| طرح نو | واژههایی چون معضلات فرهنگی، آسیبهای اجتماعی، تهاجم فرهنگی و ضرورت فرهنگسازی ازجمله عباراتی است که بخش زیادی از ادبیات فعالان سیاسی و اجتماعی، مدیران و بالاخره رسانههای ما در سالهای اخیر را به خود مشغول کرده و از بس تکرار شده، دیگر تاثیرگذاری لازم را هم ندارد. این واژگان هرگاه با بحران و مشکلی روبهرو میشویم یا فرصت انتخاب در برابر مردم قرار گرفته و باید در انتخابات شرکت کنند، از سوی مسئولان و مدیران بارها و بارها تکرار میشود.
حال سوال این است، کسانی که مدام از ضرورت رفع آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی دم میزنند، چه اندازه از این معضلات اطلاع دارند؟ آیا راهکاری برای رفع این مشکلات دارند؟
ابوالقاسم رئوفیان، دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین به این پرسشها پاسخ داده است. پاسخهای او به سوالات خبرنگار «شهروند» را بخوانید:
بسياري از رسانهها، تحليلگران و كارشناساني كه مسائل مختلف ايران را در سالهاي اخير رصد و ارزيابي كردهاند، معتقدند، ريشه بسياري از مشكلات كشورمان در معضلات و ناهنجاريهاي اجتماعي و كاستيهاي فرهنگي نهفته است. اين كارشناسان تنها كليات موضوع را طرح و ميگويند، ما از معضلات اجتماعي و فرهنگي رنج ميبريم، اما هرگز وارد جزييات نميشوند. از سوي ديگر احزابسياسي نيز تاكنون طرحی که شامل رئوس مشكلات و معضلات اجتماعي باشد، ارایه نکرده و اگر بگوييم نميدانيم اين مشكلات به چند بخش مهم و كلان تقسيمبندي ميشوند، حرف گزافي نزدهايم. حال اين سوال مطرح ميشود كه آيا فعالان حزبي در ايران خود شناختي از معضلات اجتماعي دارند و از نظر آنها مهمترين كاستيهاي اجتماعي كشورمان كدام است؟
براي درمان يك بيماري ابتدا بايد درد را بهدرستي شناخت. بهطور قطع جامعه امروز ما با تهديد و آسيبهاي اجتماعي بسياري روبهرو است كه من مهمترين اين معضلات را در ارتباطات فضايمجازي ميدانم.
متاسفانه بهنظر ميرسد كه حاكميت و مسئولان نظام جمهوري اسلامي بهويژه دستگاههاي متولي امور فرهنگي كشور اعم از مساجد، نهادهاي فرهنگي چون تبليغات اسلامي، وزارت ارشاد، شوراي عالي انقلاب فرهنگي و دیگر نهادها و سازمانهای مرتبط، برای ارتقای سطح آگاهي مردم از خطرات و آسيبهاي استفاده بيرويه و غيرمنطقي از فضاهاي مجازي و آسيبهايي كه اين كار بر سلامت فردي و اجتماعي ما ميگذارد، كار جدي نكردهاند.
بهعنوان نمونه، سوال این است آيا تاكنون رادیو و تلویزیون ما، توانسته جامعه را نسبت به خطرات استفاده از اين فضاهاي كنترلنشده آگاه سازد؟ امروز صدها سايت فارسيزبان، براي ايجاد شبهه در ذهن جوانان ما در حوزههاي مختلف ديني، انقلاب، مذهب و حتي جايگاه روحانيت متحد شده و طبيعي است كه اگر در برابر اين هجمهها بيتوجه باشيم، آسيبهاي جدي را بايد تحمل كنيم.
شبكههاي ماهوارهاي نيز ازجمله ديگر معضلات اجتماعي ما است. بهصورتي كه روزانه حداقل 150 شبكه فارسيزبان عليه اعتقادات و باورهاي نسل جوان ما توطئه كرده و نتوانستيم پاسخي به شبهافكني آنها بهطور دقيق و كامل بدهيم. به اعتقاد من، مهمترين معضلات اجتماعي ما، رهاشدن جوانان در فضاهاي مجازي است.
آيا حزب شما در دستهبندي معضلات و كاستيهاي موجود که بيش از دهها و شايد هم صدها ناهنجاري اجتماعي مانند طلاق، اعتياد، بيكاريجوانان و افراد تحصيلكرده را شامل میشود، به موضوع اينترنت و ماهواره اهميت ميدهد؟
معضلات ديگر هم هست، اما من به مهمترين معضل اشاره كردم. معضل بزرگ ديگر بحث اعتياد است. متاسفانه مسئولان ذیربط در زمينه كنترل و مهار اين پديده زشت كه خدشه به حيثيت نظام وارد كرده، موفق نبوده و كار به جايي رسيده است كه مصرف موادمخدر در كشور توسعه يافته و دامنگير نوجوانان و جوانان ما شده است.
كار به جايي رسيده كه آموزش و پرورش ميگويد، ما نميخواهيم دانشآموزان معتاد را از مدارس اخراج كنيم، چراكه اخراج آنها منجر به رهاسازي افراد معتاد در جامعه ميشود.
هيچكس هم نيست از اين مسئول سوال كند، شما چه كرديد كه اين نوجوان دانشآموز گرفتار اعتياد نشود؟ و حالا كه ميخواهيد او را در مدرسه حفظ كنيد، چه برنامهاي براي كنترل و هدايت او داريد؟
معضل اعتياد تنها در ميان دانشآموزان ما ديده نميشود، بلكه امروز جوانان ما در قشرهاي مختلف بهويژه كارگري و كمدرآمد با معضل اعتياد پنجه در پنجه شده و متاسفانه معمولا هم قرباني اين جنگ نابرابر ميشوند.
