هیچ چیزی شما را آماده نمیکند
سالهاست که روی بحران بشردوستانه در یمن کار میکنم، اما هیچوقت به آنجا سفر نکرده بودم. وقتی به آنجا رسیدم، توانستم تأثیر دو سال درگیری بر مردم و زندگی روزمره آنها را ببینم. کسانی که همسایگان، همکاران، شریک زندگیشان را از دست دادهاند. دکترهایی که بیش از یکسال است حقوق نگرفتهاند. مادرانی را دیدم که آب را از کوچه میآوردند و پدرانی که نمیدانستند چگونه باید شکم فرزندانشان را سیر کنند. صحبتکردن با مردم باعث میشود درک کنید که جنگ بر همه تأثیر گذاشته است.
بحران شخصی
سالهاست که بیشتر وقتم را با داوطلبان صلیب سرخ میگذرانم. درظاهر، مثل داوطلبان انگلیسی هستند؛ دانشآموز، کارمند پارهوقت یا بازنشسته. چند ساعت در روز در سازمان صلیبسرخ محلی داوطلب میشوند؛ اما زندگیشان با ما بسیار متفاوت است. سمیر کمی جوانتر از من است. از سال 2010 برای صلیبسرخ یمن داوطلب شده است. وقتی که فراخوانده میشود، میداند هر اتفاقی ممکن است بیفتد. او میگوید وقتی که خانه را ترک میکند با پدر و مادر طوری خداحافظی میکند که انگار آخرینبار است آنها را میبیند. سمیر میگوید تمام دوستانش هم همینطوری خداحافظی میکنند.
جنگ در طی دو سال گذشته باعث کشتهشدن 10 داوطلب و کارمند صلیبسرخ شده است؛ اما روزانه هزاران داوطلب با اطلاع از تمام خطرات پیش رو برای کمکرسانی حاضر میشوند همه کاری انجام دهند. از آموزش کمکهای اولیه و شیوه رفتار با جسد گرفته تا پیشگیری از وبا و توزیع آب و غذا. در بعضی از قسمتهای یمن این داوطلبان تنها کسانی هستند که امکان دسترسی به ساکنان محلی را دارند.
کار بدون دستمزد
جنگ باعث تعطیلشدن بیش از نیمی از کلینیکهای درمانی یمن شده است و کلینیکهایی که باز هستند، دارو و تجهیزات کمی دارند.
با این شرایط کار پزشکان و پرستاران فداکار در یمن غافلگیرکننده است. دارسینا پزشک است. او پانزده سال است که برای کلینیک صلیبسرخ کار میکند. او بیش از یک سال است که حقوقش را دریافت نکرده است و میگوید نمیتوانم فکر کنم شغل دیگری داشته باشم. این حرفه او است؛ حرفه او بشردوستی است.
روزانه 20 نفر به دلیل کمبود بهداشت درمانی از دنیا میروند. شرایط بسیاری از آنها قابل درمان است. تنها 30درصد از داروهای مورد نیاز را میتوان در این کشور تهیه کرد. پزشکان با چالش بزرگی روبهرو هستند. دارسینا میگوید که برای بیمارانش نسخه تجویز میکند اما اکثر آنها نمیتوانند داروها را تهیه کنند.
هر کاری از دستتان برمیآید، انجام دهید
در حالی که ماموریت من در یمن به پایان رسیده، به سختی میتوانم احساساتم را بیان کنم؛ رابطه عمیقی با اینجا و مردم آن دارم.
مردم اینجا بسیار گرم و مهربان هستند، برای ترک آن احساس گناه میکنم، مخصوصا وقتی که جنگ هنوز ادامه دارد.
اما خوشحالم که توانستم یمن را فراتر از جنگ بشناسم. دوست دارم دنیا بداند که یمن فقط محل درگیری نیست؛ اینجا خانه مردمی خوب و فرهنگ بسیار زیبایی است که تا به حال تجربه کردهام.
تاریخ گمشده
شهر قدیمی صنعا بسیار زیبا و باشکوه است. وقتی در شهر پیادهروی میکنید، از خودتان میپرسید: اینجا واقعا منطقه جنگی است؟
اگر شرایط فرق میکرد، مردم دنیا اینجا جمع میشدند تا از آثار معماری زیبا، غذای خوشمزه و قهوه فوقالعاده آن لذت ببرند؛ اما تنها خارجیهای اینجا امدادرسان هستند و هیچکس در یمن به سفر نمیرود.
وقتی صدها گالن آب را در صفی منظم دیدیم، یاد واقعیت تلخی افتادم؛ هر روز هزاران نفر از تمام صنعا به مراکز آب صلیبسرخ یمن میآیند.
اینجا با سولتانا آشنا شدم. چندین سال است به این مرکز میآید. او میگوید هر روز که از خواب بیدار میشود، نمیداند که آیا میتواند غذایی برای خوردن گیر بیاورد یا نه. سولتانا 6 فرزند دارد و به دلیل عدم بهداشت کافی و کمبود آب همیشه مریض هستند.
900هزار مورد وبا در یمن گزارش شده است و 2160 نفر بر اثر ابتلا به این بیماری از دنیا رفتهاند.
میزان مرگومیرهای گزارششده رو به کاهش است، اما تحریمها و بستهشدن مرزها بدان معنی است که مواد حیاتی برای تصفیه آب وارد کشور نمیشود؛ نگرانیهای شدیدی در اینباره وجود دارد.