| مصطفی عابدی | روزنامه نگار |
زبان و کلمه اگرچه معرف همه واقعیت وجودی ما نیست و بهتنهایی نیز نمیتوان با اتکا به آن مشکلات را حل کرد ولی بخش مهمی از زندگی و سیاست و ارتباطات اجتماعی است، حداقل اینکه در ایجاد مشکلات بسیار نقش دارد. در هر حال اهمیت زبان در اصلاح و تخریب به گونهای است که برخیها معتقدند اصلاح فرد یا جامعه از اصلاح زبان آغاز میشود. در ۸سال فعالیت دولت گذشته با زبان و ادبیاتی روبهرو شدیم که آثار تخریبی آن بر همه وجوه زندگی و حیات سیاسی و اجتماعی ما بر کسی پوشیده نیست و گمان میرود تا سالهایسال نیز باقی بماند. این زبان مخرب در سیاست خارجی بیش از هر جای دیگری اثرات زیانباری داشت. برعکس دوره اصلاحات که زبانی آرام و متین و عقلانی و بسیار مؤدبانه داشت؛ زبان دولتی که بعد از آن آمد به نسبت پرخاشگرانه، غیرمنطقی و کوچه بازاری بود و به نوعی بازتابدهنده پایگاه اجتماعی آن دولت نیز محسوب میشد. اهمیت زبان از آنجا بود که اگر دولت پیشین همان مفاهیم و مضامین حتی پرخاشگرایانه و تهاجمی را با زبان و ادبیاتی متین و خردمندانه طرح میکرد بهطور قطع ضررهایش بسیار کمتر از آن چیزی بود که رخ داد و شاهدش بودیم و هنوز هم شاهد آن هستیم. این فرقی است که در کاربرد کلمات «بفرما»، «بشین» و «بتمرگ» گفته شده است که هر سه کلمه در پی دستور به انجام یک رفتار هستند ولی با سه بیان کاملا متفاوت و مغایر و نیز با نتایج متفاوت.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید شاهد چرخشی جدی در کاربرد کلمات و نیز ادبیات دولتمردان ایرانی بودیم. از ادبیات غیرعقلانی گروههای حاشیهای و فاقد ارزشهای فرهنگی، وارد عصری شدیم که ادبیات غالب در بیان سیاستمداران ادبیات دانشگاهی و فاخر و عقلانی بود. از تمثیلهای مضحک کمتر استفاده میشود و یا اصلا نمیشود. از تعابیر تحقیرآمیز و زننده به ندرت استفاده میشود. و بهجای آن از ادبیاتی که همراه با احترام به مخاطب است بیشتر استفاده میشود. اهمیت کاربرد این ادبیات نزد مخاطب چنان بود که وقتی در مواردی تعابیری تا حدی نامناسب استفاده شد واکنش مخاطبان و مردم را برانگیخت و نشان داده شد که مردم نمیخواهند شاهد استفاده دوباره از واژههای نامناسب باشند.
مهندس ترکان دبیر شورای مناطق آزاد و ویژه اقتصادی در سخنرانی اخیر خود درباره وضع صنعت ایران و مسأله سیاستهای تعرفهای گفته: « اگر قرار باشد به دنبال بازار بدون تعرفه در صنعت خودرو باشیم باید امکان رقابت را با محصولات سایر کشورها داشته باشیم. بدون تعارف بگویم آیا در فناوری الکترونیک و یا برق و یا صنایع دیگر امکان رقابت را با محصولات کشورهای دیگر داریم. بگذارید با خود روراست باشیم. ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قرمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم. » این جملات واکنش وسیعی را در بر داشته و حتی عدهای مضمون موردنظر را تحریف کردند. درحالی از متن جملات بیان شده واضح است که وی درصدد دفاع از وضع تعرفه برای واردات صنعتی کشور و به نفع تولید در شرایط کنونی است. با توضیحات بعدی هم که داده روشن کرده که قصد وی از بیان این جملات چه بوده. او گفته که «چیزی که گفته شد در دفاع از تولید داخلی بود و گفته شده اگر در صنعت داخل تعرفه را برداریم در مقابل هجوم واردات آسیب خواهیم دید. همچنین با برداشته شدن تعرفهها آسیبی گریبانگیر کشور میشود که همچون دولتهای نهم و دهم شاهد اختصاص بخشی از بازار به کالاهای خارجی ازجمله کفش، لباس زیر و سنگکاشیها بودیم. برداشته شدن تعرفهها نیازمند برنامهریزی است تا شاهد تخریب در صنعت داخلی نباشیم. منظورم از مثالی که زدم این بود که باید از صنعت داخلی حمایت کنیم. وی درپاسخ به اینکه آیا قبول دارید صحبتهای شما موجب تضعیف صنعت میشود؟ گفت: من به هیچ عنوان نظرم تضعیف نیست.» تردیدی در صحت این اظهارات و قصد وی وجود ندارد. ولی بهکار بردن کلمات آبگوشت بزباش و قرمه سبزی در یک اظهارنظر رسمی و سخنرانی از سوی یک مقام مسئول به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. شاید این جملات را برای شوخی یا تلطیف فضا در اظهارات دوستانه و غیررسمی بدون اینکه انعکاس یابد بتوان گفت ولی پشت تریبون و در سخنرانی رسمی در شأن دولت فعلی نیست که کارگزارانش از این تمثیلها استفاده کنند. درحالیکه همین مضمون را میتوان با تمثیل و ادبیات بسیار مناسبی بیان کرد. درواقع پالایش زبان و ادبیات رسمی نیز باید یکی از اهداف مهم دولت و کارگزاران آن باشد. علت این واکنشهای گسترده به اظهارات آقای ترکان نیز در همین ناهنجاری کلمات به کار برده شده با انتظاراتی است که از دولت وجود دارد و ربطی به مضمون موردنظر ندارد و اگر در دولت پیش چنین تعابیری حتی از سوی رئیس دولت هم برده میشد حساسیتی نزد نخبگان برنمیانگیخت. جالب اینکه کاربرد این کلمات موجب شده که مضمونی خلاف هدف وی از سخنانش برداشت شود. بنابراین پیشنهاد ما به دولت این است که درباره نحوه ادبیات رسمی کارگزارانش بهویژه مسئولان سطوح بالاتر بیش از این توجه کند و در صورت امکان آموزشهای لازم نیز داده شود. متاسفانه ممکن است که خود را بینیاز از آموزش مهارتهای کلامی بدانیم درحالیکه این نوع آموزشها باید از سطوح پایین آموزش داده شود. کافی است که نگاهی به ادبیات و اظهارات فوتبالیستهای ایرانی بیندازیم و آن را با ادبیات فوتبالیستهای اروپایی مقایسه کنیم تا متوجه شویم که آموزش مهارتهای کلامی چه قدر اهمیت دارد.