راضیه زرگری| بیایید بپذیریم، اغلب اوقات ما زنها اصرار داریم همه کارها را خودمان انجام دهیم و در همه حال میخواهیم مسئولیت کامل همه چیز بر عهده ما باشد. «نه، نگران نباش، من این کار را انجام خواهم داد.» این عبارتی است که اکثر زنان همیشه در خانه میگویند؛ درست وقتی که فرد دیگری تلاش میکند به آنها کمک کند و این در حالی است که بعدا شکایت میکنیم چرا ما باید همه کارها را انجام دهیم؟ سایت تلگراف، در گزارشی در حوزه سبک زندگی به این موضوع پرداخته که چرا نمیتوان هیچ مسئولیتی از امور خانه را بدون نگرانی به مردان سپرد؟ آیا مردان اساسا برای محول کردن چندین مسئولیت در خانه ساخته نشدهاند یا مقصر اصلی زنان و مادرانی هستند که وسواس زیادی به خرج میدهند و نمیگذارند کاری برعهده همسرانشان باشد؟
این صحنه را تصور کنید؛ مادری که بچههای کوچک دارد از خانه بیرون میرود و همسرش در خانه پیش بچهها میماند. مادر برای اطمینان پیدا کردن از اینکه در غیاب او همه چیز هماهنگ باشد و مشکلی پیش نیاید، همسرش را با لیستی از دستورالعملهای مربوط به همه چیز تنها میگذارد؛ لیستی بلند بالا از غذاها (که بچهها باید بخورند، جایی که در یخچال باید غذاها را پیدا کند و حتی احتمالا چگونگی آماده کردن آن)،کارهای خانه مانند شستن لباسها در لباسشویی (که او میتواند در میان زمانی که از بچهها نگهداری میکند، آن کارها را هم مدیریت کند) و در نهایت اینکه یک عنکبوت سمج در طبقه بالا هست که احتمالا همسرش مایل است او را از خانه بیرون کند.
این لیست به نظرتان آشنا میآید؟ متاسفانه به همین دلیل این سناریو تقریبا همه جا و همه وقت شایع است؛ مردانی که نمیتوانند از پس کارهای مختلف خانه بربیایند. واقعیتی که احتمالا آمازون زمانی که آگهی اخیرش را منتشر کرد روی آن متمرکز شده بود. به ادعای این سایت، یک «تبلیغ جنسیتی» در مورد سخنران هوشمند شرکت اکو پدری را نشان میدهد که تلاش میکند به تنهایی مراقب نوزاد خود باشد. با این حال، او در عین تنهایی، تنها نیست – چقدر عالی و قابل ستایش! – شگفتیهای تکنولوژی مدرن به نیمه دیگر این پدر اجازه میدهد که از طریق الکسا دستوراتی برای ساماندهی امور بدهد. مثلا اینکه «لورا میگوید پلاستیک دندونی بچه در فریزر قرار دارد»یا «لورا یک برنامه بازی برای ساعت 3 بعدازظهر دارد.»
این آگهی باعث بروز واکنشهای متناقض از سوی پدران بوده است که از طریق وب سایت مطرح کردهاند؛ برخی این سخنران هوشمند را مهربان یا تنبل توصیف کردند که آمازون در زمان انتشار این واکنشها نسبت به آن پاسخ نداده است. چیزی که تقریبا همه استفاده کنندگان این سخنگوی هوشمند در وهله نخست اذعان داشتند، پشیمانی بود. شاید در سال 2018 در حالی که در عصر تکنولوژی هستیم، همه فکر کنند بهتر است کلیشههای تاریخ گذشته و قدیمی در مورد ناکارآمدی مردان را دور بیندازیم؛کار کردن آنها هیچ کمکی به کسی نمیکند حتی زنان. همان طور که ویکای بینگام، مدرس دبیرستانی در انگلیس پیش از این در مورد «رفتار کودکانه مردان» صحبتهایی کرده بود؛ اصطلاحی که نه تنها نشان دهنده اسطوره نابسامانی بودن مردان است، بلکه این پیام را به دخترانمان هم میدهد که باید در هر چیزی عالی باشند.
اما او همچنین این را قبول میکند که دوستانی دارد طرفدار این نوع دستورالعملها؛ کسانی که میترسند چیزی را انجام نشده باقی بگذارند.«به ندرت مادری را میشناسم که خودش این کارها را انجام ندهد. البته انتقادها به این معنی نیست که ما نباید از این قابلیت استفاده کنیم. اگر شرکای ما خودشان را به فرمان سخنگو بسپارند، کمتر احتمال دارد پس از فراموش کردن غذای بچه و تعویض لباسش، خانههایشان را به آتش کشیده و بچهها را از دست بدهند. همه اینها مواردی است که ما عمیقا میدانیم ولی چه چیزی باعث میشود ما به دستورالعمل دادن به مردان در کارهای بچه و خانه ادامه دهیم؟» 6 دلیل زیر را بخوانید.
