شماره ۱۴۹۸ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۲ شهريور
صفحه را ببند
کتاب سیصدهزاتومانی صابر ابر نایاب شد

حسام حیدری طنزنویس

در ادامه حضور اهالی سینما و سلبریتی‌ها در رشته‌های دیگر هنری و ادبی، این بار خبر رسیده که جناب صابر ابر کتابی سیصدهزارتومانی با موضوع آشپزی و در پنج رنگ مختلف چاپ کرده که خانم‌های خانه‌دار می‌توانند بنابر رنگ‌بندی و دکوراسیون خانه‌شان هر کدام از رنگ‌های کتاب را که خواستند، انتخاب کنند. مثلا به این گفت‌وگو در کتاب‌فروشی دقت کنید:  
خریدار: ببخشید یه دونه از این کتاب لاکچریاتون می‌خواستم برای آشپزخونه‌مون ... ما پرده آشپزخونه‌مون سبز فسفریه ... کابینت‌هامون هم نوک‌مدادی ماته ... به نظرتون کتاب چه رنگی بردارم خوبه؟
فروشنده: والا الان رنگ ‌سال آلبالوییه ... یه دونه‌اش رو دارم جلد گالینگور با کاغذ مرغوب ... ضدآب هم هست ... کتاب آلبالویی بگیری خوبیش اینه که اگه مایع ظرفشویی‌تون هم رایحه آلبالو داشته باشه، می‌تونی باهاش سِت کنی ... تازه قابلیت ست‌شدن با سیم‌ظرفشویی و اسکاج هم داره ...
خریدار: آخه من آبمیوه‌گیریم مارکش مولینکسه ... می‌خواستم یه چی بگیرم که مدلش با اون یکی باشه ... بعد یه وقت از این کتاب بیخودی‌ها نباشه که دو روز نذاشتی تو آشپزخونه سریع کثیف و پوست‌پوست بشه؟
فروشنده: نه خانم .... «صابر ابر» مارکش خیلی خوبه ... من برا خونه خودم هم از همین مارک بردم ... پسر خوبیه فقط یه خرده غم داره و سریع بغض می‌کنه که اونم به خاطر نقش‌هاییه که بهش دادن ...
در ادامه برای ما سوال شد که حالا این کتاب چی دارد که سیصدهزارتومان قیمت خورده که رفتیم و تحقیق کردیم و فهمیدیم که موضوع کتاب این است که آقای صابر ابر به سی تا شهر سفر کرده و آنجا با مادربزرگ‌ها در مورد غذاهایی که درست می‌کنند، صحبت کرده و این ماجراها را در کتابش نوشته. مثلا در بخشی از کتاب احتمالا آمده: «نگاهی به مادربزرگ کردم و گفتم:   «خان جون امشب می‌خوای شام چی درست کنی؟» مادربزرگ بغضی کرد و با نگاهی سرشار از عشق و امید به من گفت: «ای کارد بخوره به اون شکمت. به بهانه کتاب نوشتن یه ماهه اومدید خونه ما موندید. بابا بسه دیگه. اصلا می‌دونی دلار چنده؟» من از این لطف و مهربانی مادربزرگ بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد.»
همین چهار خط که از کتاب خواندید می‌دانید چقدر قیمتش بود؟ با حساب دلار دوازده‌هزار تومانی اگر حساب کنیم تقریبا حدود پنج‌هزار تومان می‌افتد.
حالا ما به گران‌بودن کتاب انتقاد می‌کنیم، ولی در مورد همین کتاب سیصدهزارتومانی، شما فردا خبر کار کن که «کتاب لاکچری صابر ابر در بازار نایاب شد.» به چند دقیقه نکشیده، مردم هجوم می‌برند و جلو در کتاب‌فروشی‌ها صف می‌کشند و چند تا چند تا کتاب برای آشپزخانه‌شان می‌خرند که خدای نکرده تو سوز و سرمای زمستان بی‌کتاب لاکچری نمانند. بعد یک عده می‌روند کتاب‌ها را احتکار می‌کنند که بعدا با قیمت بیشتر بریزند کف بازار. بعد ناشر اعلام می‌کند که برای تنظیم بازار، تعداد زیادی کتاب (تک‌رنگ فقط سفید یخچالی با حداقل آپشن و بدون زه بغل) را از طریق سایت پیش‌فروش می‌کند. هفتادوپنج‌میلیون نفر هجوم می‌برند که کتاب پیش‌خرید کنند که بگذارند تو انبار برای روزهای پیری و کوری‌شون. خلاصه که آدم‌های باحالی هستیم و همه‌چیزمان به همه‌چیزمان می‌آید و حقیقتش این است که بعضی‌ آدم‌زرنگ‌ها هم خوب اخلاق ما را فهمیده‌اند و دارند عکس‌های اینستاگرام و دورریزهای سفرشان را به ما قالب می‌کنند.


تعداد بازدید :  303