شماره ۴۳۵ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۳ آذر
صفحه را ببند
نگران کودکانی باشیم که در بیابان متولد می‌شوند

اكبر رجبي مدير جمعيت طلوع بي‌نشان‌ها

نيت طلوع بي‌نشان‌ها براي پرداختن به ايتام اجتماعي باوري است كه بر مبنای انتخاب شدن آدم‌ها شكل گرفته است. هر روز در شهر ما اتفاقات زيادي مي‌افتد، كارتن‌خوابي، زن‌هاي خیابانی و ... در صورتي كه مسئولانی هستند كه هنوز اين مسائل را باور ندارند. البته باور آنها هم فرقي نمي‌كند چرا كه اين پديده‌ها وجود دارند. ما بايد پاي همديگر بايستيم. بنا بر آمار‌هاي دولتي تعداد كارتن‌خواب‌هاي مرد تهران 15 هزار نفر و تعداد خانم‌هاي‌ كارتن‌خواب 1000 تا 3هزار نفر است. تعداد بچه‌هاي كارتن‌خواب آن‌قدر زياد نيست كه نتوانيم كاري انجام دهيم و هر كس با توانايي‌اي كه دارد مي‌تواند بچه‌هاي كارتن‌خواب را سرپرستی كند.  فقط كافي است كه پای کار باشیم و تلاش کنیم. «معین» يك بركت است. او باعث شده كه يك اتفاق بزرگ بيفتد و بتي شكسته شود.
نشانه و علامت ما در طلوع بي‌نشان‌ها يك اثر انگشت است. اين نشانه فقط يك هويت نيست. ما هميشه انگشت‌مان را سمت آدم‌ها گرفته‌ايم و اگر كسي را در خيابان مي‌بينيم تقصير را گردن يكديگر مي‌اندازيم. ما همه چيز را تاب آورده‌ايم، زن كارتن‌خواب را، ريحانه‌ها را؛ اما خريد و فروش بچه در خيابان را تاب نمي‌آوريم. تمام داستان از اول خلقت انسان بوده و آزادگي‌اش؛ پيامبران براي همين آمده‌اند كه انسان آزاده باشد.
من وقتي «معین» را در خيابان ديدم درد نكشيدم. از اين ناراحتم كه خيلي‌ها در خيابان مي‌خواهند «معین» را بخرند. بي‌صاحب بودن يك چيز است كه باعث خريد و فروش آن مي‌شود. خيلي‌ها دنبال خريد و فروش «معین» هستند. نبايد «معین»‌ها خريد و فروش شوند. بايد چرايي اين قضيه را بررسي كرد. چرا «معین»‌ها در خيابان زندگي مي‌كنند؟
ما براي «معین» كاري نكرديم. اين كارتن‌خواب‌ها بودند كه او را پيدا كردند. «معین» در يكي از آيين‌هاي مهرورزي سه‌شنبه‌هاي طلوع پيدا شد. تا مدتي هم بچه‌ها براي او پوشاك و شيرخشك و آب خنك مي‌بردند. البته او براي مدتي گم شد و خانواده‌اش به ما اعتماد نكردند. درحال حاضر شكر خدا «معین» در بيمارستان است و دارد مي‌خندد. او خماري پس مي‌دهد اما لبخند روي لبش است.
يك شب او به همراه مادر و پدرش میهمان جمعيت طلوع بي‌نشان‌ها بود و بچه‌ها او را تمیز كردند و به حمام بردند. «معین» از لذت خوشحالي نمي‌خوابيد و از نور لذت مي‌برد. در صورتي كه قاعده‌اش اين است كه او خماري پس مي‌دهد. «معین» حالا خوشبختانه در بيمارستان است. بايد ديد كه براي «معین» و «معین»‌ها چه كار مي‌توان كرد؟ چه اتفاقي مي‌افتد كه «معین» به وجود مي‌آيد؟ اصلا آنها چه حق و حقوقي دارند؟
درد ما اين است كه عده‌اي در خيابان‌هاي تهران مي‌خوابند كه حق انسان بودن ما ديدن اين آدم‌ها نيست. اين آدم‌ها نه به خاطر بد بودن بلكه به خاطر بي‌تفاوتي ما در خيابان خوابيده‌اند.
تعريف ما از كارتن‌خوابي تنهايي به علاوه تنهايي است. كسي كه همه تنهايش گذاشته‌اند. بايد ديد كه چگونه مي‌شود او را از تنهايي درآورد و به اجتماع رساند. تنهايي به علاوه تنهايي مي‌شود نسل قرباني و نسل قرباني مي‌شود «معین».
