شماره ۳۴۲ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۱ مرداد
صفحه را ببند
5 ادعای اسراییلی‌ها در مورد غزه و دلایل نادرست بودنشان

نورا   اراکات استاد دانشگاهجرج ماسون آمریکا

اسراییل در چند هفته گذشته بیش از‌ هزار نفر را در نوار غزه کشته است و این کشتار همچنان ادامه دارد. سازمان ملل تخمین زده است بیش از 74‌درصد از کشته‌ها، شهروندان عادی بوده‌اند. با توجه به این‌که جمعیت غزه 8/1‌میلیون نفر است و حماس تقریبا 15هزار عضو دارد، چنین نسبتی به هیچ وجه دور از انتظار نیست. اسراییل تکذیب نمی‌کند که این فلسطینی‌ها را با استفاده از تجهیزات هوایی و سلاح‌های پیشرفته کشته است. در حقیقت اسراییل حتی تکذیب نمی‌کند که این کشته‌ها شهروندان عادی بوده‌اند.
ماشین پروپاگاندای اسراییل اصرار دارد این فلسطینی‌ها خودشان خواسته‌اند که کشته شوند، مرگ خودشان را برنامه‌ریزی کرده‌اند یا این‌که قربانیان حماس بوده‌اند که از زیرساخت‌های شهری برای اهداف نظامی استفاده می‌کند. در تمام این موارد قدرت نظامی، قربانیان را مسئول کشته‌شدن خودشان می‌داند و متهم‌شان می‌کند که ارزشی برای زندگی خودشان قایل نیستند. به این ترتیب اسراییل - هم‌گام با جریان اصلی رسانه‌ای که بدون هیچ تردیدی این ادعاها را می‌پذیرد - فلسطینی‌ها را موجوداتی پایین‌تر از انسان تصور می‌کند، قربانی‌بودن‌ آنها را معکوس جلوه می‌دهد و تجاوز به حقوق انسانی آنها را مشروع جلوه می‌دهد.  
این نخستین‌بار نیست. تصاویر مخوف کودکان سر بریده و بی‌گناهان دستگیر شده در نوار غزه، در جریان حملات اسراییل به غزه در نوامبر 2012 و زمستان 2008 بارها منتشر و دست به دست شد. نه‌تنها تاکتیک‌های نظامی مانند گذشته است، بلکه رفتار روابط عمومی اسراییل نیز به همان شکل است و جریان‌های اصلی رسانه‌ای این ادعاها را به‌عنوان حقیقت می‌پذیرند و منتشر می‌کنند. در ادامه 5مورد از استدلال‌های اصلی اسراییلی‌ها آورده شده است. امیدواریم این موارد برای خبرنگاران سودمند باشد.
1- اسراییل از حقش برای دفاع از خود استفاده  می‌کند.
اسراییل به‌عنوان نیروی اشغالگر غزه و اراضی فلسطین، وظیفه دارد از شهروندان عادی مناطق اشغالی محافظت کند. اسراییل برای حفظ نظم، دفاع از خود و حفاظت از شهروندان عادی در مناطق اشغالی از نیروی نظامی و نیروی پلیس استفاده می‌کند.  نمی‌شود منطقه‌ای را اشغال کرد و قدرت و اختیار اداره کردن خود را از مردم آن منطقه گرفت و همزمان علیه آنها اعلام جنگ کرد. این سیاست متناقض (اشغال یک منطقه و اعلام جنگ علیه آن) میزان آسیب‌پذیری جمعیت فلسطین را دو چندان می‌کند.
مسئولیت شرایط شکننده و آسیب‌پذیر نوار غزه که فلسطینی‌ها از آن رنج می‌برند، به عهده اسراییل است. اسراییل استدلال می‌کند که از حقش برای دفاع از خود، مطابق با قوانین بین‌المللی که در بند 51 منشور سازمان ملل آمده است، استفاده می‌کند. دیوان بین‌المللی عدالت در ‌سال 2004 این تفسیر نادرست اسراییل از قوانین را رد کرد. دیوان بین‌المللی عدالت توضیح داد حمله نظامی که در بند 51 به آن اشاره شده، مربوط به کشورهای مستقل می‌شود. اما مقاومت مسلحانه فلسطینی‌ها داخل منطقه‌ای جریان دارد که تحت کنترل اداری و قضایی اسراییل است. اسراییل حق دارد در برابر حمله‌های موشکی از خود دفاع کند، اما این کار را باید مطابق قوانین اشغال انجام دهد و نمی‌تواند از قوانین دیگر مربوط به جنگ استفاده کند. قوانین مربوط به اشغال محافظت‌های بیشتری را برای شهروندان عادی در نظر گرفته است. در قوانین دیگر مربوط به جنگ تعادلی بین پیشروی‌های نظامی و هزینه‌های شهروندان عادی برقرار شده است. بنابراین جمله‌هایی مانند «هیچ کشوری حمله‌های موشکی از کشور همسایه را تحمل نخواهد کرد»، هم بی‌پایه و اساس و هم منحرف‌کننده است.
