|محمدتقی سبزواری|| عضو سازمان معلمان ایران|
با مطالعه وظایف شورای‌عالی انقلاب فرهنگی هیچ نشانی از قانونگذاری یافت نمی‌شود. وظایف شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مبتنی بر تدوین سیاست‌های کلان فرهنگی در حوزه‌های مختلف است، حتی برای شورای‌عالی آموزش و پرورش نیز شأن قانونگذاری در نظر گرفته نشده است و تهیه اسناد فرادستی در اولویت قرار دارد. جزیی‌ترین وظیفه شورای‌عالی که در بند اول و سوم ماده ششم وجود دارد، بر تعیین خط مشی آموزشی و تصویب برنامه‌های درسی و تربیتی تأکید دارد. سال‌هاست که بحث کنکور دانشگاه‌ها به‌عنوان یک معضل آموزشی در کشور مطرح است ولی متاسفانه این موضوع نه‌تنها مورد توجه جدی سیاست‌گذاران قرار نگرفته بلکه دامنه این مشکل به دیگر سطوح آموزشی در مقاطع پایین‌تر نیز تسری پیدا کرده است. ورود به مدارس خاص، مشکلات خاص خود را ایجاد کرده است. هزینه بالای کلاس‌های خصوصی و کتب کمک‌آموزشی، استرس و فشار روانی وارد بر دانش‌آموزان و اولیا، ضعف دستگاه تعلیم و تربیت در تأمین فضاها را مضاعف کرده است. در سالیان گذشته، سیستم آموزشی ایران بدون توجه به مکاتب فلسفی تعلیم و تربیت و شیوه‌های نوین در آموزش و پرورش به حافظه‌محوری روی آورده است. گسترش مدارس خاص به طبقاتی‌کردن آموزش انجامیده است. حجم گسترده داوطلبان ورود به مدارس خاص باعث ایجاد و تقویت شرکت‌های مافیایی کتب کمک‌آموزشی و کلاس‌های غیرکارشناسی خصوصی شده است. درحالی که آموزش و پرورش فنلاند برای نیل به اهداف مهم آموزشی، به ایجاد نشاط و گسترش رفتارهای کودکانه تمرکز کرده است. ما به جای آموزش مهارت‌های اجتماعی و فردی، تمام تلاشمان را معطوف ورود به مراکز آموزشی خاص و تزریق اطلاعات حجیم و فشارهای روانی ناشی از عدم موفقیت در آزمون ورودی مدارس خاص کرده‌ایم. حجم مطالب ارایه‌شده در این مدارس خاص تنها برای تعداد محدودی از دانش‌آموزان قابل استفاده است و برای دیگران سرخوردگی به دنبال دارد. تک‌بعدی‌شدن شخصیت از دیگر عوارض اینگونه مدارس است. گرچه تعلیم و تربیت حافظه‌محور و رقابت بی‌سرانجام منجر به ناکامی نسل آینده کشور می‌شود ولی از طرفی توانسته است باندهای مافیایی در صنعت چاپ را ایجاد و تقویت کند. با تصمیم وزارت آموزش و پرورش مبنی بر حذف آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان، موجی عظیم علیه این تصمیم وزارتخانه ایجاد شده است. درحالی که آموزگاران متعهد و دانش‌آموزان و اولیا از این تصمیم خشنودند، مافیای کتب کمک‌آموزشی با استفاده از اهرم‌های لازم سعی در حفظ و تثبیت جایگاه خود را دارد. یک روز نامه‌ای به امضای نمایندگان مجلس می‌رسانند. روز دیگر از نهاد ریاست‌جمهوری از وزیر درخواست می‌شود موضوع را مجددا بررسی کند. در آخرین حرکت این بازی، عزت‌الله ضرغامی رئیس اسبق صداوسیما و کاندیدای ریاست‌جمهوری در توییتی به جعل خبر الزام آموزش و پرورش به برگزاری آزمون می‌پردازد و متعاقب آن صداوسیما در چندین نوبت خبری به نقل از مدیر روابط عمومی وزارتخانه، جعل خبر کرده و اولیای دانش‌آموزان را مضطرب می‌کند. راستی مافیای صنعت چاپ و نشر کتب کمک‌آموزشی تا چه حد نفوذ دارند که می‌توانند نمایندگان مجلس، نهاد ریاست‌جمهوری، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و صداوسیمای ملی را به مخالفت با این مطالبه ملی وا دارد؟! نقش تشکل‌های معلمی و فعالان صنفی در این میان چیست؟! مافیای ثروت در حوزه نشر با تمامی امکانات، سلامت روانی دانش‌آموزان و آینده‌سازان کشور را هدف قرار داده است. حمایت از این مطالبه ملی و افزایش سطح این مطالبه، می‌بایست در اولویت برنامه‌های فعالان صنفی و تشکل‌های معلمی قرار گیرد.