شماره ۴۳۶ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۴ آذر
صفحه را ببند
نهادسازی کاستی فرهنگ جامعه ایرانی

شهربانو امانی نماینده اسبق مجلس

این روزها گفتن این جمله که «باید فرهنگ‌سازی شود» یک رویه و در واقع، یک فرهنگ شده است. باید پرسید فرهنگ چیست و ظرف فرهنگ عمومی را با چه مظروفی می‌توان پر کرد. نهادهای مختلفی که برای فرهنگ‌سازی از بودجه عمومی، میلیاردها تومان پول دریافت می‌کنند، چرا باز هم گله‌مندند؟
آیا فرهنگ از بدو تولد به وجود می‌آید یا خیر؟ آموخته‌های جامعه، خانواده، رسانه‌های مکتوب و سمعی و بصری در فرهنگ‌سازی موثر هستند یا نه؟ این اعتقاد وجود دارد که رفتار و گفتار و مشی و منش حاکمیت، تشکیل‌دهنده و مظروف این ظرف است. لذا ایستادن یک مسئول در قوه مجریه، مقننه و قضائیه و غیره و همچنین رفتار و گفتار او در فرهنگ‌سازی کشور نقش به‌سزایی خواهد داشت. مگر ما همگی با تک تک فرزندانمان صحبت می‌کنیم؟ در گذشته خانواده‌ها، پر جمعیت و دارای فرزندان زیاد بودند، و بسیاری از خانواده‌ها با هم زندگی می‌کردند. در آن زمان فرهنگ‌سازی به شیوه آموزش غیرمستقیم و با نام «تربیت خانوادگی» صورت می‌گرفت. اما امروزه این تربیت در محیط‌های اجتماعی مثل مهدکودک، مدرسه، دانشگاه و اجتماع شکل می‌گیرد. ادبیات یک رئیس‌جمهوری در سیاست‌گذاری‌ها تأثیر عمیق فرهنگی دارد که در میان اقشار مختلف باقی خواهد ماند. در مسیر کار فرهنگی گاهی بحث از ایرادات یا اشکالات قانونی می‌شود اما مشکل ما، قوانین نیست. به‌طور مثال قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور ما وجود دارد و بخش مهم این قوانین بین‌المللی است. اما می‌بینیم که در فرهنگ رانندگی از آنها استفاده نمی‌کنیم و به تعبیر دیگر فرهنگ رانندگی نداریم. این سوال پیش می‌آید که چرا در همه دنیا این قوانین رعایت می‌شوند و در بعضی از کشورها آمار تصادف نزدیک به صفر است. پاسخ این است که آنها به حقوق یکدیگر احترام می‌گذارند و این احترام گذاشتن به قانون بدل شده است.
گفتن حقیقت و راستگویی، در فرهنگ عمومی، تأثیر زیادی دارد. فرهنگ راستگویی با تک تک انسان‌ها زاده می‌شود. مخصوصا ما که معتقدیم مسلمانیم. لقب پیامبر ما راست گو یا «امین» بوده است. اما ببینید کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند خودشان چقدر به آنها پایبندند و آنها را رعایت می‌کنند. هرچیزی آداب و فرهنگ مخصوص خودش را دارد. باید فرهنگ‌سازی را از خودمان شروع کنیم. چرا همه ما منتظریم تا این فرهنگ از دیگران آغاز شود. 26 نهاد مختلف فرهنگی در کشور وجود دارد سوال این است اینها برای فرهنگ‌سازی چه می‌کنند؟ ما باید فرهنگ را در رفتارمان و نه صرفا در گفتار نشان بدهیم.
هر تکنولوژی تازه‌ای که وارد کشور می‌شود آداب و فرهنگ خود را دارد. اگر ما به جای این‌که با رفتار ناصواب موجب قاچاق آنها به داخل کشور شویم، شرایطی را فراهم کنیم که آنها از طریق مراجع رسمی وارد شوند و آداب و فرهنگ و آموزش را هم به همراه خود بیاورند؛ آنگاه می‌توانیم آداب و فرهنگ آن را هم ایجاد کنیم. اما در کشور ما هر تکنولوژی تازه‌ای که می‌آید ابتدا بخش آسیب‌زننده‌اش را با خود به همراه دارد. وقتی صداوسیما نتواند به‌عنوان اصلی‌ترین و موثرترین رسانه، این فرهنگ‌سازی را در میان عامه مردم ایجاد کند نمی‌توان از نهادهای دیگر انتظار این مهم را داشت. مسئول و متولی این فرهنگ‌سازی صرفا دولت نیست. تک‌تک مردم در این پروسه مسئول‌اند. اما آنهایی که در جایگاه قدرت هستند، قطعا تاثیرگذاری ویژه‌ای را در این مقوله دارند. سخنان و رفتارهای عملی رئیس‌جمهوری یک کشور، نمایندگان مجلس و سایر نهادهای بلندپایه، در فرهنگ‌سازی عمومی تأثیرگذار است. دنیا، دنیای رسانه‌هاست. اگر از کسی کوچکترین رفتار بد یا غیرفرهنگی‌ای سر بزند، خبر آن به راحتی در رسانه‌ها پخش خواهد شد.
مهم‌ترین بحث در فرهنگ‌سازی نهادینه کردن نقد در جامعه است. روزنامه‌ها، خبرنگاران، احزاب و همه بخش‌های موثر جامعه، چشم و گوش مردم هستند که باید در جهت نهادینه کردن این فضا گام بردارند. وقتی فضای نقد بسته می‌شود و تهمت و افترا جای آن را می‌گیرد، طبیعتا فضایی به وجود می‌آید که خود مسئولان نیز از آن ناراضی خواهند بود. در کشورهای توسعه‌یافته همه چیز نقد می‌شود و قدرتمندان باید پاسخگوی مردم باشند. در آن‌جا هر سخن و نقدی را به‌عنوان توهین  تلقی  نمی‌کنند.

دولت‌ها به جای نهادسازی و کمک به نهادهای فرهنگی اعم از سیاسی و ...  و رسانه‌های دیداری و شنیداریِ خصوصی به ایجاد، تقویت و حمایت از نهادهای دولتی و حکومتی روی آورده‌اند که خود موجب فسادهای متعدد در کشور شده است و باعث فاصله گرفتن بخش مردمی و خصوصی از نهادهای حکومتی و دولت شده است. عامه مردم تلاش می‌کنند که در هر موقعیتی با رفتار مدنی در مقابل فرهنگ دستوری و اجباری بایستند. مثل اتفاقی که در تشییع جنازه مرتضی پاشایی رخ داد که به نوعی رسانه دولتی را وادار کردند با رفتار مدنی و به صورت مسالمت‌آمیز به خواسته مردم تن بدهد. باید این نکته را به یاد داشت که در هیچ کجای دنیا فرهنگ عمومی با دستور و اجبار نهادینه نشده است. در این کشور نیز نشده و نخواهد شد.

 

 


تعداد بازدید :  212