در دورانی که زبان عربی بر سر پارسی زبانان و عرصه علم و دانش و ادبیات ایرانیان سایهای سلطهوار افکنده بود، فردوسی شاهکار بیبدیل خود یعنی شاهنامه را به زبان پارسی نوشت و حال شاهنامه به عنوان یادگار قرن چهارم خورشیدی برای ما به میراث مانده است. قرنی که ایران تغییر و تحولات بسیاری به خود دید و عصری که رازی و ابنسینا و بیرونی را به ما ارزانی داشت. شاهنامه با ویژگیهایی که داشت زبان پارسی را زنده و پایدار کرد و حافظ سنتهای ملی و شناسنامه قوم ایرانی شد. شاید بیوجود این اثر، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود میشد و اثری از آن به جای نمیماند. فردوسی قصد داشت با قلمش به مردم یادآوری کند چه بودند و حال چه شدند. او توانست با قلم خود، زبان پارسی را به مردم بازگرداند، هرچند که به دلیل برخی از اشعارش، مورد خشم خلیفه وقت هم قرار گرفت.
فردوسی هنگامی شاهنامه را به نظم کشید که زبان پارسی دستخوش آشفتگی بود. او با سرودن شاهنامه از آشفتگی و افزونی آن جلوگیری کرد. زبان زنده روزگار او پارسی سره نبود، بلکه پارسی دری بود و اگر میخواست تنها از پارسی سره بهره گیرد - که بسیاری از واژگان آن رها شده و مرده بود - شاهنامه همچون بسیاری از آثار ادبی سدههای پیشین از بین میرفت. شاهنامه، برگردانی از چند نثر کهن همچون شاهنامه ابومنصوری است و فردوسی در زمانهای مناسب از واژگان عربی نیز بهره میگرفت تا مردم ایران سخنان او را به آسانی بخوانند و بفهمند. شمار واژگان عربی شاهنامه ۸۶۵ است که چندی از آنها عبارتند از: شمع، صدف، طلسم، طول، عجم، عاشق، عکس، غول، فدا، قیمت، کعبه، لیکن، مدح، مقدس، نحس، نشاط، وحشی، هندسه، یتیم، یقین.
برخی فردوسی را بزرگترین سراینده پارسیگو دانستهاند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس میگویند. تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبیها در برابر ظلم و تباهی است و شاید به واقع از همین روست که فردوسی را حکیم مینامند. فردوسی زبان پارسی را زنده و پایدار نگاه داشت و از میان همه روزهای خدا، 25 اردیبهشت ماه تقویم خورشیدی روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی نام گرفته است.