حجتالله جودکی نویسنده و مترجم
با برگزاری هفتههایی نظیر هفتهکتاب، میتوان مردم را با مطالعه و کتاب آشتی داد. شرایط حالحاضر بازار کتاب و همچنین اقبالعمومی به مطالعه، عزم جدی تمامی مسئولان و دستاندرکاران امور فرهنگی را میطلبد. خاطرم هست در اوایل انقلاب با توجه به جمعیت 30 میلیونی و میزان افراد باسواد کشور، کتابهای مرحوم شریعتی در تیراژهای 500هزارنسخه منتشر میشد، درحالیکه در زمان حاضر و با توجه به جمعیت 75میلیونی و درصد قابلتوجه جمعیت باسواد، پسرفت قابلتوجهی را تجربه کردهایم. دلیل این افت شدید و تاسفبار چیست؟
در چند وقت اخیر بارها به این موضوع فکر کردهام. فاصله گرفتن مردم ایران از کتاب و کتابخوانی، معلول علتهای گوناگونی است. در دوران جوانی گمان میکردم افرادی مثل مرحوم ذبیحالله منصوری بهدلیل علمی نبودن ترجمهها و آثارشان کار ارزشمندی انجام نمیدهند. اما اکنون که این وضع را میبینم متوجه میشوم این بزرگان در جهت آشنایی و ایجاد فضای مطالعه و کتابخوانی در برقراری ارتباط با عامه مردم کارهای ارزشمندی انجام دادهاند. به نظر من در ابتدا لازم است جامعه را با کتاب آشنا کنیم و پس از آنکه افراد به مطالعه عادت کردند منتظر باشیم با توجه به سلایق و علایق شخصی خود، به سمت منابع دقیقتر و علمیتر حرکت کنند. به عقیده من، این راهکار میتواند در شرایط کنونی ما را کمک کند. از طرف دیگر وضع نشر هم حال و روز خوبی ندارد. اینطور بهنظر میرسد که بازار نشر دچار یکنواختی شده و به همین دلیل با اقبال خوبی از سوی جامعه مواجه نمیشود. بارها شاهد بودهایم که ناشران با توجه به شناختی که از سلایق مسئولان وقت ارشاد دارند به سمت موضوعات و تالیفات خاصی متمایل میشوند. (این پسزمینه ذهنی بین ناشران وجود دارد که فلان موضوع یا فلان نویسنده مورد حمایت است، پس به سمت انتشار آن میروند) درنهایت هم تعداد زیادی از آن اثر توسط نهادها یا ارگانهای فعال در حوزه فرهنگ خریداری میشود. چنین رویهای اصلا به صلاح فرهنگ، کتاب و مردم نیست. در مقابل عدهای بر این باورند که اگر این حمایتها صورت نگیرد وضع بازار کتاب و نشر بسیار بدتر از قبل خواهد شد. در توضیح این نوع نگاه باید بگوییم، چنین رویکردی خود باعث شکلگیری و پدید آمدن مشکلات دیگری در مقوله تالیف خواهد شد. به نحوی که نویسندگان توجه به ایدههای نوع و خلاقانه را کنار میگذارند و درنهایت هم آثار مناسبی به بازار عرضه نمیشود. یکی از دلایل عدم اقبال عمومی به کتاب، فقدان کتابهای خوب و در خور توجه در بازار است. اینکه ما افزایش قیمت کتاب را تنها دلیل پایینبودن تیراژ بدانیم، درست نیست. مجددا مثالی از اوایل انقلاب به ذهنم میرسد که باید آن را ذکر کنم. در آن زمان مواقعی پیش میآمد که من حتی برای خرید روزنامه پول کافی نداشتم ولی به دلیل عشق و علاقهای که به مطالعه و خواندن داشتم، روزنامه یا کتاب را به هر قیمتی تهیه میکردم. امروز هم باید کاری کنیم تا این شور و شوق دوباره در مردم زنده شود. عدهای اعتقاد دارند در آن زمان به دلیل فراگیر نشدن رسانههای تصویری یا نبود فضای مجازی به شکل امروزی شور و شوق مردم به مطالعه بیشتر بود. پرسش من از این دوستان آن است که چرا بازار کتاب در جوامع مترقی و پیشرفته با وجود شبکههای متعدد تلویزیونی و ماهوارهای و همچنین دسترسی سریع و آسانتر به اینترنت با چنین مشکلی مواجه نیست. بنابراین بهنظر میرسد لازم است دلایل این اتفاق ناخوشایند را در جای دیگری جستوجو کنیم. من در سفری که به مصر داشتم، با وجود آنکه بیشتر مردم در مصر از وضع اقتصادی خوبی برخوردار نیستند، از نزدیک شاهد اقبال خوب مردم آن کشور به مقوله کتاب و مطالعه بودم. نکته دیگری که در آنجا بسیار قابلتامل بود این بود که چاپ اول کتابها در مصر با ممیزی همراه نمیشود. وقتی کتابی برای اولینبار منتشر میشود اگر نظر یا ایرادی بر آن باشد با تعامل و همکاری با ناشر و نویسنده سعی در برطرف کردن آن میشود. یکی دیگر از دلایلی که بهطور غیرمستقیم در حوزه کتاب تاثیر میگذارد، آن است که در برخی جوامع به علومانسانی توجه چندانی نمیشود، این درحالی است که یکی از شاخصههای اصلی توسعهپایدار توجه به علومانسانی و زیرمجموعههای متنوع آن است. این بیمیلی را میتوان نزد افراد جامعه از همان دوران کودکی و نوجوانی بهوضوح دریافت. ما هیچگاه نتوانستهایم به نویسندگی بهعنوان یک حرفه و شغل (که در قبال آن بتوان در حد معقولی کسب درآمد برای امرارمعاش داشت) نگاه کنیم. یک مولف خوب هم هرچقدر به قلم و کارش عشق و اعتقاد داشته باشد، نمیتواند بدون دغدغه مالی کار کند.
سیاستگذاران و مسئولان فرهنگی بهویژه دوستانی که در وزارتارشاد به نحوی در حوزه کتاب و نشر فعال هستند باید به سهم خودشان در برطرفکردن این معضل تلاش کنند. برای خودمن به دفعات پیش آمده به دلایل غیرکارشناسی یا حتی در بعضی از مواقع فقط و فقط به دلیل عدمآشنایی مسئولان با الفبای کتاب از دادن مجوز به من و امثالمن خودداری شده است. برخی از دوستان در اداره نظارت، از من انتظار دارند برخلاف اخلاق حرفهای و رسم امانتداری مترجم، در ترجمه اثر دست ببرم و آن را تغییر دهم. در شرایط حاضر، اعتماد بین مسئولان و اهالیکتاب و فرهنگ کمرنگ شده است، اما هنوز هم میشود با تغییر رویکرد در حوزههای مرتبط این فضا را مجددا به سمت تعامل و اعتماد دوطرفه سوق داد. برای برونرفت از وضع نامناسب مطالعه در کشور و حرکت به سمت علاقهمندی بیش از پیش مردم به کتاب باید تمامی فعالان در این حوزه دست به دست هم دهند و به دور از حب و بغضها و مسائل حاشیهای مشکلات را برطرف کنند. تنها در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود پس از سالها، دوباره شاهد رونق روزافزون کتاب و مطالعه در میان تمامی اقشار مختلف جامعه باشیم.