی که عقربههایش همیشه روی وقت نیایش تنظیم بود، به سفیدی میزند. «معبد هندوها»، بازمانده 87 ساله، نهنگ تنهای بندر است. در گوشهای از خیابان، پاساژهای شلوغ و ساختمانهای بلند دورهاش کردهاند و جز اندک گردشگرانی که به هوس خوردن غذای محلی از حیاطش میگذرند، میهمان چندانی ندارد. معدود تندیسها در سکوت معبدی که اکنون فقط گنبد و چند نقاشی دیواریاش اصالت گذشته را دارند، بست نشستهاند. میراثفرهنگی با تمام انتقادات سفیدکاری دیوارهای بیرونی را به پایان رسانده و برای ادامه مرمت، لنگ بودجه است. دو اتاقک معبد را هم به یگان حفاظت سپردهاند و درشان قفل است. مدیر قبلی میراثفرهنگی هرمزگان را به دلیل اتهام مالی بازداشت کردهاند و یک ماهی است مدیر دیگری از راه رسیده که خبر تازهاش، شاید خبرِ بد دیگری برای معبد است: «میخواهیم معبد را مرکز فروش صنایعدستی کنیم.» بت گوران جز آنچه از تاریخ حضور هندوها برای گفتن دارد، روزگاری خانه کودکی و جوانی ابراهیم منصفی، شاعر و آوازهخوان شناختهشده هرمزگانی بود. اما کاربری تازهای که برایش تعریف شده، هیچ سنخیتی با آن ندارد. این تمام ماجراست. معبد، نهنگِ تنهای دور مانده از دریاست و آوازی شبیه این ترانه منصفی در گلو دارد: «مَوا برم تنها بَشُم/ تنها فقط با سایَه خو/ ساعت تلخ رفتِنِن/ مه خوب اَفهمُم غایَه خو»*
معبد بدون صورت
خلیجفارس، راه آبی پررفتوآمد هندوها بود. این بود که بازرگانان هند پرستشگاه بَت گوران را 87سال پیش ساختند؛ در زمان حکومت محمدحسنخان سعدالملک حاکم وقت بندرعباس. معبد اواخر دوران ناصرالدینشاه ساخته شد و زمان حکومت مظفرالدینشاه به بهرهبرداری رسید.
بت گوران یک اتاق چهارگوش میانی است که گنبدی روی آن سوار شده. گنبد با آن همه مقرنس، شبیه هیچ گنبدی در ایران نیست؛ نمونهای است از یک معبد هندی با طاقچهها، قابها، محراب و چهار راهرویی که روزگاری زوار به دور آن میچرخیدند و حجرههایی که بتها توی آن نشسته بودند. بعضی دیوارها از نقاشیهای مذهبی پر است و بعضی دیوارها که قبلا از نقش و نگار پر بود، حالا سفیدِ سفید شده. ملات بنا لاشه سنگ، گل و ساروج، سنگهای مرجانی خاک و گچهای ضخیم ماده و گچ لویی است. بت گوران را که بنای منحصربهفرد بندرعباس است، سال 1377 به شماره ۱۹۹۹ در فهرست آثار ملی ثبت کردند.
اکنون 87سال بعد از آنکه بازار هندوها در بندرعباس از رونق افتاد، نقاشیهای روی دیوار کمرنگ شده و تغییر رنگ داده و گچها ریخته. پونزها توی دیوارها فرو رفتهاند و اتاقهای سمت شرقی در محاصره نیروهای یگان حفاظت میراثفرهنگی است؛ صورت معبد، صورت سالهای پیشش نیست.
پیشتر، مسئولان میراثفرهنگی استان گفته بودند که برای مرمت نقاشیها منتظر چاپ کتاب فخری دانشپور پرور هستند؛ یکی از پژوهشگران هنر و باستانشناسی که جامعترین اطلاعات را در مورد معبد هندوها جمعآوری کرده و عکسهایی از 40سال قبل دیوارهای معبد دارد. سرپرست پیشین اداره که حالا برکنار شده، گفته بود که مرمت این نقاشیها را به دانشگاه هنر تهران خواهند سپرد. مدیرکل جدید اما از این برنامه خبر ندارد.