اسراییل به فلسطینی‌ها اجازه اداره خود و دفاع از خود نمی‌دهد و در عین حال از حق دفاع از خود حرف می‌زند. این یک معما و یک تجاوز آشکار از حقوق بین‌المللی است، بهانه‌ای که اسراییل ساخته است تا از زیر بار مسئولیتش فرار کند.
2- اسراییل در‌ سال 2005 از غزه خارج شد.
اسراییل می‌گوید در‌ سال 2005 به اشغال غزه پایان داده و تمام نیروها و مهاجران اسراییلی را از این منطقه خارج کرده است.  پس از آن اسراییل نوار غزه را «قلمرو دشمن» نامید و علیه مردم آن اعلام جنگ کرد. این ادعای اسراییل به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. گرچه 8هزار مهاجر اسراییلی و همچنین نیروهای نظامی‌ای که از حضور نامشروع این مهاجران دفاع می‌کردند، از غزه خارج شدند، اما کنترل موثر غزه همچنان در اختیار اسراییل ماند و مطابق بند 47 مقررات لاهه، اسراییل هنوز هم نیروی اشغالگر به شمار می‌رود. از آن زمان تاکنون حریم هوایی، آب، حوزه الکترومغناطیسی، ثبت هویت مردم و تحرکات کالاهای غزه در اختیار و زیر نظر اسراییل بوده است.  
اسراییل استدلال می‌کند که عقب‌نشینی‌اش از غزه نشان می‌دهد که پایان دادن به اشغال منجر به صلح نخواهد شد. برخی حتی پیشتر می‌روند و می‌گویند فلسطینی‌ها فرصت ایجاد یک منطقه سعادتمند را حیف و میل کرده‌اند تا بهشتی برای تروریست‌ها بسازند. هدف چنین موضع‌گیری‌هایی این است که مسئولیت اسراییل در برابر نوار غزه و کرانه باختری را پنهان کنند.  
فلسطینی‌ها باید روزی کنترل سرنوشت خودشان را تجربه کنند.  در ژانویه 2006 که حماس توانست برنده انتخابات پارلمان شود، اسراییل بلافاصله نوار غزه را محاصره کرد و در ‌سال 2007 که حماس به فتح نزدیک شد، اسراییل محاصره‌اش را تنگ‌تر کرد.  محاصره غزه فاجعه‌ای انسانی در این منطقه پدید آورده است.  ساکنان این منطقه به آب سالم، برق و خدمات اولیه پزشکی دسترسی ندارند. نه‌تنها اسراییل به اشغال غزه پایان نداده است، بلکه شرایطی ایجاد کرده که فلسطینی‌ها در دراز مدت نمی‌توانند تحت آن شرایط دوام بیاورند.
3- این عملیات اسراییل، مانند عملیات‌های پیشین، با شلیک موشک‌هایی از درون غزه آغاز شد.
اسراییل ادعا می‌کند عملیات جنگی جاری و عملیات‌های پیشین در نوار غزه، در واکنش به موشک‌های شلیک شده از خاک غزه بوده است.  شواهدی که از سال‌های 2008، 2012 و 2014 وجود دارند، این ادعا را رد می‌کند. اول، بنا بر گزارش وزارت خارجه اسراییل، بیشترین کاهش حملات موشکی از طریق فرآیندهای دیپلماتیک به دست آمده تا عمل نظامی. گزارش این وزارتخانه نشان می‌دهد میان حملات نظامی اسراییل به غزه و فعالیت نظامی حماس، نسبتی مستقیم وجود دارد. حملات موشکی حماس در واکنش به حملات نظامی اسراییل افزایش می‌یابد و با کاهش یافتن حملات اسراییل، حملات موشکی حماس نیز کاهش می‌یابد. آتش‌بس بزرگترین امنیت را به منطقه آورده بود.  در 2008، طی 4ماهی که مذاکرات صلح پیشنهادی مصر جریان داشت، شبه‌نظامیان فلسطینی تعداد موشک‌های شلیک‌شده را بسیار محدود کردند و حتی به صفر رساندند. با وجود این امنیت و آرامش نسبی، اسراییل آتش‌بس را شکست و حمله‌ای هوایی و زمانی را آغاز کرد که در عرض 22 روز منجر به مرگ 1400 فلسطینی شد. در نوامبر 2012، ترور فراقانونی احمد جباری، فرمانده شاخه نظامی حماس در غزه، به دست عوامل اسراییل، بار دیگر آتش‌بس را نقض کرد و به دنبال آن حملات هوایی 8روزه اسراییل آغاز شد و 132 فلسطینی کشته شدند. احمد جباری، پیش از شهید شدن، داشت شرایط را برای راه‌حلی دیپلماتیک ارزیابی می‌کرد.
