زهرا عاملی ترانهسرا
من توصيهاي ميكنم به تمام آنهايي كه در اين يكي دو روز بعد از مرگ مرتضي پاشايي دست به اقدام شدند و حركاتي را انجام دادند كه موجب آزردگيخاطر حال او شد. در اين فرصت پيشآمده هيچ كلامي شايستهتر از اين نيست كه از مردم درخواست كنم تا فيلمهايي كه در رابطه با آخرين لحظات زندگي مرتضي پاشايي در دنياي مجازي منتشر كردند را پاك كنند چون الان حتی خود مرتضي پاشايي هم از بابت اين قضيه نگران و آزردهخاطر است.
نميدانم علت اين كارها چيست و چه كساني درحال انتشار اين فيلم هستند، اما فكر ميكنم اين انسانها هيچ بويي از انسانيت نبردهاند؛ كساني كه فقط دنبال مطرح كردن شايعات هستند و مسائل مهمتر از حاشيه در اين جامعه برايشان مهم نيست، مسائلي مانند علت و چرايي مرگ اين خواننده جوان، سونامي سرطان كه اينروزها به شكل فجيع و بارزي گريبانگیر مردم كشورمان و خصوصا جوانها ميشود و...
اگرچه اين حواشي زماني كه مرتضي پاشايي زنده بود هم دستبردارش نبودند و خودش از آنها اظهار گلهمندي و نارضايتي ميكرد اما واقعا علت مطرح شدن آنها را نمیدانم و هیچچیزی به ذهنم خطور نمیکند؛ شاید بخشی از آن مربوط به استفاده نادرست مردم از اینترنت و فیسبوک یا بهتر است بگویم فضایمجازی باشد. با اینکه ما فرهنگی داریم که در دنیا آن را بهعنوان یک فرهنگ شناختهشده و اصیل میشناسند، اما فکر میکنم ما در رابطه با استفاده صحیح از این پدیده(فضایمجازی) مشكل داريم و متاسفانه يك همنوايي اجتماعي غلطي درحال رشد است و آفت بزرگي را به زندگي و اصول اخلاقي یک هنرمند وارد ميكند. چون هنرمند بهعنوان یک الگو در جامعه شناخته میشود، کما اینکه مرتضی پاشایی هم از این نظر یک استثنا بود و نباید یک هنرمند را با کامنتهای بیمحتوا و پستهای غیراخلاقی(مثل انتشار همین فیلم در پست برخی از مردم) زیرسوال قرار داد!
مرتضی پاشایی یک الگوی خوبی میتواند برای جوانهای ما باشد. او پسر مهربان و شوخطبعي بود که شناخت عمیق و دقیقی از مسائل پیرامون و حرفهاش داشت. حتی مبارزههایی هم که او با بیماریاش داشت، نشانه علاقهمندی او به زندگی بود و این مسأله درس بزرگی میتواند برای آنهایی که خود را طرفداران پاشایی میدانند، باشد. باید این نوع ویژگیهای پاشایی در خاطرشان بماند، نه اينكه در خيابان بايستند و شايعهپراكني كنند. بهتر نيست به جاي تجمع و زيادهروي در نوع عزاداري، طرفداران اين خواننده کارهای بهتری مثل قرآنخواندن و دعا کردن برای او انجام دهند، چون حتي در شرع و دين هم به اين مسأله توجه شده كه بايد به روح مرحوم احترام گذاشت و خواستههاي او را هم در نظر گرفت فكر نميكنم كه او الان از اين حركات و كارهايي كه مردم به قصد طرفداري از او انجام ميدهند، راضي باشد.
حتي خانواده و بستگان او هم از بابت اين قضيه بسيار نگران هستند. چون حالا كه مرتضي نيست، بخشي از اين فشارها روي همه دوستان و خانواده و بستگان مرتضي پاشايي است.
به هرحال ايشان يك هنرمند بود. هنرمند روح حساسي دارد و ايشان هم حتی قبل از مرگشان اين حواشي را ميشنيدند ناخوش ميشدند و گله داشتند. حتي يكبار از او خواستم بعد از اين اتفاقات، به رسانه بيايند و در برنامه شبكه تهران حضور پيدا كنند اما در نهايت اظهار كرد كه علاقهمند نيست بيايد در تلويزيون كه مردم او را با چهرهاي مريض و ناخوش احوال ببينند. بعد از این قضیه فرصتهای زیادی پیش آمد تا او را دوباره ببینم و در جریان بیماری او قرار بگیرم؛ کنسرتها و ملاقاتها بهانه همکاری با او را برایم به وجود میآورد. يكبار هم در كنسرت حميد عسگري در خدمت مرتضی پاشایی بودم، با او بیشتر در رابطه با اینکه بیشتر هم باشیم و همکاری با هم داشته باشیم صحبت کردیم. خیلی مترصد این فرصت بودم که با ایشان همکاری کنم اما درنهایت چنین فرصتی نصیبم نشد. چیزی از علاقهمندیام نسبت به کارهای او کم نشد.