تركيب بچه‌هاي كارتن‌خواب را اولين‌بار طلوع وارد واژه‌هاي اجتماعي كرد؛ درست مثل ايتام اجتماعي. زماني دغدغه ما اين بود كه بچه‌هايي سر چهارراه‌ها هستند كه به‌عنوان بچه‌هاي كار و خيابان شناخته مي‌شوند و مشغول گل و فال‌فروشي هستند. اما حالا با بچه‌هايي مواجه هستيم كه دارند در بيابان‌هاي تهران به دنيا مي آيند؛ به راستي آنها چه وضعيتي خواهند داشت؟
10‌سال است كه طلوع بدون وقفه سه‌شنبه شب‌ها بين كارتن‌خواب‌ها غذا پخش مي‌كند و باعث شده كه آنها به ما اعتماد كنند. بسیااري از كارتن‌خواب‌ها حالا پس از بهبوديافتگي در فعاليت‌هاي مختلف اجتماعي حضور دارند.
نكته مهمي كه بايد درباره «معین» به آن توجه كنيم اين است كه حالا چه اتفاقي براي او مي‌افتد. مادر «معین» در مواقع سرزدن به او به ما اعتماد نمی‌كرد، پدر «معین» هم مي‌خواست پاك شود و لبخند «معین» هم همين را مي‌گفت. اما جدا كردن «معین» از مادرش كار سختي بود. ما اصلا با جدا شدن بچه از خانواده‌اش موافق نيستيم اما كار «معین» به جايي رسيد كه سرش را سگ گاز گرفته بود. ما در زمينه مردان كارتن‌خواب مناسب عمل كرده‌ايم اما هنوز در زمينه زنان جاي كار وجود دارد و مي‌توان فعاليت كرد.
ما از 25 غذاي اضافه يك جشن خانوادگي حالا به 3هزار و حتي 10هزار غذا در هفته رسيده‌ايم. اين غذا ما را از پارك المهدي به دروازه غار برد. كم‌كم آدم‌ها زياد شدند و حالا هر سه‌شنبه آيين مهرورزي انجام مي‌شود. حالا ديگر دغدغه‌مان غذا دادن به كارتن‌خواب‌ها نيست و الان دنبال پرسشگري براي رسيدن به پاسخ نسبت به بي‌توجهي آدم‌ها هستيم و با پديده‌هايي مثل بچه‌هاي كارتن‌خواب روبه‌رو شده‌ايم. اين بچه‌ها حقشان زندگي در خيابان نيست. «معین» امروز دارد يك پيام به ما مي‌دهد. بايد قفل اين پيام باز و مفهوم آن مشخص شود. «معین» براي همه ما يك پيام دارد. او بعد از درمان به شيرخوارگاه مي‌رود و مادرش هم براي درمان در يك مركز قرار دارد و سه‌ماه ديگر بيرون مي‌آيد و جايي براي زندگي ندارد و در آن وقت بچه‌اش را از دست داده و به يك پاتوق ديگر مي‌رود و اين قضيه دوباره تكرار مي‌شود.
خانواده كارتن‌خواب بايد يك چتر حمايتي پيوسته داشته باشد. آيا مي‌توان دوباره «معین» را به مادرش رساند؟ «معین» بايد با مادرش زندگي كند. اگر يك بچه بهترين امكانات را داشته باشد اما باز هم نيازمند مهر است. او مادر مي‌خواهد. مادر «معین» بيرون مي‌آيد و با اين وضعيت ممكن است شرايط ويژه‌تري را براي زندگي انتخاب كند.
قانوني در بهزيستي وجود دارد كه مي‌توان متناسب با آن يك مركز آموزش براي كودكان ايجاد كرد، براي بچه‌هاي كارتن‌خواب (ايتام اجتماعي) كه پدر و مادر دارند اما كسي نمي‌تواند آنها را بگيرد هيچ مركزي وجود ندارد. ما نمونه‌هاي بسياري در زمينه كودكان كارتن‌خواب داشته‌ايم از 6 تا 16ساله. آنها بدون چتر حمايتي بزرگ مي‌شوند؛ البته ما توانستيم در برخي از موارد پدر و مادر اين بچه‌ها را به كمپ بفرستيم و خودشان را هم در يك سرپناه امن با مراقبت بزرگ كنيم.
ما به‌عنوان يك شهروند مي‌توانيم مطالباتي داشته باشيم. ما مي‌توانيم پرسشگر باشيم و براي همه گروه‌ها دغدغه ايجاد كنيم. رسانه‌ها در اين ميان مي‌توانند نقش مهمي ايفا كنند و وارد اين جريان شوند. آدم‌هايي وجود دارند كه به كمك ما نيازمندند اما سر چهارراه‌ها نيستند كه ديده شوند بلكه در شكم مادرانشان زندگي مي‌كنند.

 


تعداد بازدید :  303