شماره ۴۳۷ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۵ آذر
صفحه را ببند
یک گپ متفاوت با ابوالفضل جلیلی؛ البته جلیلی طبق معمول متفاوت بود، نه ما
اونایی که سوار اتوبوس نمیشن!

علی پاکزاد خبرنگار گروه طرح نو

برخی از کسانی که فیلم‌هایش را دیده‌اند می‌گویند در فیلم‌هایش شاعری می‌کند. ابوالفضل جلیلی، کارگردان جهانی سینمای ایران همیشه با اوضاع و احوال جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پیش رفته است. فیلم‌های او، غیرتجاری هستند و معمولا به مسائل اجتماعی، به‌ویژه مسائل مربوط به نوجوانان می‌پردازند. جلیلی تاکنون جایزه‌های بین‌المللی متعددی ازجمله جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز، جایزه پلنگ نقره‌ای جشنواره لوکارنو و جایزه بهترین فیلم جشنواره «دوربان» را به‌دست آورده است. نکته جالب توجه در مورد فیلم‌های این کارگردان این‌ است که تاکنون هیچ‌کدام از 14 فیلم ساخته شده توسط جلیلی مجوز اکران در خاک ایران را نگرفته‌اند. جلیلی در گپ و گفتی خودمانی و البته اجتماعی با «شهروند» پاسخ تمام سوالات ما را با شعر شاعران پارسی گوی ارایه داده، چنان‌که ما هم مثل شما که این گفت‌وگو را می‌خوانید شوکه شدیم. با این گفت‌و‌گو همراه شوید لطفا ...

 

 حال و هوای این‌ روزهای شما چطوره؟
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز گم‌شدن گاه‌‌به‌گاه خیالی دور،
که مردم به آن شادمانی بی‌سبب می‌گویند
با این همه، عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندگی می‌گذرم که نه زانوی آهوی بی‌جفت بلرزد
و نه این دل ناماندگار بی‌درمان
تا یادم نرفته است بنویسم،
حوالی خواب‌های ما‌سال پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آن‌جا پر از هوای تازه بازنیامدن است.
اما تو لااقل حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا شبیه شمایل شقایق نیست.
بخشی از یک شعر بلند
«سیدعلی صالحی»
  حال و هوای شهرمون چی؟
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هرچه ما را لقب دهند آنیم
گر بدانند و گر ببخشایند
ره به‌جای دگر نمی‌دانیم
بخشی از یک غزل بلند
«سعدی»
  حال جامعه این روزها قابل قبوله؟
صلاح مملکت خویش، خسروان دانند
 چرا وضع اینجوره؟
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
«مولوی»
 برای وضعی که در آن قرار داریم هرکدام از ما چه مسئولیتی داریم؟
من همان‌ روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم
«سعدی»
 باید چه کار کنیم؟
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق، جهان می‌توان گرفت
«حافظ»
 جالب شد برام بدونم که این روزها بیشتر به چه چیزی فکر می‌کنید؟یعنی فکرتون درگیر چیه؟
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی
گره از کار فرومایه ما بگشایی
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
من به جان آمدم اینک تو چرا نمی‌آیی
«فخرالدین عراقی»
 آیا تا حالا تصمیمی را جهت کاری گرفتید که بعدا به آن انتقاد کنید؟
هرچه گفتیم، جز حکایت دوست
در همه عمر، از آن پشیمانیم
سعدیا بی‌وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم
 چه کاری بوده؟
موقع عبور از خیابان یک‌طرفه اشتباه کردم که هر دوطرف را نگاه نکردم!
 بعد چی شد؟
یه ماشین که دنده‌عقب می‌آمد، کوبیدم به تیر چراغ‌برق
 طوریتون شد؟
طوری نشد برای این‌که راننده گفت اگر طوری هم می‌شد دیه‌شو می‌دادم به همین راحتی.
 خب از عالم فیلمسازی چه خبر؟
چند روز پیش یکی از دوستداران سینما در همین خصوص برام یک پیامک فرستاد که نوشته بود:  
بدبخت‌ها را «مستند» می‌کنند
خوشبخت‌ها را «سریال»
جدایی‌ها را «فیلم‌سینمایی»
منم که هنوز موفق نشده‌ام فیلمی بسازم.
 آخرین فیلمی که اخیرا دیدید چی بود؟ و چه تاثیری روی شما گذاشت؟
چند فیلم کوتاه در یک سانس سینما، تاثیرش این بود که فهمیدم وقتی حرفی برای گفتن نداشته باشی خیلی راحت‌تر میشه فیلم ساخت.
 دغدغه‌های اجتماعی این روزهای شما معطوف به چه موضوعاتیه؟
به موضوعات پیش‌ پا افتاده و معمولی زندگی، چندروزه که دارم فکر می‌کنم به این‌که بیاییم بشمریم تعداد دروغ‌هایی که از صبح تا شب به‌هم می‌گیم و دلیلش را پیدا نمی‌کنیم.
  به‌نظر شما چرا برخی مسئولان نسبت به موضوعات اجتماعی بی‌تفاوتند؟
برای این‌که سوار اتوبوس‌ نمی‌شن، توی صف نانوایی وا نمی‌ایستن، جلوی دکه‌های روزنامه‌فروشی روزنامه نمی‌خونن، برای این‌که خیلی گرفتارند، وقت نمی‌کنند.
 دوست دارید یه چیزی بگید؟
 عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت
«صائب تبریزی»

 


تعداد بازدید :  171