مجید درخشانی نوازنده و آهنگساز
یکی از تفاوتهای انسان با دیگر موجودات، توانایی تجزیهو تحلیل است. بخشی از تجزیه و تحلیلهای روزانه ما ریشه در مقایسه دارد. اشیا، آدمها و آنچه در اطراف است را با هم مقایسه میکنیم و از دل این مقایسه نتایجی برای خودمان، دیگران یا برای مقصودی استخراج میکنیم. مقایسه میتواند در زمینههای متفاوت و مختلف انجام شود اما در این نوشته قصد این است فضای شهری تهران را با شهرهای انگلیس مقایسه کنم. در شهر ما ساختوسازهای بیرویه و ترافیک شهری از آن دست مشکلاتی هستند که همه شهروندان را گرفتار خود کرده است. تهران شهری است که به سرعت نو میشود اما در کنار نو شدن، گویی هیچ منطقی پشت ساختوسازها نیست. در انگلستان وضع متفاوت است؛ آنجا وقتی تصمیم به چند طبقه ساختن ساختمانی میگیرند، ابتدا به خدمات جانبی نظیر دسترسی به بیمارستان، مدرسه، فضای سبز و... اهمیت میدهند اما در ایران برخی افراد تراکم ساختمان را با پول میخرند و در مکانهایی اقدام به ساخت ساختمانهای مرتفع میشود که آیندگان را بهخطر میاندازد؛ یعنی کسانی که میخواهند در ایرانآینده زندگی کنند، با فاجعه عظیمتر از آنچه هست، مواجه خواهند شد. حداقل انتظار این است مسئولان شهری اقداماتی انجام دهند تا نسل آینده صدماتی بیش از آنچه نسل امروز با آن دست بهگریبان است، تجربه نکند.
یکسوی دیگر فضای شهری، ارتباطات انسانی است. اگر در زمینه ساختوساز و مظاهر مدرنیزاسیون، عقب ماندیم اما در زمینه روابط انسانی هنوز وضع وخیم نشده است. روابط خانوادگی در دنیا با شیوع موج مدرنیزاسیون، به سردی گراییده اما خوشبختانه در ایران روابط خانوادگی و اجتماعی هنوز هم مستحکم است. در کشوری مثل انگلستان که طرف مقایسه این نوشتار است، این روابط هر روز، کمرنگ و کمرنگتر شده است. با این وجود در انگلیس بدون دخالت دولت در تمام شئونات زندگی، شهروندان به حقوق هم احترام میگذارند. در ایران بسیاری از مردم همیشه تمام مسئولیت را متوجه دولت میدانند و به همین بهانه از زیربار مسئولیتهای اجتماعی، شانه خالی میکنند. در کشورهای توسعهیافته خبری از توجیههای مرسوم در ایران نیست. با این حال مهمترین موضوعی که بسیاری از متخصصان دلسوز کشور را درباره آینده ایران نگران میکند، ساختمانهایی است که در سالهای آینده قرار است مأوای فرزندان ما باشد. افرادی که در آینده، در این ساختمان مسکن خواهند گزید، به احتمال زیاد با محدودیتهایی درباره امکانات پزشکی، فضای سبز و فضاهای آموزشی مواجه خواهند بود. به نظر میرسد برای حل بسیاری از معضلات که امروز جامعه با آن دست به گریبان است، نیازمند اقدامات ریشهای و آموزشهایی هستیم که از دوران کودکی باید ارایه شود. اگر امروز در اروپا احترام به قانون را شاهد هستیم، به این دلیل است که در آن خطه، کودکان از همان ابتدا تحتآموزش قرار میگیرند و میآموزند قانونمندی را ارج نهند. قانونگریزی رایج در ایران امروز به این دلیل است که از کودکی روابط اجتماعی و خانوادگی را به همین صورتی که هست، آموختهایم. اقداماتی که انجام میدهیم و اخلاق اجتماعی رایج هم به آموزشهایی مرتبط است که از ابتدا تاکنون دیدهایم. راهحل این معضلات آموزش، آموزش و آموزش است. اگر بتوانیم مباحث فرهنگی و اجتماعی را از سنین پایین به کودکانمان ارایه کنیم، شخصیتی قابلدفاع در آنها نهادینه میشود و زندگی برای شهروندان نسلهای بعد بسیار آسانتر از آنچه امروز هست، خواهد بود. در طول سالهای گذشته همواره بین ایران و انگلستان در رفتوآمد بودهام؛ در آنجا زندگی کردهام اما حالا که به ایران آمدهام حس خوبی دارم. بهترین خاطرات من خاطراتی است که در کنار خانواده شکل گرفته است. وقتی در کشور بیگانه زندگی میکنید، دیگر تفاوتی ندارد که چه مقام و مرتبهای دارید. باز هم به جمله معروفی میرسید که میگوید: هیچ جای دنیا وطن آدم نمیشود. حس آرامشی که در خاک وطن دارم در هیچ جای دیگر جهان تجربه نکردهام. وقتی به ایران میآیم، میدانم که کسی در خیابانها به چشم بیگانه مرا نمینگرد.