قدرت عادت
با وجودی که تعداد مردانی که از مرخصی بعد از پدر شدن استفاده میکنند به تدریج رو به کاهش است؛ اما هنوز هم در اکثر زوجها، زنها پس از بچهدار شدن، از مدت زمانی مشخص برای مرخصی و استراحت استفاده میکنند؛ این در حالی است که مردها تنها دو هفته مرخصی دارند و بعد از این مدت باید به روال عادی کار برگردند. بنابراین چیزی که در باور همه افراد نهادینه میشود این است که ما زنها به متخصص در مورد کودکمان تبدیل شدهایم و معتقدیم هیچ کس دیگر نمیتواند این رویه را همان طور که باید انجام دهد. با این حال فراموش نکنیم اگر همه چیز کمی متفاوتتر از روال عادی اتفاق بیفتد یا در زمان کمی متفاوتتر از زمان اصلی روی دهد، جهان احتمالا از داخل منفجر نخواهد شد.
احساس گناه
وقتی بچه کوچک دارید اغلب از بسیاری از میهمانیها و جمعهای دوستانه و خانوادگی محروم میشوید. غایب بودن در جمع خانواده وقتی که بچه کوچک دارید، در عین اینکه هیجانانگیز است میتواند به نوعی احساس گناه و تحریک عصبی منجر شود. ما زنان دوست داریم این گناه را با کنترل همه اموری که باید در خانه انجام شود، تسخیر کنیم. حتی زمانی که بسیار دورتر از خانه و کارهای خانه باشیم. از این رو دستورالعملها، لیستها و دستورات تنظیم میشود و زمانی که از خانه خارج میشویم و خداحافظی میکنیم در حالی که از لیست کردن همه چیز مطمئن هستیم، احساس فوقالعاده بیپروا بودن را تجربه میکنیم.
یادگیری با نمونه و مثال
اغلب ما در فرآیند رشدمان شاهد کارهایی بودهایم که همه مادران انجام میدهند. من خودم شاهد مجموعهای از فهرست دستورالعملها از طرف مادرم بودم که نه تنها برای پدر بسیار از خود راضیام بود، بلکه برای فرزندان بزرگتر خانواده نیز وظایفی را تعریف میکرد. به عنوان مثال، مادرم برخی از موارد مورد نظرش را در قالب تکههای بریده شده از یک روزنامه به دیوار چسبانده بود تا امیدوار باشد در طول روز نگاهی به آن میاندازیم. (مثلا در حاشیه یک بخشی از گزارش در مورد مضرات استفاده از مواد مخدر یا چیزی شبیه به آن.) همه ما آموختهایم که به درایت بیحد و حصر مادر بستگی دارد که تا امروز هنوز فرزندان بزرگ خانواده به او زنگ میزنند و میپرسند که با یک قطعه سینه مرغ چه باید بکنند یا در چه مدت زمانی میتوانند مواد را در فریزر قرار دهند.
اعتیاد به کنترل کردن
بیایید بپذیریم، گاهی اوقات ما فقط میخواهیم مسئولیت کامل همه چیز بر عهده ما باشد. «نه، نگران نباش، من این کار را انجام خواهم داد.» این عبارتی است که اکثر زنان همیشه در خانه میگویند درست وقتی که فرد دیگری تلاش میکند به آنها کمک کند؛ این در حالی است که بعدا شکایت کنیم که ما باید همه کارها را انجام دهیم. این درست شبیه به داشتن کیک و خوردن آن است؛ما نه تنها آن را میخوریم، بلکه مواد تشکیل دهنده برای آن را تهیه کرده، آن را می پزیم و بعد از خوردن ظرفهایش را هم میشوییم. گاهی اوقات ما حتی وقت نمیکنیم کیک را بخوریم؛ در حقیقت، ما بیش از حد مشغول پرواز کردن بر روی همه امور هستیم.
بالا گرفتن نگرانیهای اخلاقی
تنظیم لیست دستورالعملها زمانی که بیرون میرویم، به این معنی است که به دیگران بگوییم زمانی که بیرون از خانه هستیم چگونه باید لیست دستورالعملها را نوشته و آماده کنیم. به بیان دیگر آنها میآموزند که بر اساس لیست کارها را انجام دهند. در حالی که اگر این لیست از اساس وجود نداشته باشد تصور ما این است که هرج و مرج مطلق روی میدهد و زمانی که به خانه برمیگردیم فقط چشم میگردانیم تا خرابکاریها را پیدا کنیم. یعنی حتی ما نمیتوانیم بدون نگرانی از اینکه گوشتها در غذا میپزد یا نه، خانه را ترک کنیم.
وقتی نمیتوانیم به خودمان کمک کنیم
شوهرم گاهی از منزل کارهایش را انجام میدهد و من اغلب مجبورم خودم را از اینکه به او بگویم برای ناهار چه بخورد، نگه دارم. میدانم او یک مرد بالغ است و میداند غذا کجا است. با این حال من نگرانم شاید نتواند ناهارش را پیدا کند.