معضل اجتماعي ديگر مربوط به مباحث خانواده است. خانوادهاي كه امروز ديگر با واژه طلاق خيلي هم بيگانه نيست. خانوادهاي كه محدود به پدر و مادر شده، اما زندگي اجتماعي خانواده به مراتب مفهومي فراتر دارد. ديگر اولياي مدارس جزو خانواده يك دانشآموز بهشمار نميآيند، چراكه اصطكاك شديدي بين آموزش در مدارس و آموزش در خانواده وجود دارد. معمولا موضوعاتي از سوي پدر و مادر به فرزند آموزش داده ميشود كه در مدرسه خلاف آن گفته و درس داده ميشود يا اينكه در مدارس ما موضوعات و مفاهيمي ترويج داده ميشود كه پدر و مادر اساسا به آن موضوع اعتقادي نداشته و عكس آن عمل ميكنند.
طبيعي است در چنين شرايطي نوجوانان و جوانان ما دچار سردرگمي ميشوند.
آيا حزب اسلامي ايرانزمين براي رفع اين معضلات برنامه مدوني دارد تا اگر روزي كرسيهاي مجلس، دولت و شوراها را در اختيار گرفت، بتواند با ارایه نقشه راه، به مقابله با آسيبهاي اجتماعي و كاهش آنها بپردازد؟
بهطور قطع يكي از دغدغههاي اصلي ما پرداختن به مسائل اجتماعي است. اما چهكاري از دست ما برميآيد؟ منظور از ما حزبهايي مانند حزب اسلامي ايرانزمين است كه هيچ بودجه و اعتباري نداشته و از منبعي ارتزاق نميكنند. اين احزاب با سيلي صورت خود را سرخ نگاه داشتهاند.
احزابي كه اجازه فعاليت اقتصادي ندارند، حق عضويت دريافت نميكنند، يارانه دولتي به آنها اختصاص داده نميشود و خودشان هم نميخواهند از حمايت رانتهاي قدرت بهرهمند شوند تا روزي مجبور به پيروي از چارچوبهاي تعريف شده صاحبانقدرت نشوند، نميتوانند در عمل براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي اقدام كنند.
شما بهعنوان يك فعال حزبي بارها در انتخابات مختلف نامزد شده يا كانديداهايي را به مردم معرفي كردهايد، حال چگونه ميگویید براي رفع مشكلات و كاستيهاي كشور بهويژه در حوزه اجتماعي كاري از اين احزاب برنميآيد. شما حداقل بايد برنامهها و اهداف خود را بهصورت مكتوب تدوين كرده و زماني كه در انتخابات مختلف، از مردم رأياعتماد گرفته يا ميگيرید، اين برنامهها را اجرا كنيد. آيا مردم از احزاب انتظاري به غير از اين دارند يا اساسا مگر كاركرد ديگري براي احزاب تصور شده است؟
من واقعيت را بيان ميكنم. تمام برنامهها و اهداف ما درقالب بيانيهها و مصاحبهها و سخنرانيها بيان شده و غير از اين كار ديگري انجام ندادهايم.
حداقل تئوريپردازي ميكرديد. اين كار كه نياز به بودجه نداشت.
تئوريپردازي كردهايم. اكثر بيانیهها و مصاحبهها و تحليلهاي مختلفي كه داشتهايم در اين راستا است.
با اين شرايط تصور ميكنيد، حزب شما ميتواند در فرآيندي مانند انتخابات، اقشار مختلف مردمي را به يك باور مشترك رسانده و مشاركت آنها براي برخورد با معضلاتاجتماعي را جلب كند؟
با اين شرايط آنگونه كه مطلوب ما است، محقق نشده و با توان و تمكن مالي كه داريم، نميتوانيم اميدوار به جلب مشاركتعمومي باشيم.
عملكرد احزاب ديگر، حتي حزبهايي كه از حمايت مالي مطلوب و گستردهاي برخوردار هستند، چنين تواني ندارند.
دليل ما روشن است و من واقعيت را گفتم. حال بايد از احزابي كه از تمكن مالي خوبي برخوردارند بپرسيد كه چرا در اين راه موفق نبودهاند.
شناخت واقعیت آسیبهای اجتماعی را باید در عرصه عمومی جدی گرفت. مهار آسیبها فقط کار دولت نیست. دولت و سایر ارکان و قوای حکومت و نهادهای مدنی و خیریهها و شهروندان همه باید دست به دست هم بدهند تا مقداری جلو برویم. زمانی وضع آلودگی هوا هم اعلام نمیشد. الان بهدقت اعلام میشود، این گام مهمی است. اگر آمار دقیق این آسیبها در دسترس همه ازجمله کارشناسان نباشد، نمیشود درست آنها را مهار کرد.
در برنامههای سیاسی صداوسیما یکی از خصیصههای مثبتی که برای یک فرد بهطور مرتب مطرح میشود، این است که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست، مثل اینکه کار در احزاب یک کار غیراخلاقی است، در صورتیکه کار در احزاب بهداشتیترین نوع مشارکت سیاسی است که هم شهروندان را به کادر سیاسیحرفهای تبدیل میکند و هم جامعه سیاسی را انداموار و قابل پیشبینیتر میکند.
در رابطه با آسیبهای اجتماعی ما یک مشکل بنیادیتر داریم که باید به آن پرداخت. ارکان مختلف حاکمیت در ایران و همچنین احزاب و فعالان سیاسی ما با یک موضوعی روبهرو هستند که این موضوع برای آنها مشکلاتی را ایجاد کرده و به همین دلیل نمیتوانند توجه جدی و تاثیرگذار در حوزه آسیبهای اجتماعی داشته باشند.