... این مناجاتها گذشته از تزکیه نفس و روح و تسکین آلام اثرات مفید دیگری نیز همراه داشت، به این صورت که چه بسیار عشاق سوختهدل که مورد خشم و بیمهری معشوقههای نر و ماده خود واقع شده بودند و با همان آهنگهای جانسوز و اشعار مناسب حال، که به گوش آنها میرسانیدند، دلشان به رحم آورده، در میان همان ابیات محلهای ملاقات روز بعد را نیز معین کرده نائل به مراد میشدند!
اگرچه غالب این مناجاتها بدون خودنمایی و جلب اعتبار و تقدیس و تظاهر و ریب و ریا انجام نمیگرفت اما مردمی هم بودند که واقعا این کار را برای رضای خدا و نیت خالص و بیدار کردن خفتگان انجام میدادند، تا آنجا که کسانی هم که صدا و سوادی نداشتند تا مناجات کنند، شمع و چراغ و فانوس جلوی نوشتهها و کتاب مناجات مناجاتکنها میگرفتند و یا در مواقع برف و باران سینی مجمعه بر سر آنها نگاه میداشتند که در ردیف مناجاتکنها درآمده باشند.
این غوغا و هیاهو در سحرها به جایی میرسید که شهر یکپارچه بانگ و فریاد میگردید، تا آنجا که نقلی است: دیپلماتی اروپایی هنگام سحر ماه رمضان وارد شهر میشود، وقتی آن غوغا و ولوله میشنود به گمان آنکه مردم ورود او را به اعتراض برخاسته یا انقلاب شده است بازگشته، فرار میکند!
مناجات را با ریزهخوانی و صدای بم و کوتاه شروع کرده، با خطبهها و مطالبی در نعت رسول اکرم و اولاد منتخب او به تحریر و ترکیب درآورده به دوبیتیهای معروف مناجاتنامه تمام میکردند که از آن جمله بود، مضامین سرلوحههای کتابهای گلستان و بوستان. مانند: شکر و سپاس و نعمت و منت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا و اول دفتر به نام ایزد دانا، صانع و پروردگار حی توانا، و بلغالعلا بکمالهی، کشف الدجا بجمالهی، حسن جمیع خصالهی، صلوعلیه و آلهی و شعر: (ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی - نروم جز به همان ره که توام راهنمایی) و مناجات خمسه و مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری و رباعیات ابوسعید ابوالخیر و عرفای دیگر مانند:
ای آنکه بملک خویش پاینده تویی/در ظلمت شب، صبح نماینده تویی/درهای امید بر رخم بسته شده/بگشای خدایا که گشاینده تویی
ای خالق ذوالجلال، ای بار خدا/تا چند روم دربدر و جای بجا/یا خانه امید مرا در بربند/یا قفل مهمات مرا در بگشا
در هر سحری با تو همی گویم راز/در حضرت تو همی کنم راز و نیاز/بیچارگیام ز حد شد ای بندهنواز/کار من درمانده بیچاره بساز
آنی تو که حال دل نالان دانی/احوال دل شکستهبالان دانی/گر خوانمت از سینه سوزان شنوی/ور دم نزنم زبان لالان دانی
برخیز که عاشقان به شب راز کنند/گرد در دوست جمله پرواز کنند/هر جا که دری بود بشب میبندند/الا در دوست را که شب باز کنند
و در دنباله هر بیت یا مصرع هم کلماتی مانند: یا الله. یا مشکل گشای کل عالم. یا دلیل گمشدگان. یا ارحم الراحمین اضافه کرده، با آن استغاثه و التجا میکردند.
از «طهران قدیم»، به خامه جعفر شهری