محمود محرابی
احتمالا در بسیاری از مقاطع زندگی با پرسشی از این دست روبهرو شدهاید که فایده کاری که انجام میدهید چیست؟ یا نتیجه عملی که انجام میگیرد چه فایدهای دارد؟ همان جمله معروف «خُب. که چی؟». این جمله معروف که معمولا در درون خود ما شنیده میشود درواقع اشاره به رویدادی است که ما از خلال آن خواستار رسیدن به نتیجهای دلخواه هستیم و اگر این نتیجه به دست نیاید کار و عمل ما بیهوده و بیفایده بوده است. این نگاه خطی و ریاضیوارِ ما به رویدادهای زندگی، درواقع خاصیتی است منشعب از ذهن ما که در ازای حرکت از نقطهای به نقطه دیگر در انتظار نتیجهای است که برچسب خوب یا بد بودن را داراست. ما برای گذران امور روزمره زندگی خود به این نگاه نیازمندیم. بهطور مثال برای خوردن غذاها، مفید یا مضر بودن آن برای بدن مهم است. یا میزان خواب و بیداری برای سلامت جسم و روان ما حایز اهمیت است. اما واقعیت این است که دایره این نوع نگاهِ به اصطلاح فایدهگرایانه به امور زندگی بسیار فراتر از مسائل عادی زندگی ماست. تقلیل دادن رویدادهای زندگی به فایده یا بیفایده بودن آن امور، آغازی است برای رویارویی ما با خود زندگی. وقتی این نوع دیدگاه خاص را برای خود بر میگزینیم، درواقع تمام مسائل هستی را با همین دیدگاه و عینک خاص ارزیابی میکنیم. وجود ما تبدیل به مرکزی برای دنیا میشود که تمام امور دیگر حول این مرکزیت میچرخند. چیزها بر حسب فایدهای که برای ما دارند طبقهبندی میشوند. بسیاری بر این باورند که گلها آفریده شدهاند تنها به این دلیل که احساس زیبایی را در درون ما ایجاد کنند. خلقت گیاهان برای برطرف کردن نیازهای انسانها بوده است. حیوانات تنها برای خدمترسانی به انسانها به وجود آمدهاند و درواقع آفرینش هستی و کائنات تنها به خاطر انسانها بوده. اینها و بسیار بیشتر از آن برگرفته از همین تفکرات منفعتطلبانه انسانی است. حقیقت اینجاست که این فقط یک نوع نگاه به هستی است و همهگیر بودن آن دلیلی بر درستیاش نیست. آواز پرندگان بسیار پیشتر از پیدایش انسان وجود داشته و طلوع و غروب خورشید نیز. ذات حضور ابر و باران براساس فایدهمند بودن آنها نیست. همه اینها تشکیل دهنده چرخهای هستند دایرهوار و کامل. هدفی فیالنفسه در این چرخه نیست. اگر بتوانیم برای پیدایش شب و روز و فصلها و حرکت کهکشانها و چیدمان کائنات هدفی در نظر بگیریم آنگاه قادر خواهیم بود برای اشیا و جزییات آن نیز هدف قایل شویم. هستی کار خود را به درستی انجام میدهد و نیازی به نگاه طبقهبندی شده ما ندارد. با نگاه منفعتنگر ما دروازه بسیاری از رویدادهای زندگی به روی ما بسته شده و از دسترس ما خارج میشوند. و تنها بازنده خارج شدن از این جریان وسیع و باشکوه خود ما خواهیم بود.