|شقایق فکوری| بیوتکنولوژیست|
شبه مستند یا مستند ساختگی، گونهای فیلم یا برنامه تلویزیونی است که در آن رویدادها به صورت ساختگی اما در قالب مستند ارایه میشود. این ژانر با بکارگیری صحنههای غیرواقعی، اما با ظاهر مستند واقعی، به بیان رویدادهای مورد نظر کارگردان میپردازد. به همین دلیل به اینگونه، مستند دروغین یا مستند دروغگو نیز گفته میشود.
شبه مستند تلویزیونی «چشمان بیدار» هفته گذشته از شبکه سوم سیما پخش شد. در سه قسمت اول این شبه مستند، به مسأله محصولات تراریخته و ارگانیک پرداخته شد.
کشاورزی ارگانیک و مهندسی ژنتیک دو شیوه تولید در کشاورزی هستند. منفعت ملی، همسویی و کاربرد هر دو شیوه را طلب میکند، اما جریان ضدفناوری در کشور تلاش دارد در جهت حفاظت از منافع قلیلی، در مسیر پیشرفت ملی و تولید دانشبنیان داخلی سنگاندازی کند.
اگرچه صداوسیما دیرزمانی است که بخشی از مخاطبان مطلعاش را از دست داده است، اما دیدن این مستند، بیتردید، مخاطب آگاه را به این نتیجه میرساند که «چشمان بیدار» تمام مرزهای قبلی را جابهجا کرده است.
در این شبه مستند حتی یک گزارش مستند به مخاطب ارایه نمیشود. کارگردان ناشیانه تلاش میکند تا توسط برخی کارشناسان نهچندان موثق، روایتی واژگون از حقیقت محصولات تراریخته ارایه دهد. ازجمله میتوان به سفر دهها میلیون تومانی او به فرانسه و گفتوگوی او با «سرالینی» اشاره کرد. «جیلس اریک سرالینی»، در سال ۲۰۱۲ با انتشار یک گزارش رسانهای مدعی شد؛ در مطالعهای که انجام داده است، موشهایی که از ذرت تراریخته تغذیه کردهاند، دچار تومورهای سرطانی شدند. منابع ﻋﻠﻤﯽ ﻣتعددي از ﺗﻤﺎم ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﺟﻬﺎن، ﻣﻘﺎﻟﻪ او را ﻧﻘﺪ و اﺳﺘﻨﺘﺎجﻫﺎي ﻋﺠﯿﺐ آن را ﻣﺮدود داﻧﺴﺘند.
در واقع سرالینی با پشتیبانی مالی پنجمیلیون دلاری برخی شرکتهای تجاری و صلح سبز و جعل برخی دادهها تلاش کرده بود اثبات کند محصولات تراریخته سرطانزا هستند. در نهایت، مقالهای که سرالینی برای اثبات سرطانزابودن محصولات تراریخته منتشر کرد، به دلیل ایراد اشکالات علمی متعدد بر آن از سوی مجله منتشرکننده آن مردود و غیرقابل استناد (retracted) اعلام شد. بررسی مجدد آزمایشات سرالینی در یکی از معتبرترین مجلات بیوتکنولوژی نشان داد مصرف محصولات تراریخته هیچ تأثیری بر سلامت حیوانات مورد آزمایش نداشته و نتایج تحریف شده است. اینجا باید از مستندساز جویای حقیقت بپرسیم که چرا در میان دهها هزار دانشمند مطرح در جهان، 101 برنده جایزه نوبل، صدها پژوهشگر و انجمنهای علمی داخلی و تمام دانشمندان موثق، با مقالات علمی معتبر تنها با آقای سرالینی گفتوگو کرده است؟ چرا مستندساز صداوسیما که با پول بیتالمال دور دنیا را برای جمعآوری اطلاعات(!) سیاحت کرده، تنها به گفتوگو با یک شخص، آن هم با چنین پیشینهای اکتفا کرده است؟
اگرچه سراسر این شبه مستند هراسافکنی در میان مردم نسبت به محصولات تراریخته بود، اما در این مقاله تنها به یکی از شبهات مطرحشده در آن میپردازیم. در این مستند ادعا شد که استفاده از بذرهای تراریخته به خودکشی گسترده در میان کشاورزان هندی منجر شده است! البته کارگردان هیچ گزارش مستند و معتبری برای ادعای خود در فیلم نمیآورد و در این مورد تنها به صدای ناقوس کلیسا، نشاندادن جنازه و ردیف صلیبها در قبرستان اکتفا میکند.
برای اثبات کذببودن این ادعا، تشریح پارهای از اطلاعات در رابطه با پنبه تراریخته در هند ضروری به نظر میرسد:
تولید پنبه در هند در طول یکدهه (۲۰۰۲-۱۹۹۳) پیش از آغاز کشت ارقام تراریخته روندی کاهشی داشته و همواره کمتر از ۲میلیون تن بوده است. با آغاز کشت ارقام تراریخته در هند و پس از گذشت حدود یکدهه (۲۰۱۳-۲۰۰۲) تولید پنبه از این میزان به بیش از 6میلیون تن در سال افزایش یافت. این امر هند را به قطب تولید و صادرات پنبه جهان تبدیل کرد.
بنابراین براساس آمارهای رسمی کشت پنبه تراریخته در هند یکی از موفقیتهای شاخص این فناوری در جهان به شمار میآید و این کشور را از یک کشور واردکننده و وابسته به قطب تولید و صادرات پنبه در جهان تبدیل کرد.
به راستی کارگردان این مستند و حامیان آن برای چه هدفی این حقایق روشن را وارونه جلوه دادهاند؟ ساختن چنین برنامههایی بهعنوان «مستند» با بازسازی غیرحرفهای صحنهها، علاوه بر اینکه بیش ازپیش از اعتبار صداوسیما میان مردم میکاهد، دست کم گرفتن شعور آنهاست که با یک جستوجوی اینترنتی ساده به پایگاههای معتبر علمی و البته «حقیقت» دست خواهند یافت.