در جریان حملات کنونی اسراییل به غزه، موشک‌های حماس اسراییل را تهدید نمی‌کند. اسراییل به اختیار خودش جنگ کنونی با حماس را آغاز کرد. اسراییل بدون کوچکترین مدرکی، کشته شدن 3 نوجوان اسراییلی را به جناح‌های سیاسی غزه نسبت داد.  با گذشت 4 هفته از آغاز جنگ و کشته شدن بیش از 700 فلسطینی، اسراییل هنوز هیچ مدرکی در مورد این ادعا ارایه نکرده است. در جریان عملیات 10 روزه «بازگشت برادران»، اسراییل 800 فلسطینی را بدون هیچ اتهامی بازداشت کرد، 9 شهروند عادی را به شهادت رساند و به حدود 1300 ساختمان مسکونی، تجاری و عمومی حمله کرد. این عملیات اسراییل به منظور دوباره دستگیر کردن اعضایی از حماس بود که در تبادل زندانیان گیلعاد شلیط در ‌سال 2011 آزاد شده بودند. حملات موشکی حماس در پاسخ به این اقدامات تحریک‌آمیز اسراییل بوده است و اسراییل می‌گوید در برابر این حملات، گزینه‌ای جز دست‌زدن به عملیات نظامی گسترده ندارد.
4- اسراییل تلاش می‌کند به غیرنظامیان آسیبی نرساند، ولی هدف حماس کشتن غیرنظامیان است.
تکنولوژی تسلیحاتی حماس ابتدایی است و موشک‌های حماس قدرت هدف‌گیری ندارند. به همین خاطر موشک‌های حماس خود به خود قاعده‌ تمایز گذاشتن میان نظامیان و غیرنظامیان را نقض می‌کند. در این حرفی نیست. اما اگر هم حماس دقیقا به اهداف نظامی حمله می‌کرد، از نظر اسراییل تفاوت چندانی نداشت.  اسراییل هر نوع مقاومتی از سوی حماس، چه مسلحانه و چه غیرمسلحانه را نامشروع می‌خواند.
در مقابل ارتش اسراییل، یازدهمین ارتش قدرتمند جهان و قوی‌ترین ارتش خاورمیانه است. اسراییل تسلیحات هسته‌ای دارد و پیمان عدم اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی را هم امضا نکرده است. اسراییل با بهره‌گیری از هواپیماهای بدون سرنشین، هواپیماهای F-16 و مدرن‌ترین فناوری‌های تسلیحاتی، توانایی هدف‌گیری دقیق فرد را دارد و در نتیجه می‌تواند از کشتن غیرنظامیان خودداری کند. اما به جای این کار، اسراییل متناوبا در عملیات‌های نظامی‌ خود، غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهد.
دکترین داهیا، اهمیتی محوری در این عملیات‌ها دارد و به حملات بدون هدف‌گیری اسراییل به لبنان در ‌سال 2006 اشاره دارد. ژنرال گادی ایزنکوت گفته است این دکترین در هر مورد دیگری استفاده می‌شود: «آنچه که در ‌سال 2006 در داهیای بیروت اتفاق افتاد، برای هر جایی که به اسراییل شلیک کند اتفاق خواهد افتاد. ما نیرویی بسیار قوی‌تر به آن‌جا خواهیم فرستاد و آسیبی جدی به آن‌جا وارد خواهیم کرد. از نظر ما، این‌ محله‌ها مسکونی نیستند، اینها پایگاه‌های نظامی‌هستند.»
اسراییل به این حرف عمل کرده است. در ‌سال 2009 بازرسی‌های سازمان ملل در غزه نشان داد «ارزیابی شواهد موجود نشان می‌دهد آنچه بهترین استراتژی نامیده شده بود (دکترین داهیا) به احتمال زیاد دقیقا در دستور کار قرار داشته است.»