گمشده در شلوغی پاساژها
معبد هندوها چندین و چند ویترین دارد که با گردنبندها و دستبندهای هندی، مجسمههای ساختهشده از عاج فیل و ظرف و ظروف پر شده است؛ هیچکدام آنها تاریخی نیستند. مامور یگان حفاظتی که در معبد نگهبانی میدهد، امیدی به رسیدگی به بنا ندارد. او گذشته معبد را تصویر میکند که «شهرداری بندرعباس تبدیلش کرده بود به انبار و همه چیز را در هم ریخته بود.» مامور دل پردردی دارد از تخریب خانههای تاریخی بندر عباس و بعضی مدیران که هیچ کاری برای میراث این دیار نکردند و دست آخر به اتهام مالی بازداشت شدند. «این سیتی سنتری که اینجا رفت بالا چه بود؟ آن پاساژ ستاره جنوب چطور توی آسمان سبز شد؟ چرا کسی جلوشان قد علم نکرد؟ همه فقط تماشا کردند که معبد وسط این همه شلوغی گم بشود.» بازمانده تنها، در محاصره ساختمانهای کوتاه و بلند است و گمشده میان بازار روز بندرعباس، رستورانها و آبمیوه فروشیها.
«ساختوسازها مال خیلی وقت پیش نیست، همین یک دهه اخیر اتفاق افتاده و حریم منظری اثر را خدشهدار کرده.»رضا برومند، مدیرکل جدید میراثفرهنگی استان هرمزگان اینطور میگوید و از برنامههای تازه حرف میزند: «برای حریم آثار و ساختوسازها برنامه داریم. در جلساتی با شورای شهر به آنها پیشنهاد دادهایم طوری عمل شود که بندرعباس از جهت حفظ حریم الگوی استان باشد؛ حرایم آثار تاریخیاش بیش از پیش باید رعایت شود. جلسهای دیگر به موضوع ساختمانهای اطراف خواهیم پرداخت، تا فراتر از قانون عمل کنیم.»
اما حتی خود اداره میراثفرهنگی هم به حریم معبد رحم نکرده و بخشی از فضای حیاط را به رستوران و فروشگاههای صنایعدستی که البته جنس چینی هم در بساطشان دارند، واگذار کرده است. این پاسخ مدیرکل است: «سازههای موقتی که وجود دارد هم قبلا واگذار شده و حالا تا پایان قراردادشان 5، 6 ماه فرصت باقی مانده. ما اجازه اسکان دایم در اثر نمیدهیم. احتمالا تمام آن بخش را به صنایعدستی اختصاص خواهیم داد.» او یک ماهی است در این سمت قرار گرفته و از اتاقهای معبد که در قرق نگهبانی است، بیخبر.
مرمت 50درصدی با حاشیههای فراوان
مرمت بت گوران، کم حاشیه نداشت. کارشناسان و فعالان میراثفرهنگی در یکی دو ماه اخیر مدام بابت بکارگیری مصالح صنعتی به جای مصالح سنتی اخطار دادند و به متن قراردادی تکیه کردند که بر بکارگیری مصالح سنتی تاکید داشت. مدیرکل برکنارشده، قبل از اینکه به انتقادات درباره مرمت بنای معبد پاسخ بدهد، گفته بود که سفیدکاری را قبل از مدیریت او انجام دادهاند.
اشکان مختاری، مدیرکل پیشین میراثفرهنگی هرمزگان گفته بود سال 96 برای مرمت معبد هندوها صدمیلیون تومان هزینه شد و امسال صدمیلیون تومان دیگر برای همین مقصود در نظر گرفته شده. سه روز پیش اما عباس نوروزی، معاون میراثفرهنگی هرمزگان از پایان مرمت قلعه هندوها در دو ماه آینده خبر داد و گفت: «برای مرمت این قلعه 80میلیون تومان تخصیص داده شده.» به گفته او تعمیر و بازسازی گنبد و دیوارههای این بنای تاریخی تاکنون ۵۰درصد پیشرفت داشته است. مدیرکل جدید هم امیدوار است مرمت تا خرداد سال آینده تمام شود، هرچند «باید برای ادامه کار منتظر بودجه بود.»
