شماره ۴۳۲ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۹ آبان
صفحه را ببند
امروز به چی فکر می‌کنی
خفه‌ام کن تا تمام شود

نعمت احمدی حقوقدان

در طول روزهایی که گذشت ذهن بیشتر ما معطوف به اسیدپاشی و حوداث به وجود آمده در کوبانی توسط داعشی‌ها است. پدیده اسیدپاشی از 3منظر برایم قابل بحث است. در ابتدا باید به تعریف پدر در خانواده توجه کنیم. تا پدر نباشید نمی‌توانید حس و حال پدرها را درک کنید. خیلی سخت است که پدر دخترش را راهی جامعه کند و شب هنگام با او تماس بگیرند و بگویند روی صورت دخترتان اسید پاشیده‌اند. دلم پر از غم است. جنس غم به وجود آمده از رهگذر این اتفاق، قابل بازگو کردن نیست.
فرض کنید چهره یکی از اهالی خانواده را نیم‌ساعت قبل از بیرون رفتن از خانه دیده‌اید و حالا نیم ساعت از اتفاق دردناک گذشته است. چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهید؟ در این مواقع حدس زدن مکالمه‌ای که بین آسیب دیده و پزشک‌اش در می‌گیرد کار چندان سختی نیست. احتمالا او به پزشک خواهد گفت: «خفه‌ام کن تا تمام شود، تا تمام شوم... وقتی خودم جرأت دیدن چهره‌ام را در آینه ندارم دیگر چه انتظاری می‌توان از بقیه داشت. با شنیدن کلمه آینه چهارستون بدنم می‌لرزد». اسید چیست و چه‌ها می‌برد؟ چه‌ها می‌دهد؟ اصلا با ما چه کار می‌کند؟ همه می‌گویند کارش سوزاندن یک چهره است.
سوزاندن و خردکردن با هم! اما نه؛ این تمام ماجرا نیست. اسید یک تنه خانواده‌ای را به کما می‌برد! به عقیده من ارزش‌های انسانی، چهره و ثروت از مهم‌ترین داشته‌های آدمیان امروزند، بنابراین اسید حداقل یکی از اصلی‌ترین‌ها را از بین می‌برد. خارج شدن اسید از قشری به نام پوست ممکن است ساعت‌ها طول بکشد. در تمام لحظاتی که این ماده شوم در آن قشر حضور دارد، کارش خوردن است و خوردن و خوردن..! پوست را می‌خورد، جان را هم می‌خورد، این اسید...
عصر ما، عصر توحش است و وحشی‌گری. هر انسانی با هر عقیده و طرز فکری زندگی خودش را دارد. حتی اگر کار خطایی از او سر بزند، هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند مجازاتش را تعیین کند. اصلا هیچ‌کس در حد تعیین تکلیف برای دیگران نیست. موضوعات این‌چنینی باعث می‌شود که سوالاتی مطرح شود و پاسخ آن را باید پی‌جویی کرد. البته معتقدم سوال اساسی را باید از پلیس پرسید. پلیس در اتفاقات اصفهان کجا بود؟ چگونه است که شهری مثل اصفهان به این حد از التهاب می‌رسد اصفهان در بحران است و کسی دستگیر نشده است.

 


تعداد بازدید :  86