بنا به گزارش‌های انجمن بین‌المللی وکیلان، پزشکان حقوق بشر در اسراییل، ناظران حقوق بشر و سازمان عفو بین‌الملل، اسراییل در عملیات «سرب مذاب» مستقیما غیرنظامیان را هدف قرار داده یا با بی‌دقتی باعث مرگ غیرنظامیان شده است. اسراییل به هیچ وجه از کشتار غیرنظامیان خودداری نمی‌کند، بلکه آنها را به‌عنوان هدف‌هایی برای حمله در نظر می‌گیرد.
5- حماس تسلیحاتش را در خانه‌ها، مساجد و مدارس نگهداری می‌کند و از شهروندان به‌عنوان سپر انسانی استفاده می‌کند.
این یکی از موذیانه‌ترین استدلال‌های اسراییل است. زیرا فلسطینی‌ها را مسئول مرگ خودشان معرفی می‌کند و حتی قربانی بودن‌شان را طور دیگری نشان می‌دهد. اسراییل در ‌سال 2006 در جریان حمله به لبنان و در‌ سال 2008 در جریان حمله به فلسطین نیز همین استدلال را به کار گرفت. اسراییل تاکنون در مورد این ادعا که حماس از ساختمان‌های شهری برای انبار کردن تسلیحات استفاده می‌کند، چیزی جز چند طرح کارتونی منتشر نکرده است. در دو موردی که حماس واقعا از مدارس برای انبار کردن سلاح استفاده کرده بود، مدارس خالی بود. این مدارس خودشان موشک‌ها را کشف و به نقض حریم‌شان اعتراض کردند.  
سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی که این ادعاها را بررسی کرده‌اند، گزارش داده‌اند که چنین چیزی حقیقت ندارد. این بررسی‌ها مسئولیت تعداد زیاد کشته شده‌ها در جریان جنگ 2006 اسراییل با لبنان را متوجه اسراییل دانستند.
در واقع این خود سربازان اسراییلی بوده‌اند که از شهروندان فلسطینی به‌گونه‌ای نظام‌مند به‌عنوان سپر انسانی استفاده کرده‌اند. در جریان حمله اسراییل به کرانه باختری در ‌سال 2002، سربازان اسراییلی کودکان فلسطینی را جلوی شیشه خودرو‌هایشان می‌بستند و آنها را مجبور می‌کردند وارد خانه‌هایی شوند که احتمال داشت نظامیان در آنها حضور داشته باشند.  
حتی اگر فرض کنیم ادعاهای اسراییل درست باشد، قوانین مربوط به حقوق بشر اسراییل را مجبور می‌کند از کشتن غیرنظامیان خودداری کند. نیروی متخاصم باید مشخص کند که آیا یک ساختمان معمولی برای اهداف نظامی استفاده می‌شود یا نه. اگر در چنین موردی تردید وجود داشته باشد، که «هدفی در حالت معمول برای اهداف غیرنظامی استفاده می‌شود، مانند عبادتگاه، خانه مسکونی یا مدرسه، به منظور کمک به عملیات‌های نظامی استفاده می‌شود، باید فرض شود که از این ساختمان برای اهداف نظامی استفاده نمی‌شود.»
اسراییل در عملیات نظامی‌اش در حدود 3 هفته گذشته، بیش از 3هزار خانه مسکونی را ویران کرده است. چندین خانه از این تعداد درحالی ویران شده که ساکنان‌شان داخل خانه به سر می‌برده‌اند. علاوه بر این 5 بیمارستان و 6 کلینیک ویران شده است، بیش از 4‌هزار نفر مجروح و بالای 1000 فلسطینی شهید شده‌اند. این اعداد تجاوز اسراییل از قوانین بشردوستانه را به وضوح نشان می‌دهد.
به جز مسائل مربوط به حقوق بشر، سوال اصلی این است که هدف اسراییل از این حملات چیست؟ اگر نیروهای حماس زیر تمام منطقه غزه تونل حفر کرده باشند چه؟ (معلوم است که این کار را نکرده‌اند، اما اجازه بدهید فرض کنیم که چنین باشد.) طبق منطق اسراییل، تمام 8/1 میلیون فلسطینی ساکن غزه، سپر انسانی هستند. آن هم تنها به این دلیل که در غزه به دنیا آمده‌اند! راه‌حل این است که تمام 360کیلومتر مربع مساحت نوار غزه در هم کوبیده شود و جهان نظاره‌گر این فاجعه انسانی  باشد!
منبع:  thenation. com


تعداد بازدید :  98