بازداشت مدیران میراثی و آشفتگی هرمزگان
«بعد از ماجرای اتهامات مالی و دستگیری مدیرکل هرمزگان، رئیس اداره بندر لنگه و تعداد دیگری از افراد در ادارات میراثفرهنگی، اوضاع میراث هرمزگان بههم ریخته است. همه منتظریم وضع آرام شود، اما همین هفته پیش هم چند نفر دیگر در اداره میراث بازداشت شدند.» ابراهیم رفیعی، فعال میراثفرهنگی استان هرمزگان از نگرانی دوستداران میراثفرهنگی میگوید که تنها محدود به حوال معبد نیست.
مهر ماه امسال اشکان مختاری، مدیرکل پیشین میراثفرهنگی هرمزگان به همراه سه نفر دیگر در این اداره (معاون ادارهکل، سرپرست یکی از ادارات شهرستان و مسئول دفتر مدیرکل) از سوی یک نهاد امنیتی بازداشت شدند و دلیل آن اتهامات مالی عنوان شد.
شنیدههای «شهروند» حاکی از آن است که بخشی از فساد مالی اتفاقافتاده، سندسازی برای خانههای تاریخی و فروش آنها به قیمتهای گزاف به میراثفرهنگی است. رضا برومند، مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان هرمزگان میگوید که اوضاع آرام شده: «دادگاه متهمان تمام شده و الان دیگر کسی در بازداشت نیست و همه افراد به قید کفالت آزاده شدهاند. اوضاع آرامتر شده و ما فعالیتمان را با سرعت و دقت بیشتر انجام میدهیم. این اتفاقات خللی در کارمان ایجاد نکرده است. همه چیز را به قانون سپردهایم.»
خبر تازه؛ معبد را خانه صنایعدستی میکنند
معاون میراثفرهنگی سه روز پیش گفته بود بعد از تکمیل مرمت در صورت تشخیص سازمان میراثفرهنگی این بنای تاریخی با مزایده برای بهرهبرداری به بخش خصوصی واگذار میشود. برومند حالا درباره تغییر کاربری معبد هندوها و تبدیل آن به مرکز فروش صنایع دستی میگوید: «فکر کردیم که باید بین میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری ارتباط برقرار کنیم. وقتی این رابطه در جریان باشد، از ظرفیت معبد یا هر اثر دیگری بیشتر استفاده و باعث رونقش میشود، به همین دلیل بعد از مرمت نهایی معبد میخواهیم این مکان در توسعه صنایعدستی و گردشگری مورد استفاده قرار بگیرد. در همین راستا آثاری را که در سطح استان داریم، به علاقهمندان حوزههای صنایعدستی و گردشگری واگذار میکنیم. برای ما هم معرفی آثار مهم است، هم حفظ آنها. بعد از واگذاری معبد هندوها هم نیروی یگان حفاظت وظیفه حفظ آن را برعهده خواهد داشت، چون ممکن است همه جوانب به درستی رعایت نشود.»
اما چطور درحالیکه میشود در بنایی که تاریخ بلندی از حضور هندوها در ایران دارد و روزگاری خانه ابراهیم منصفی، هنرمند سرشناس هرمزگان بوده، تنها به فروش صنایعدستی بسنده کرد؟ اینها مگر بهخودیخود جاذبهای برای کشاندن گردشگران به بندرعباس و بت گوران نیست؟ یا مگر نمیتوان مرکزی جداگانه بهعنوان خانه صنایعدستی بندرعباس به پا کرد؟ مدیرکل میراث هرمزگان اینطور بیان میکند: «مشترکات زیادی بین فرهنگ بومی مردم بندرعباس و فرهنگ هند وجود دارد و این در صنایعدستی هم پیداست.» مسئولان میراثی چنین طرحی برای رونق گردشگری و صنایعدستی بندر ریختهاند و نمیدانند که در حیاط معبد هندوها صنایعدستی جنوب، هرچند آمیخته به اجناس چینی، فروخته میشود، اما گردشگران بسیاری راهی فروشگاه صنایعدستی فارس در نزدیکی معبد میشوند که این تابلو را بر خود دارد: «صنایعدستی تختجمشید.» برومند خبر میدهد که در عوض اینها قرار است دی ماه امسال شب فرهنگی هند در بندرعباس برگزار شود که هدفش کمک به معبد هندوهاست و بررسی مراودات فرهنگی میان هند و بندرعباس.
