شماره ۱۴۷۷ | ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ مرداد
صفحه را ببند
نیمه پنهان بناهای تاریخی

سوئدیِ مغموم  | جابر حسین‌زاده|    وقتی قرار شد در سال 1312 پل سفید اهواز را سوئدی‌ها بسازند هیچ کس خبر نداشت که ممکن است قیمت سیمان و آهن و سوخت و قیر و قیف طی کمتر از یک سال ناگهان دوبرابر شود و دولت وقت هم دبه کند و مابه‌التفاوت قیمت مصالح را ندهد و مدیر پروژه سوئدیِ شرکت سازنده خودش را از روی پل نیمه‌کاره بیندازد توی کارون و طعمه کوسه‌ها شود. یک سال بعد، اواسط مرداد 1313 با عقب افتادن پرداخت‌های دولت و تهدید پیمانکار به تعطیل کردن پروژه، شخص مومیایی اول با قطار خودش را از تهران به اهواز رساند و قصد داشت نصف مهندسان پیمانکار را بیندازد توی تنور که با وساطت اطرافیان بی‌خیال شد. تقصیری هم نداشت، آن موقع برای اصلاح امور مملکت، رسم بود چپ و راست ملت را بیندازند توی تنور. مهندس سیف‌الله خانِ مشاور، سرپرست دستگاه نظارت پروژه در جلد چهارم خاطرات خود مربوط به سال 1316 می‌نویسد: «دیروز بازدید داشتیم. فرماندار و استاندار و شهردار و بخشدار و اذنابشان آمده بودند و برای ناهار هم ماندند. تمام هفتصد نفرشان را پیمانکار غذا داد و پول یک ماه پروژه دود شد و رفت هوا. بی‌جنبه‌ها کار را امروز تعطیل کردند و ما هم فی‌الفور نامه فسخ قرارداد را تنظیم کردیم برایشان تا حالشان جا بیاید.» مطابق افسانه‌ای محلی، هر شب حوالی ساعت دوازده، روح مدیر پروژه سوئدی با چند زونکن زیر بغلش و در حالی که یک پایش را کوسه خورده، روی عرشه پل لِی‌لِی می‌کند این‌طرف و آن طرف و عابرانِ ترسیده را خِفت می‌کند و آهسته توی گوششان می‌گوید: «مهندس جان، خبری نشد از پول؟»

 


تعداد بازدید :  267