| مصطفی عابدی |
آب در کنار هوا مهمترین ماده برای زندگی و ادامه حیات بشر است و از حیث کالا بودن از چند جهت با ساير كالاها تفاوت دارد. اول اين كه بدون آب امكان زندگي فراهم نيست و از اين حيث مثل هواست. ولي چون همه جا هوا وجود دارد، لذا بحثي درباره كمبود آن نميشود، درحالیکه کاهش و کمبود آب بسیار مهم است. دوم اين كه نقل و انتقال آب به راحتي صورت نميگيرد، زيرا نياز مصرفي آن به اندازهاي است كه واردات آن جز در موارد خاص امكانپذير نيست. سوم اين كه خرابيهاي رخ داده در مورد اين كالا به سهولت قابل ترميم و جبران نيست. بنابراين هرگونه سهلانگاري درباره منابع آب، خسارات جبرانناپذيري خواهد داشت. ايران از اين رو كه در منطقه خشك و كمآب قرار دارد و از آنجا كه تغييرات آب و هوايي در سالهاي گذشته و آينده، ميزان خشكسالي آن را بيشتر خواهد كرد و بالاخره به دليل نادرستي سياستهاي بهرهبرداری از آب در چند دهه گذشته، در آينده نه چندان دوري با بحران جدي آب مواجه خواهد شد. بحراني كه برخي برآوردهاي بينالمللي حاكي از آن است كه در چندسال آينده، حداقل 3 ميليون نفر از جمعيت كشور به دليل کمبودهای ناشی از وضعيت آب، اقدام به جابجايي و مهاجرت کنند. بحراني كه دير يا زود بسياري از شهرهاي كشور ازجمله تهران و ساير شهرهاي بزرگ را دچار كمآبي خواهد كرد. بحران آب نهتنها اشكالات زيستمحيطي مثل درياچه اروميه يا آلودگي آبهاي رودخانهاي و زيرزميني ايجاد خواهد كرد، بلكه مشكلات امنيتي و مهاجرتي را نيز به وجود خواهد آورد. نه فقط در سطح ملي، بلكه در سطح بينالمللي نيز وقوع اين بحرانها جدي است. شايد اغراق نباشد كه گفته ميشود جنگهاي آينده نه بر سر منابع انرژي بلكه بر سر منابع آب است و در این مناقشات كشورهايي دست بالا را خواهند داشت كه بر منابع آب مسلط هستند. وضعيت امروز عراق و سوریه در برابر تركيه كه بر سر شاخههاي دجله و فرات تسلط دارد، نمونه روشن اين واقعيت است. در كشور نيز مسائلي كه سال گذشته در اصفهان و به دنبال خشك شدن زايندهرود و نرسيدن آب به اراضی پایین دست اصفهان و كنارههاي گاوخوني رخ داد، مشتي از نمونه خروار است. به همين دليل انتظار ميرود كه سياستهاي دولت و در سطح بالاتر حكومت، درباره آب و حفظ منابع آبي كشور هر چه زودتر تدوين و بهعنوان يك محور مهم در برنامه ششم درج شده و بهطور جدی و نه مثل سایر برنامهها، به اجرا درآيد. اگرچه تعيين و تدوين اين سياستها به عهده كارشناسان است، ولي برخي از موارد آن را ميتوان مرور كرد.
1- انتقال و احداث صنايعي كه نيازمند به آب هستند در مناطق ساحلي جنوب كشور. اين مسأله در ابلاغيه سياستهاي جمعيتي نيز مورد اشاره قرار گرفته است. كافي است كه به يك نمونه تخطی از اين محور اشاره شود. طرح فولاد مباركه در اصل بايد كنار خليجفارس احداث ميشد تا آب خود را از دريا تأمين كند، ولي آن را به اصفهان آوردند كه از آبهاي كوهرنگ استفاده كند كه سالانه دهها ميليون مترمكعب از باكيفيتترين آبهاي کوهرنگ كه براي شرب مناسب و ارزشمند است اتلاف شود و پسماند آن نیز محيطزيست منطقه را خراب كند!
2- كشت محصولات آببر هنوز رواج دارد. در حالي كه اين كار به نفع كشاورزي و اقتصاد كشور نيست. ايران ميتواند اينگونه محصولات را از كشورهايي كه آب فراوان دارند خريداري و به جاي آن محصولاتي را كشت كند كه آب كمتري مصرف ميكنند، و حتی قیمت بالاتری دارند. اين كار را بهعنوان واردات آب مجازي ميشناسند. زيرا با چنين سياستي، مقدار زيادي آب به صورت مجازي وارد كشور ميشود. اين سياست در زمينه توليدات صنعتي نیز بايد رعايت شود.
3- سياست يكپارچهسازي اراضي و آبياريهاي مدرن كه مصرف آب و تبخير كمتري دارد بايد در اولويت قرار گيرد. بهويژه اراضي زير سدها كه متاسفانه بسياري از اين اراضي همچنان غيرمفيد ماندهاند. دولت ميتواند با حمايت از آبياريهاي مدرن مثل آبیاری قطرهاي يا باراني يا کشت محصولات گلخانهاي و اختصاص وامهاي مناسب براي اين كار، به حفظ و نگهداري منبع مهم حيات يعني آب كمك كند.
4- سياست نفوذ آب به زيرزمين و حفظ آن ازجمله از طريق احداث آبخوانها، يكي از موفقترين سياستهايي است كه كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. علاقه دولتها و مديران به احداث بناها و طرحهاي عظيم مثل سدها كه معمولا ميتوان هركدام آنها را براي چند بار افتتاح كرد و نوار افتتاحيه را با قيچي بريد، موجب شده كه از اجراي طرحهاي كوچك و مفيد مثل آبخوانداري غفلت شود.
5- تغییر سیاستهای آبرسانی در شهرها از اهمیت زیادی برخوردار است. عدم تفکیک میان آب شرب با آب شستوشو و آبیاری باغچه خسارات سنگینی را بر منابع مالی و آبی کشور وارد کرده است. بررسی اینکه چرا در گذشته چنین اقداماتی انجام نشده نیز به درک وضع نقاط ضعف نظام برنامهریزی ایران کمک میکند.
اينها نمونههايی از سياستهايي است كه موجب حفظ منابع آبي كشور بهعنوان مايه حيات بشر خواهند شد. ولي آنچه كه مهم است، طرح عمومي اين بحث ميان مردم و نخبگان براي ايجاد حساسيت اجتماعي و پيدا كردن راهحلي براي اين عنصر مهم تمدن بشر است. بدون آب تمدن بيمعناست. در آينده نه چندان دور بسياري از تمدنهاي فاقد آب از صحنه تاریخ حذف و از ذهن بشر فراموش خواهند شد. تمدن ايراني به دليل احداث هزاران قنات برای تأمین آب پايدار حفظ شده و مردمان ديگر مناطق نيز به دليل خشكسالي به اين كشور آمدند. بنابر این کاری نکنیم که اتلاف منابع آبی کشور تمدن خود را نابود کنیم.