واکنش رفیعی، فعال میراث هرمزگان هم این است: «کاربری معبد هندوها مشخص و اینجا شاید تنها مکان باقیمانده از حضور هندوها در ایران است. دیوار سرباز خانهاش پر از نقاشی و طراحی است. پشت معبد برکهای بود که پرش کردند و حالا تبدیل شده به باغچه. همه چیز عوض شده و حالا نوبت تغییر کاربری است. این با ظرفیت معبد جور در نمیآید.»
یادی از «رامی» در معبد
«وقتی پدر و مادر ابراهیم منصفی از هم جدا شدند، او پیش پدربزرگش رفت که نگهبان معبد هندوها بود. ابراهیم، تا 18 سالگی آنجا بود و البته در رفتوآمد به بستک و میناب، محل زندگی پدر و مادرش. سند محکم دراینباره عکسهایی بازمانده از حضور منصفی در معبد است. اصلا حضور در معبد باعث شد او تحتتاثیر مکتب هندوها نام «رامی» را بر خود بگذارد.» مدتی پیش گروهی مستندساز به معبد رفتند تا تصاویری از خانه کودکی و نوجوانی ابراهیم منصفی ثبت کنند. مستند حالا در مرحله صداگذاری است و 10 روز دیگر آماده میشود. اسمش این است: «وا کَس چه؟» یعنی به کسی چه؟ به کسی چه ربطی دارد که من - ابراهیم منصفی- چطور زندگی کردم؟
این دهمین فیلم مستند کامران حیدری، مستندساز شناختهشده است. او سال 94 در مصاحبهای درخصوص برنامه ساخت فیلمی درباره رامی گفته بود: « این پروژه بسیار مهمی در زندگیام است و فکر میکنم اگر آن فیلم را بسازم، مهمترین کار زندگیام را انجام دادهام، چون خیلی عجیب تحتتاثیر این شخصیت هستم. برایم جالب است که هیچ وقت نمیخواسته آدم معروفی باشد. در اتاقش میخوانده و ضبط میکرده، ولی الان همه او را میشناسند.»
او میگوید: «من در فیلمم از روایتهای دوستان منصفی استفاده نکردهام. مشکل اساسی نبود پژوهش دقیق درباره زندگی او است، به همین دلیل من هم به شکل پژوهشی وفادار نبودهام، بنابراین سعی کردهام بین روایتهای متناقض و بر پایه پژوهشهای روایی، روایت خودم را درباره زندگی او داشته باشم.» به گفته او رامی لامکان بود و مدام در رفتوآمد به بستک. چند سال پس از مرگش خانه مادریاش را تخریب کردند و به جایش یک برج ساختند. «حالا در معبد هم با این همه تغییری که رخ داده، پیدا نیست که آیا اتاقی برای او بوده یا نه. البته ابرام خودش هم علاقهای نداشت که جایی را به نامش بزنند، برایش بزرگداشت بگیرند و اسمش را بیاورند.»
حیدری معبد را پیش از این همه تغییر دیده بود: «من سالها پیش اینجا را دیده بودم. زیر دیوارهایی که حالا تمامش سفید شده، پر از نقاشی بود، اما همه را پاک کردهاند. اینجا تغییر اساسی کرده.» از نگاه این مستندساز، واگذارکردن معبد در شرایطی که در تمام این سالها رها شده و سازمان میراثفرهنگی هم نتوانسته به خوبی از پس حفاظت آن برآید، کار درستی است، هرچند فقط در آن صنایعدستی فروخته شود.
*«میخوام برم تنها بشم/ تنها فقط با سایهام/ ساعت تلخ رفتنه/ من زمان رفتنم را خوب میدانم»/ بخشی از ترانه «نهنگ» ابراهیم منصفی